گرانی نهادهها؛ دامها گرسنه، دامداران ورشکسته
در روزنامهها، اخبار و دیگر رسانهها میشنویم قرار است دولت سیزدهم دوباره و پس از بارها آزمایش و تکرار قیمت نهادههای کشاورزی را اصلاح نماید
اخبار سبز کشاورزی: در روزنامهها، اخبار و دیگر رسانهها میشنویم قرار است دولت سیزدهم دوباره و پس از بارها آزمایش و تکرار قیمت نهادههای کشاورزی را به دنبال افزایش قیمت ارز اصلاح نماید؛ این بدین معنی که دولت پول (کاغذ بدون پشتوانه) چاپ میکند و با افزایش نقدینگی قیمت ارز افزایش مییابد و با افزایش قیمت ارز قیمت اجناس گرانتر میشود.
پس علت اصلی قیمت ارزها افزایش چاپ ریال است. این افزایش چاپ پول بدون پشتوانه موجب میشود تا عدهای معدود ارز را به قیمت دلخواه به تولیدکنندگان و واردکنندگان کالا بفروشند.
متأسفانه افزایش قیمت دلار محدودیت ندارد و مسلما در آینده نه چندان دور باید منتظر افزایش قیمت جدید بود.
آیا در کشور کسی هست که تضمین کند قیمت ارز و در نتیجه سایر کالاها در همین حد باقی میماند، مسلماً خیر!
در تحلیلهای پیشبینی شده، قیمت نهادههای کشاورزی دامپروری به چندین برابر میرسد. آیا کسی فکر میکند نقدینگی یک دامدار چقدر باید باشد که توان خرید نهادهها با حداقل پنج تا شش برابر قیمت را داشته باشد. آقایان تصور نمیکنند قیمت یک ماشین جو یا سویا یا ذرت که هر کدام بیش از صدها میلیون میشود با رقم حداقلیقیمت تولید شیر و گوشت چگونه قابل تامین است و در صورت خرید نهاده به چند برابر قیمت قیمت گوشت و شیر تولیدی میرسد. آیا فکر این را کردهاند که در این افزایش قیمت اگر تولیدکننده جان سالم به در ببرد، چه شوکی به مصرفکننده وارد میشود.
بدیهی و مسلم است کهاگر این شوک قیمتی باعث شود دامداران چند روز توان خرید علوفه، جو، ذرت، سویا و… نداشته باشند، در نتیجه دامآنها تلف خواهد شد. مصرفکنندگان چند روز لبنیات و گوشت مصرف نخواهند کرد و اقتصاد کشور در یک خواب یک ماهه فرو حواهد رفت کهعواقب وخیمی به دنبال دارد.
چگونه طرف مدت یک شب یا یک هفته مصرفکننده توان خواهد داشت لبنیات را ۵ برابر و یک دامدار علوفه را پنجبرابر بخرد.
کدام دامدار چنین نقدینگیای دارد؟! کدام دلال حاضر است به یک دامدار خردهپا میلیاردها تومان نسیه بدهد؟
توجه کنید، قبلا ۲۴تن جو بار تریلی بیش از 200میلیون به فروش میرسید؛ اما کنون… .
به عنوان یک دامدار اعتراف میکنم مشکلات را نمیتوان نوشت، دامداری که روزی یک میلیون هزینه جاری داشته، حالا حداقل روزی ۵ میلیون تومان نقداً باید پرداخت کند، مگر این رقم شوخی است؟ ملت هزینه کار ناشناسی دولت را میپردازد؛ زیرا ناتوانی خود را از کیسه ملت جبران میکند؛ ارز دولتی نشد، ارز نیمایی با 5 برابر قیمت تجویز میکند، نیمایی نشد، ارز آزاد با 8 برابر قیمت نسخه پیچی مینماید؛ اما قیمت فروش شیر و گوشت را زیر نظر کنترل قیمت نگه میدارد.
دولت میداند که چنانچه جو، ذرت، سویای وارداتی را با ارز نیمایی حساب کند، گندم، جو، برنج، لوبیا و… همه با ارز نیمایی قیمت گذاری میشود، (حتی اگر گندم با ارز دولتی وارد شود) دولت خود ارز ۴۲۰۰ تومانی را خلق کرد، پس خود باید تبعات آن را بپذیرد و حداقل شش ماه به تولیدکننده و مصرف کننده مهلت بدهد.
دولت باید فکر کند و نظر کارشناسان را جویا شود. نظر کشاورزان و دامداران را مد نظر داشته باشد و از نظرات انجمنهای صنفی و صنعتی مطلع شود. بدیهی است، در صورتی که دولت بدوناندیشه اقدام به اجرای سیاست جدید کند عواقب وخیمی به دنبال دارد که نتیجه آن حذف بیش از نیمی دامداریهاست.
پیشنهاد میشود دولت یا عرضه و تقاضا را آزاد نماید تا دامدار بتواند محصول خود را به قیمت تمام شده و سود عادلانه بفروشد یا اینکه نهادهها را بدون فوت وقت و به هر میزان لازم و به صورت کامل درب دامداریها با نرخ دولتی تحویل دهد؛ وگرنه درآینده نزدیک به بزرگترین واردکننده شیرخشک، لبنیات، گوشت قرمز، گوشت و تخم مرغ تبدیل خواهیم شد.
مهندس محمدرضا حسنی، کارشناس کشاورزی و دامدار