ناترازی مدیریت؛ امالناترازی!
طی سالهای اخیر و بهویژه سالجاری کلید واژهای بهنام ناترازی(unbalance) بر سر زبانها افتاده، این مشکل کما-کیفا که توسعه یابد؛ بحران(crisis) میشود
اخبار سبز کشاورزی؛ یکم: طی سالهای اخیر و بهویژه سالجاری، کلید واژهای بهنام ناترازی(unbalance) بر سر زبانها افتاده، این مشکل کما-کیفا که توسعه یابد؛ بحران(crisis) میشود!
دولت قبل همه مسائل را به دولت روحانی نسبت میداد؛ اما این دولت مردم را مقصر ناترازی برق و سوخت میداند! گویا ریسمان از جای باریک پاره میشود.
اگر بخواهیم شفاف و علمی، علت العلل ناترازیها را بیان کنیم؛ بهجای تامل و اصلاح، مشتی خرافات شبیه علت خشکسالیها را فاکتور میکنند!
دوم: این ناترازیها عمدتا ناشی از دهها سال حکمرانی ناکارآمد و استفاده از مدیران نالایق است که این هم میتواند ناشی از عوامل زیر باشد:
-گزینش نه براساس لیاقت، بلکه برپایه دوری و نزدیکی به قدرت.
-مدیریت غیرعلمی و فاقد خردجمعی و مبتنی بر تصمیمات فردی و خرافی.
-ارجحیت منافع فردی، گروهی و ایدیلوژیکی بر منافع ملی.
-ریشه ناترازی در سفلهپروری و بیاعتنایی به شایسته سالاری است.
سوم: ناترازی در حکمرانی را اولینبار طالقانی مطرح کرد! او وقتی صدای اعتراض مردم را از آنسوی دیوار زندان شنید، به همرزم و همبندش منتظری گفت: «آشیخ! صدای اعتراض مردم به شاه را میشنوی؟ شاه میرود! اما ما که حکومت داری نمیدانیم! قریب به مضمون» پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه باقر العلوم،۱۳۹۶.
چهارم: طالقانی بهرغم آزادیش؛ هنوز در خوف و رجاء بود! این درحالی بود که دولت به جمعی از ملی – مذهبیهای مبارز تکنوکرات به ریاست بازرگان، سپرده شده بود! [یکی ازسه گانه ما در دانشگاه قبل از انقلاب،آقا (خمینی) مهندس(بازرگان) و دکتر (شریعتی) بود] رجاءطالقانی قابل درک بود، اما خوفش مفهوم نبود! گویا در محافل خصوصی چرایی خوفش را گفته بود!
پنجم: عمردولت موقت به ریاست بازرگان(که بهدلیل تالیفات مذهبی و دینداریش، مشکینی در نماز جمعه او را "ملا مهندس" صدا میزد!) هنوز یکسال نشده بود که به تحریک منافقین، کمونیستها و بهویژه حزب روسی توده؛ دو گانه خط امام- لیبرال (بعد در زمان بنی صدر، تعهد-تخصص) کوک شد و بازرگان"مجری حکم قرآن" و دولت منتخب میلیونها انسان به زیر کشیده شد! و شورای انقلاب متکفل امور تقنینی و اجرایی شد!؟
آنها که قبلا از سوی شورای انقلاب؛ در وزارتخانههای مهم بهعنوان معاون مشغول بهکار شده بودند؛ امور اجرایی کشور را برعهده گرفتند و حالا دیگر به قول مرحوم هاشمی"پاراف نامه"را یاد گرفته بودند!
ششم: دوگانه "تخصص- تعهد" به رغم انتخاب رئیس جمهور و تشکیل مجلس اول در سال۵۹، آنقدر اوج گرفت که صدای دکترچمران، وزیر دفاع بازرگان و نماینده مردم طهران و ناجی کردستان از دست تجزیهطلبان نیز درآمد!؟
او با ناراحتی گفت:"متعهد کسی است که اگر مقامی به او دادند و او میدانست که از عهده انجامش برنمیآید، نپذیرد"
هفتم: این بگو مگوها و البته جنگ؛ باعث شد که از بازسازی منابع فسیلی و تجدید شونده؛ غافل شده و در استفاده از انرژیهای نو از حد پایلوت جلو نرویم!؟ و برقرسانی به روستاها را توسعه دهیم!
درحالیکه در طرح آمایش سرزمین، همه این مسایل پیشبینی و تا اواسط دهه ۶۰ نیزاعتبار داشت! حفر بیرویه چاههای آب بهمنظور اشتغال آفتاب نشینها و اجرای طرحهای ایدیوژیک مثل خودکفایی گندم با اسامی قرآنی! و این وضع مغشوش، تا آخر دهه۶۰ ادامه داشت!
هشتم: در دهه۷۰ که نظام عملگراتر شد، شرکتهای سهامی زراعی، سپاهیان روستا با اسامی دیگری احیاء شدند نکته مهم بازگشت به طرح آمایش سرزمین بود، اما دیگر دیرشده بود! چه، آن طرح در نیمه اول۶۰(اوج جنگ) خاتمه یافته بود! مهم این بود که فرهنگ برنامه نویسی بر نظام اجرایی حکمفرما و برنامههای ۵ ساله توسعه تنظیم و از سوی مجلس تصویب شد!
نهم: درحالیکه کشور به مدار عقلانیت ارتقاء و بهترین رابطه را با دنیا داشت و حتی طرح"گفتگوی تمدنها"راسازمان ملل ازما پذیرفت! اما فردی آمد که ما را به زمان قاجار برد و مغز متفکر کشور (سازمان برنامه) را متلاشی و همه برنامههای توسعه را خمیرکرد!؟
تمام منابعی که در حال تراز شدن بود به قهقرا رفت! و با بلاهت و افتخار! ایران را"قطعنامه دان"UNکرد! همه اینها درحالی بود که ۷۰۰میلیارد$ خرج شد! در سال۹۲دولتی آمدکه می خواست کشور را از پرتگاه نجات دهد، اما با انواع مانعهای پیدا و پنهان نگذاشتند؟! بعدی که آمد به دنبال جمهور ناب بود!؟ اعتقادی به توهم توطئه ندارم اما تاریخ گواه صادقیست!
دهم: دولت فعلی که وارث افت و خیزهای سینوسی و ناترازیهای قریب به بحرانست؛ راهی بجز اصلاح ساختار با اعمال روشها زیر ندارد:
-با دوراندیشی و شفافیت بیشتری عمل کنیم.
-دست از امتگرایی برداریم و مثل پزشکیان فقط برای ایران فکر کرده و عمل کنیم.
-به ترک مخاصمه با دنیا که رئیس جمهورمان شعارش را داده؛ عمل کنیم. چه، در اینصورت تحریمها لغو و سرمایهگذاری فراوان داخلی و خارجی، انجام و برناترازیها فائق خواهیم آمد.
-مدیر یا حکمران در مقابل تصمیمات خردوکلان خود باید پاسخگو باشد.
حسن ختام: در۷۵ از خاتمی پرسیدند، چرا آمدی؟گفت: آمدهام با کمک رسانهها، قدرت را پاسخگو کنم!
علی فریدونی، عضو هیات علمی