جام جهانی قطر با همه دلشورهها، نگرانیها، بیمها و امیدها برای ایران و بسیاری از کشورهای دیگر مانند آلمان، عربستان، کامرون و… به پایان رسید و اگرچه مرحله دوم این بازیها پس از مرحله گروهی در جریان است، اما همین چند هفته، مدیریت قطریها در برگزاری این باریها که به بزرگترین و مهمترین تورنمنت فوتبال در جهان موسوم شده برای بسیاری ازکشورها این سوال را پدید آورده که آیا آنها توانایی و امکان برگزاری چنین بازیهایی را در کشورشان دارند؟ این سوال اگر در مورد ایران پرسیده شود، چه جوابی خواهد داشت؟
اخبار سبز کشاورزی، نادر کریمی جونی| در وهله اول باید به توانایی مالی برگزارکنندگان این بازیها توجه کرد. برای برگزاری این بازیها و حتی بازیهایی در مقیاس کوچکتر مانند جام ملتهای آسیا، کشور برگزارکننده نیازمند مهیا ساختن بسیاری از زیرساختها و ملزمات ورزشی و گردشگری است.
وقتی ورزشکاران ملی یک کشور در یک رشته ورزشی پای به خاک میزبان میگذارند از همان ابتدا مهمان محسوب میشوند و باید دستکم مانند کشور خودشان یا حتی بالاتر از این افراد پذیرایی و برای آنان امکانات لازم فراهم شود.
یعنی ورزشکار کشور دیگر باید بتواند مانند کشور خود یا در حد استاندارد به تمرین بپردازد و خود را برای شرکت در مسابقه آماده کند.
از نظر تغذیه هم ورزشکار باید بتواند غذایی که کادر فنی و پزشکی نهاد برگزارکننده مسابقات توصیه میکند تهیه و مصرف کند.
روشن است که در این موارد هزینه و پرداخت آن آخرین گزینه مورد توجه کاروان ورزشی کشورهاست؛ چراکه ورزشکاران عضو یک کاروان ورزشی سالها تلاش کردهاند تا در مسابقات حاضر به موفقیت دست پیدا کنند. روشن است که در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران زیرساختهای لازم برای برگزاری یک دوره مسابقه حتی در مقیاس منطقهای را هم ندارد.
وقتی ایران در بسیاری از رشتههای ورزشی نتوانسته امکان تمرین ورزشکاران خود را فراهم کند چگونه میتواند برای ورزشکاران چندین کشور دیگر امکانات همزمان مهیا کند
تصور کنید مثلا در مسابقههای آسیایی 15 تیم از 15 کشور بخواهند در تورنمنت شرکت کنند، آیا به تعداد آن شرکتکنندگان زمین تمرین و سالن مسابقه استاندارد در کشور وجود دارد؟ آیا به تعداد بازیهای دور مقدماتی کشورهای شرکتکننده زمین مسابقه استاندارد و قابل قبول نهاد برگزارکننده این بازیها وجود دارد؟
بدیهی است که پاسخ به همه سوالها منفی است؛ چراکه ورزشکاران ایرانی در رشتههای گوناگون بهطور صریح و بارها از کمبود امکانات و زمینهای تمرین سخن گفته و از مقامات ورزش کشور خواهان رفع این کمبودها شدهاند.
حال وقتی ایران در بسیاری از رشتههای ورزشی نتوانسته امکان تمرین ورزشکاران خود را فراهم کند چگونه میتواند برای ورزشکاران چندین کشور دیگر امکانات همزمان مهیا کند.
ممکن است عدهای به این سوال پاسخ دهند که امکانات سختافزاری و تجهیزات لازم برای برگزاری یک تورنمت منطقهای و جهانی در ایران قابل تاسیس است. این افراد میگویند حتی اگر سرمایه لازم برای تاسیس تجهیزات وجود نداشته باشد، جذب سرمایهگذار خارجی این کار را آسان خواهد کرد؛ اما رفتار اقتصادی کشورمان در ده سال گذشته نشان میدهد که جذب سرمایهگذار کار ساده ای نیست و تجربه دولت روحانی نشانگر آن است که حتی پیشنهادهای ویژه و امتیازهای اضافی هم نمیتواند سرمایهگذاران را برای حضور و سرمایهگذاری در کشور ترغیب کند؛ چراکه جذب سرمایهگذار به چیزی بسیار بیشتر از پیشهادهای ویژه احتیاج دارد و آن اعتماد و موقعیتهای اقتصادی و سیاسی است که ایران از این ناحیه نه فقط برای سرمایهگذران خارجی که برای سرمایهگذاری داخلی هم چندان جذاب نیست.
حال تصور کنید امکانات سختافزاری برگزاری یک مسابقه منطقهای در ایران وجود داشته باشد آیا به لحاظ نرمافزاری یعنی مدیریت فراگیر، هماهنگی و همکاری درون، برون و میان دستگاهی و راهبردی یکپارچه در سراسر کشور برای برگزاری یک مسابقه منطقهای در ایران وجود دارد؟
توجه کنید که وقتی تعداد شرکتکنندگان یک مسابقه منطقهای در یک کشور زیادی میشوند آنگاه امکانات موجود در مرکز دیگر برای برگزاری مسابقهها کافی نیست و باید از امکانات سایر استانها برای انجام این منظور استفاده کرد.
آیا یک راهبرد مرکزی در تهران میتواند همه عوامل دخیل در این کار را برای انجام مأموریتهای مربوط در سراسر کشور هماهنگ کند؟
البته قطر کشور کوچکی است، ولی همین کشور کوچک آنطور که تماشاگران ایرانی بازیهای جام جهانی تعریف میکنند دارای نظم قابل قبول و شگفتانگیزی در میان دستاندرکاران و عوامل برگزاری و نیز همه دستاندرکاران حکومتی و اجرایی است.
جمهوری اسلامی ایران نه به لحاظ موقعیت و تواناییهای اقتصادی و زیرساختی و نه به لحاظ تواناییهای مدیریت و اداره جامعه و مراسم، در حال حاضر امکان و توانمندی برگزاری یک مسابقه چند ملیتی حتی در حد منطقهای را هم ندارد
ایرانیان در این باره گفتهاند که چه عوامل نظارتی و مجریان برگزاری مسابقهها و چه سایر دستاندرکاران کشوری با یکدیگر هماهنگ و همکار بودهاند و کشور بدون تغییر زندگی معمول خویش این مسابقهها را برگزار کرده است.
اما در کشورمان آخرین برنامه بینالمللی برگزار شده به برگزاری اجلاس سران کنفرانس اسلامی مربوط میشود که در ابتدای دولت نخست سیدمحمد خاتمی و در تهران برگزار شد.
در آن اجلاس که فقط در تهران برگزار شد دولت تهران را بهطور کلی تعطیل کرد و فعالیتهای اداری، اجرایی، مدارس و فعالیتهای اجتماعی در تهران متوقف شد.
در آن تجربه البته سران برخی کشورهای اسلامی برای چند روز محدود به تهران آمدند و جمعاً دو یا سه روز در کنفرانسی شرکت کردند و به کشورهای خود بازگشتند؛ اما در همین چند روز نه فقط تهران که در واقع فعالیتهای اجتماعی _ اقتصادی کشور تحت تاثیر تعطیلی تهران تعطیل یا نیمه تعطیل شد در تهران نیز برخی بزرگراهها برای ایجاد امنیت تخلیه شد و از تردد شهروندان تهرانی در محدودههای متعدد شهری جلوگیری شد.
در واقع و از یک منظر شاید بتوان گفت که زندگی در آن روزها در تهران به حالت تعلیق درآمده باشد. روشن است که برگزاری یک مسابقه منطقههای با حضور مقامات سیاسی و ورزشکاران متعدد از کشورهای گوناگون بسیار دشواتر از برگزاری یک نشست محدود چند روزه حتی در سطح سران کشورها است.
با این اوصاف روشن است که جمهوری اسلامی ایران نه به لحاظ موقعیت و تواناییهای اقتصادی و زیرساختی و نه به لحاظ تواناییهای مدیریت و اداره جامعه و مراسم در حال حاضر امکان و توانمندی برگزاری یک مسابقه چند ملیتی حتی در حد منطقهای را هم ندارد.
با نگاهی بدبینانه شاید فاصله زیادی میان موقعیت و توانایی مناسب و قابل قبول تا موقعیت فعلی ایران باشد. فاصلهای که پر کردن آن با شرایط و رویکردهای فعلی مقامات ایرانی شاید به زمانی طولانی و تغییرات عمیق نیز داشته باشد.