حصارکشی مشکوک در پارک قیطریه
مدتی است که علاقهمندان به پارک زیبا و قدیمی قیطریه، شاهد فعالیتی بیشناسنامه و بیاعلان هستند که با حصارکشی بخش مهم و قابل توجه پارک قیطریه خبر از ساخت و سازی احتمالا بدون مجوز از مراکز قانونی و بدون لااقل رضایت آحاد مردمی که هر روزه به آرامش و سرسبزی این پارک پناه میبرند، میدهد، ما، مردمی مسلمان و شیعه و علاقه مند به شعائر مذهبی خود .
به گزارش اخبار سبز کشاورزی، روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم علیرضا جاودانی، کارشناس عمران نوشت: اما اینکه نهادی یا سازمانی یا جمعیتی به صرف استفاده هدفمند از مفهوم فقهی تقدس بنای مسجد، بدون رضایت ساکنین محل، و آنهم با اشغال و دراختیار گرفتن احتمالا غیر قانونی، قسمتی از داخل پارک قیطریه، و مع الاسف، با بریدن درختان تنومند و از بین بردن فضای سبز پارک، اقدام به ساخت بنای مسجد نمایند، که شاید در آینده. بناهای مختلف دیگری با کاربری های تجاری نیز به آن افزوده خواهد شد، امری قانونی است؟
نص صریح قوانین مصوب شهرداری، در مورد هرگونه ساخت و ساز در داخل پارکها چه میگوید؟ آیا درست است که مردم به تنها ملجأ خود در اینگونه موارد یعنی تلفن ۱۳۷ شهرداری پناه ببرند و پاسخ بشنوند: "مسجد است دیگر، کاری از دست ما برنمی آید!؟
اگر برای چنین امر آشکارا خلاف قانون، مستندی وجود دارد، چرا در محل احداث این بنا، برای اطلاع مردم، اعلان و نصب نمیشود، تا مردم با استفاده از حقوق قانونی، به پیگیری مرجع صادر کننده این مجوز بپردازند؟ . آیا میتوان به استناد مقدس بودن بناهایی نظیر مسجد و یا حسینیه، قوانین را زیر پا گذاشت و از آن مهمتر مردم منطقه را ناراضی کرد ؟ آیا میتوان بعد از اینکه هیچ پاسخ قانع کننده ای دریافت نشد، و خدای ناکرده، صدای این اعتراض از مدیوم های خارجی برانداز شنیده شد، ناراضیان این ساخت و ساز غیر قانونی را مذمت و شماتت کرد ؟
مسجد بعدی و با آن بهانه، ساخت مرکز تجاری غیر قانونی کنار آن مسجد.، کجا و در داخل چه پارک دیگری احداث خواهد شد؟ آیا با هر بهانه، ازجمله ساخت مکان مقدس، در هر منطقه، در هر قسمت از فضای سبز هر پارکی، میتوان به نارضایتی مردمی که به اینگونه فضا ها، که از قضا به شدت کمبود آن نیز حس میشود، بی اعتنا بود ؟
طرفه آنکه، پیرمردی عصا زنان در حال عبور از کنار حصار خشن و بی مجوز تازه احداث شده، در پارک قیطریه، با نگاهی سرد، کلماتی زیر لب میگفت، که بخشهایی از آن قابل فهم نبود، ولی آخرش آشکارا و به تکرار میگفت
گمانم او دانسته ویا نادانسته بخش مهمی از مشکل اصلی جامعه ما را که، عدم درک و تفاهم دوطرفه مردم و بخشی از مسئولین و تصمیم گیران نامعلوم در آن آشکار هست، همین عبارت باشد :