سکوت معنادار هسته قدرت در ماجرای مسمومیت دختران
ماجرای مسمومیت دختران دانشآموز در برخی از مدارس کشور، شبیه اتفاقی است که پیش از این درمورد اسیدپاشی بهصورت دختران اصفهانی رخ داد.
اخبار سبز کشاورزی؛ در آن رویداد در چند هفته متوالی به دختران جوان در شهر اصفهان با اسید حمله و صورتشان سوزانده میشد. در آن هنگام هم نیروی انتظامی هم دستگاه اطلاعاتی و امنیتی و هم نظام قضایی کشور ماموریت یافتند تا عوامل این حوادث را شناسایی و مجازات کنند.
اکنون که چند سال از وقوع آن ماجرا میگذرد، هنوز هیچ عاملی در اینباره شناسایی نشده و بههمین دلیل مقصران یا مقصر حوادث حمله به دختران اصفهانی با اسید، محاکمه و مجازات نشدند.
البته همان موقع تلاشهایی انجام گرفت تا خود دختران اصفهانی را بهعنوان تحریککننده مقصر یا مقصران اسیدپاشی معرفی کنند و در این باره گفته شد که احتمالا دختران هدف گرفته شده دارای رفتار و ظاهری نامناسب بودند و از این بابت خود عامل تحریککننده حمله به خود بوده اند؛ اما این اتهام به سرعت رد شد، چراکه تمامی دخترانی که هدف کور این حمله ناجوانمردانه قرار گرفته بودند خانوادههای نجیب و مقید بودند و خود دختران نیز از جمله انسانهای شریف و پاکدامن به حساب میآمدند.
به همین دلیل، اتهامزنندگان به این دختران عفیف نتوانستند از این اتهامات دفاع کنند و این اتهامات به سرعت به فراموشی سپرده شد.
حالا دیگر کسی درباره دختران نوجوان دبستانی و متوسطه نمیتواند اتهامات مشمئزکننده و نادرست گذشته را تکرار و عامل تحریک حملهکننده یا حملهکنندگان را خود دانشآموزان و کودکان دختر معرفی کنند، چراکه این حملهها در مدارس و در کلاسهای درس اتفاق افتاده و کودکانی که تازه پا به دبستان گذاشته یا نوجوانایی که برای تحصیل به مدرسه رفتهاند مورد هدف قرار گرفتهاند.
در همه موارد گازهای سمی پخش شده، عامل ناتوانی جسمی و مسمویت دختران، معلمان آنها و حتی کادر مدرسه شده است.
در برخی موارد امدادگران آتشنشانی یا اورژانس که برای کمک به مسمومشدگان به محل رفته بودند هم مسمومیت شدید پیدا کردند و بستری شدند.
این به آن معنی است که موضوع این حوادث واقعا حمله با گازهای مسمومکننده است و هر چند کاشناسان میگویند که گازهای پخش شده ازجمله گازهای نظامی و کشنده نیست؛ اما همین گازهای ناتوانکننده آسیب به دانشآموزان وارد میکند، آسیبهایی روانیای که ممکن است تاثیر بلندمدتی داشته باشد و آنقدر ناراحت کننده باشد که دانشآموزان را به هراس بیندازد و از فکر رفتن به مدرسه و تحصیل بازدارد.
نکته جالب آن است که اکنون هم دادستان کشور احتمال عمدی بودن این حملات را مطرح کرده، هم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی این حملات را عمدی دانسته است.
با این همه وزارت آموزش و پرورش همگان را به آرامش فرامیخواند و پس از گذشت چند هفته از وقوع اولین حمله و تداوم سریالی آن هنوز هم در وزارت آموزش و پرورش شتابی برای شناسایی عامل یا عاملان و پیشگیری از وقوع حوادث بعدی وجود ندارد.
در این میان پلیس که وظیفه ذاتی در تامین امنیت اجتماعی شهروندان دارد، هنوز سکوت کرده است و احمدرضا رادان، رئیس جدید فراجا که علیالقاعده اکنون باید توضیح قانع کنندهای در این باره بیان کند، هیچ واکنشی نشان نداده است تا جاییکه نزد برخی ناظران مسائل اجتماعی این پرسش مطرح شده که آیا اصولا پلیس در این باره مسئولیت برعهده میگیرد؟
آیا نیروهای انتظامی و فراجا وظیفه خود میدانند که در این باره موضعگیری کنند، مسئولیت برعهده گیرند و درباره مسئولیتهای خود در مبارزه با عوامل حادثه مذکور و شناسایی عامل یا عاملان انتشار گازهای مسمومکننده در مدارس کشور به شهروندان توضیح بدهند.
نکته جالب آن است که آسیب دیدن تعداد قابل توجهی دختران و پسران دانشآموز و آیندهسازان کشور به اندازهای مهم نبوده که مقامات کشور را تکاپو واردار کنند و وادار سازد که در مورد آنچه اتفاق افتاده و تمهیداتی که اندیشیده شده به مردم توضیح بدهند.
نگرانی بزرگ آن است که مسموم شدن نونهالان کشور و آیندهسازان ایران همانند سوخته شده دختران اصفهانی بهوسیله اسید به فراموشی سپرده شود و هیچکس یا کسانی بهعنوان عاملان این حوادث و حملات معرفی نشوند و روند حادثه فعلی همچنان است که گویی یا مقامات کشور عامل یا عاملان حادثه را میشناسند یا نمیشناسند، اما اراده و عجلهای هم برای مقابله با آن و دستگیری آنها ندارند.
روشن است که با چنین روندی احتمالا هیچ کس دستگیر نخواهد شد و هیچ کس هم نسبت به آنچه رخ میدهد و داده است خود را موظف به پاسخگوی نمیداند.
چنین رویکردی بهویژه از آن رو نگران کنندهتر است که گمان میروند حملهکنندگان به مدارس دخترانه و عاملان مسمومیت دانش آموزان همسو با هسته قدرت حاکمیت باشند.