بخش سیام: وقایع اتفاقیه روستایی و کشاورزی در ایران معاصر
نگاهی به تاریخچه سد سازی دوره پهلوی اول؛ تحولات مدیریت آب در ایران
سد سازی دوره پهلوی اول نقطه عطفی در مدیریت آب ایران بود این مقاله نگاهی به تلاشها و چالشهای احداث سد و کنترل آب در زمان پهلوی دارد

مهار آب های سطحی و احداث سدها در زمانه پهلوی اول
در مجموعه «وقایع اتفاقیه روستایی و کشاورزی در ایران معاصر»، بخش سیام به بررسی یکی از مهمترین تحولات زیربنایی آن دوره میپردازد: سد سازی دوره پهلوی اول. در زمانه پهلوی اول، نقش دولتها با استراتژیها و رویکردهای متنوع، از بیتوجهی گرفته تا مداخله از طریق سرمایهگذاری، همواره با آزمون و خطا، اعمال ناسازگار با عرف و منطق علمی، تصمیمات شتابزده و عمدتاً بدون برنامهریزی آیندهنگر همراه بوده است. اما یک مسئله کلیدی تغییر نکرده یا حتی بدتر شد، شیوع خشکسالی از اوایل قرن بیستم، این پارامتر اقلیمی از دیرباز بر هر جنبهای از تولید محصولات زراعی در کشور تأثیر گذاشته و در جای جای دهات و آبادیها به چشم میخورد.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ البته تغییرات اقتصادی و اجتماعی بیشتر نیز با ظهور نفت به عنوان یک منبع انرژی جدید که در اوایل قرن بیستم کشف شده بود همراه شده است. این شرایط، ضرورت توجه به مدیریت منابع آبی را دوچندان میکرد.
ریشههای چالش آب در ایران و نظام سنتی آبیاری
تا قبل مشروطه از میان چهار نهاده خاص مورد نیاز برای تولید کشاورزی – زمین، آب، انرژی و نیروی کار – زمین و نیروی کار در آن زمان مشکل ساز و به عنوان چالش مطرح نبودند. چنانکه شبکه راهها و حمل و نقل ضعیف، سواد پایین و خدمات ناکافی باعث شد که بیشتر جمعیت (85 تا 90٪) در کشاورزی متعارف درگیر شوند. با این وجود فقدان آب اما همیشه مانع توسعه و تولید کشاورزی در ایران بوده است.
جغرافیا و اقلیم ایران نمونه کشورهایی است که مناطق خشک و نیمه خشک با بارش ناکافی و دورههای خشکسالی مکرر در آن غالب هستند. برای قرنها، قناتها روشی رایج برای تهیه و توزیع آب برای آبیاری بودند. منابع آب نه تنها در استانهای دیم، بلکه در سایر مناطق با بارش نسبتاً زیاد نیز محدود بود، بهطوریکه وضعیت آب در تا قبل از ظهور پهلوی اول به دلیل نبود ذخایر و زیرساختهای انتقال آب بسیار بد بود. به عنوان مثال، در سال 1860 گزارش شده که آب در تبریز و همسایگی آن کمیاب است، علیرغم واقع شدن شهر در شمال غربی ایران، منطقهای با میانگین بارندگی سالانه بیش از 300 میلی متر که امکان کشت قابل اطمینان تری را فراهم میکند، این وضعیت عجیب به نظر میرسد. طرفه اینکه بیش از 70 درصد بارندگی در 25 درصد از مساحت کشور و معمولا بی ثمر برای کشت و کاری مطمئن رخ می داد.
از لحاظ تاریخی، آب در سرزمینهای خشک ایران با استفاده از قناتها و کانالهای آب زیرزمینی متصل به چاهها مدیریت می شده است. عمده منابع آب مورد بهره برداری در کشاورزی ایران در دوره متاخر از سه منبع عمده شکل می گیرد:
قنات، که از مهم ترین تاسیسات کهن ذخیره سازی و تامین آب محسوب می شد. قنوات با بیگاری روستائیان و تحت مدیریت نظام اربابی در دشتهای کوهپایهای جاری می شد. بخش بزرگی از فلات مرکزی و خراسان را مشروب میکرد.
شقه نهر انشقاقی از رود دره ها، رودخانه های دائمی که بدلیل جریان سیلابی رودها باید هر ساله بازسازی و لایروبی می شد.
سوم آب انبارهای انسان ساخت که ابزار اصلی ذخیره آب شرب بویژه در حاشیه کویر و مناطق کم باران محسوب می شد. این آب انبارها معمولاً در یک دوره کوتاه بارندگی، پر می شد و در طول سال مورد بهره برداری قرار می گرفت.
بجز این روشها، پارهای از متدهای ابتدایی ذخیره رطوبت در خاک برای تقویت قنوات و آبیاری تکمیلی در دشتهای سیلابی در برخی مناطق کشور رایج بود. در گیلان و مازندران نیز، احداث آب بندانها، یا منابع ذخیره آب در فصول پرباران، از دیگر منابع آب بود. همه این تلاش ها با کار بی مزد رعایا «بیگاری» و تحت مدیریت مالکین در سازمان کار اربابی سازمان می یافت.
چالشهای پیش از پهلوی اول و نگاه مجلس
اما نکته مهم و اساسی در کلیه این فعالیتها برای استحصال آب آسیبپذیری بالای اهم آنها، به اضافه حیات مخرب عشایری و بی دفاعی زارعین در برابر خشکسالی ها بود. در حقیقت در مدیریت سرزمینی تا بیش از دوران مدرن، کل جمعیت، منهای مالکین و تجار شهری، که برای خشکسالی ها ذخیره غذایی نگهداری میکردند، مابقی ملت در برابر خشکسالی بی دفاع و دولت در منتهای بیتدبیری عمل می نمود. بگونهای که تا قبل از مشروطه در کل هیچ برنامهای برای ذخیره و تامین مصارف آب و انرژی وجود نداشت.
اگرچه روشهای کشاورزی ابتدایی بودند، آبیاری از طریق سیستم سنتی به هم پیوسته زیرزمینی کانال های آب (قنات) انجام میشد. به عنوان یکی از نتایج احتمالی انقلاب مشروطه، سرمایهگذاری در کشاورزی به دلیل امنیت بیشتر مالکیت زمین امکانپذیر شد، اگرچه بسیاری از دهقانان به کارگران بی زمین تبدیل شدند.
قانون اساسی همچنین کنترل دولت مرکزی را برای انجام اقدامات لازم برای اطمینان از عرضه مواد غذایی تقویت کرد. قبل از به قدرت رسیدن رضاخان، پس از تحمل اولین قحطی ویرانگر در سالهای 1870-1871، کشور با قحطی دیگری ناشی از جنگ جهانی اول مواجه شد. در مجموع، فقر، مشکلات اقتصادی، فساد و بسیاری دیگر از کاستیهای کشور در آن دوران مشهود بود.
موضوع مهار آبها و سد سازی از قضایای مستمر در نطق نمایندگان مجلس شورای ملی بود چنانکه سبب ساز بسیاری از تعارضات در مجلس می گردید. این نشاندهنده اهمیت یافتن این موضوع در فضای سیاسی آن زمان بود. به عنوان نمونه سلیمان میرزا اسکندری، نمایندهی سوسیالیست مجلس به درخواست مصدق که آن زمان وزیر مالیه کابینه قوام بود و برای ساختن سد درخواست اعتبار کرده بود، چنین اعتراض کرد: «میخواهید سد ببندید. شما سد در مقابل ترقی مملکت میبندید که پول به معارف نمیدهید … باید اول حقوق معلمین بدبخت داده شود. برای املاک اربابی میخواهید سد ببندید … آقای ارباب خودش پول بدهد».
این اعتراض، نگاه طبقاتی به موضوع سد سازی و نگرانی از نفع بردن مالکان بزرگ را نشان میدهد. لازم به ذکر است که میزان سرانه آب تجدیدپذیر سالانه کشور در آن روزگار به میزان حدود 13000 متر مکعب در سال 1300 بود. که با میزان جمعیت 10 میلیونی آن سالها وضعیتی مناسب به نظر میرسید و شاید به همین دلیل، ضرورت سرمایهگذاری کلان در زیرساختهای آبی به فوریت برای اهل سیاست به نظر نمیرسید.
آغاز عصر نوین مدیریت آب: سیاست سد سازی دوره پهلوی اول
در زمانه پهلوی اول، سیاست احداث و مرمت و تعمیر سدها به عنوان راهکاری برای حل مشکل کمآبی و توسعه کشاورزی پررنگ شد. همانگونه که در فصول گذشته بازگو نمودیم، قانون «ثبت اسناد و املاک»، در راستای تحکیم مناسبات شبه اربابی ایرانی بود و کمکی در راستای توانمندسازی اقتصاد جامعه محلی ننمود. با این حال، این قانون گام مهمی در ثبت مالکیتها از جمله مالکیت آب بود.
مطابق قانون مصوبه اسفند ماه 1308 زمین باید حتماً به ثبت برسد و تنها پس از دو سال که از ثبت آن سپری شد، میتواند جزو دارایی شخصی افراد به حساب آید. طرفه اینکه حق مالکیت خصوصی بر منابع آب و استفاده از آب نیز میبایست ثبت میشد. قانون «ثبت اسناد و املاک» که هم مالکیت زمین و هم مالکیت آب را دربرمیگیرد، در سال 1308 شکل قطعی یافت.
در این فاصله دولتها با درک مشکلات ناشی از قلت منابع آبی کافی از جمله باران و رودخانههای فصلی، برای گسترش کشاورزی، اصلاحاتی را به منظور گسترش بندها به منظور توسعه کشاورزی انجام میدادند. ساختن سدهای جدید، کندن چاههای آرتزین و به کار بردن اصول جدید در آبیاری کشتزارها از جمله این ابتکارات بود تا اینگونه از هدر رفتن منابع آبی جلوگیری شود و به منظور زراعت و آباد کردن اراضی مستعد استفاده شوند.
سد سازی، احداث کانالها و نهرهای جدید برای آبیاری زمینهای بایر به منظور افزایش حجم اراضی مزروعی، موجب شد تا کشاورزان با روشهای جدید آبیاری آشنا شوند. رواج فرهنگ استفاده بهینه از منابع موجب شد تا اراضی مزروعی بیشتری آبیاری شوند و در نتیجه حجم محصولات آبی در میان کشاورزان زراعی نیز افزایش بیابند. از سوی دیگر بسیاری از کشاورزان با استفاده از نهرها و کانالهای جدید به احیای زمینهای بایر روی آوردند و این امر ضمن افزایش درآمد اقتصادی کشاورزان، موجب شد تا زمینه اشتغال تعدادی از زارعان بیکار نیز فراهم گردد.
این سیاستها مستقیماً بر زندگی روستاییان و تولیدات کشاورزی تأثیر میگذاشت. دولت پهلوی سعی داشت تا از طریق سدسازی و آبیاری و افزایش اراضی زیر کشت، کشت برخی محصولات نقدی مانند پنبه را تا پنجاه درصد افزایش دهد. این هدفگذاری نشان از رویکرد اقتصادی به حوزه آب داشت.
نگاهی به پروژههای نخستین: از سدهای انحرافی تا پمپهای دیزلی
در این دوره، ساخت سدهای انحرافی خاکی یا بتونی یا با دریچه فلزی در جلگه رودخانههای تالار، تجن، زاینده رود، کرخه، کارون، گرگان و حوضه آبریز دریاچه ارومیه آغاز میشود. این سدها گامهای اولیه در بهرهبرداری مدرن از آب رودخانهها بودند. وجه مشترک این نخستین تلاش ها در صنعتی کردن مدیریت آب در ایران، استفاده گسترده از پمپهای دیزلی آب است.
در سال 1304 سـد شـکـسته فلاحیه تعمیر و از آب رودخانه جراحی برای کشاورزی در منطقه دورق استفاده شد. جنوب ایران با وجود اراضی حاصلخیز و آب فراوان به ویژه در خوزستان، از فنون جدید کشاورزی بهره مند نبود. بواسطه اصلاح و مرمت برخی از شبکههای آبیاری خوزستان در سـال 1311 بـا 29800 جریـب زمـین زیـر کـشت، 252830 خروار گندم برداشت کـرد. با وجود آنکه تعداد نخیلات خوزستان از فارس و بوشهر کمتر بود، اما در نتیجـة آبیـاری مناسب دو برابر بیشتر محصول تولید میکرد. این آمار گواه تأثیر آبیاری مدرن بر افزایش تولید است.
در این دوران فقدان زیرساختهای توسعهای آبی خاکی در شبکه تولید روستایی و استمرار و خودبسندگی دیههای پراکنده و استمرار نظام کهن آبیاری، توسعه را کند میکرد.
اصلاحات در نظامهای کهن آبیاری با جان سختی به پیش میرفت. بطوری که دوبلانشه میگوید: "تقریبا هیچ سد و هیچ شبکه آبرسانی و آبیاری ساخته نشد و هیچ فعالیتی برای آباد کردن زمینهای کشاورزی و توسعه فعالیتهای روستایی و افزایش محصولات کشاورزی و بهبود بخشیدن وضع مالی روستائیان و افزایش قدرت خرید روستائیان صورت نگرفت." البته این تعبیر با توجه به توضیحات فوق درک اشتباهی از رویدادها است و دولت تلاشهایی را آغاز کرده بود. دولت سعی داشت تا از طریق سدسازی و افزایش اراضی زیرکشت، کشت برخی محصولات مانند پنبه را تا 50 درصد افزایش دهد چنانکه با آشنا شدن زارعان با شیوههای نوین آبیاری، شلتوککاری نیز تا حدود 80 هزار هکتار افزایش یافت.
سد ساوه، قزوین، اهواز و دیگر سازههای آبی اولیه
عملیات ساخت برخی سدهای مشخص نیز در این دوره آغاز شد. در 29 اردیبهشت ماه 1308 برای ساختن سد ساوه "احتشامزاده" نماینده مجلس شورای ملی با دو تن مهندس اتریشی برای نقشهبرداری وارد ساوه شدند. این نشاندهنده استفاده از متخصصین خارجی بود.
در خرداد ماه 1308 به موجب قانون پانزده هزار تومان اعتبار برای ساختمان سد قزوین به تصویب مجلس شورای ملی رسید و به وزارت مالیه اجازه داد تا مبلغ پانزده هزار تومان از اعتبار ذخیرهای که از تاریخ اجرای قانون 19 بهمن ماه 1304 الی حال از محل مالیات راه بعد از وضع سهام قانونی مؤسسات بلدی و معارفی و خیریه و صحی و مخارج طرق حاصل شدهاست برای ساختمان سد قزوین مصرف نماید.
تأمین مالی پروژهها دغدغه مهمی بود. البته پارهای از استانها مانند گیلان و مازندران به دلیل برخورداری از آب و هوای معتدل، زمینهای حاصل خیز و میزان بارندگی مناسب در طول سال، با مشکل کمبود آب مواجه نبودند. ولی به سبب عدم تسلط بر طبیعت تا پیش از روی کار آمدن پهلوی اول، میزان زیادی از آب به هدر میرفت و مورد استفاده کشاورزان قرار نمیگرفت. ساده ترین راه، نصب تلمبه در کنار رودها بود تا آب را به مزارع بایر برساند. ولی دولت به این امر بسنده نکرد و اقدامات زیربنایی مهمی برای کنترل منابع آبی و مهار طغیان آن، انجام داد.
دولت پهلوی اول در راستای بهبود کشاورزی مازندران توجه ویژهای به منابع آبی داشت و به منظور افزایش سطح کشت اراضی و بهرهبرداری بیشتر، تلاش کرد تا با ساخت سد، چاههای جدید و به کار بردن اصول آبیاری جدید، ضمن جلوگیری از هدر رفتن آب، زمینهای بیشتری را برای کشاورزی به وجود آورده و سطح زیرکشت اراضی کشاورزی را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. به طوری که با ساخت سد بر روی رودخانهها، توانست شلتوککاری را تا حدود هشتاد هزار هکتار گسترش دهد.
توسعه زیرساختها در نقاط مختلف کشور
همزمان با این اقدامات، پروژههای دیگری نیز در دست اجرا بود. 13 خرداد ماه 1308 ساختمان سد اهواز و پل کارون که راه آهن از روی آن خواهد گذشت پیشرفت بسیار نمود. در 15 خرداد ماه سد پرآوازه "شانزده ده" اصفهان ویران شد. این تخریب لزوم بازسازی را مطرح کرد. از سوی وزارت فواید عامه به رئیس ناحیه دستور داده شد که هزینه ساختن سدی نوین به جای سد "شانزده ده" را پیشبینی نماید تا کار ساختمان آغاز گردد. 25 خرداد ماه 1308 ساختمان سد بندر پهلوی به پایان رسید و هیچگونه کمبود یا کاستی نداشت.
در همین روز برای تقسیم آبهای مرزی رود تجن و ساختمان سد آن و پیش بینی هزینه ساخت آن مهندسی فرستاده شد. 26 امرداد ماه 1308 بر پایه نیاز به ساختن سد تبریز، بودجهای نزدیک به 200,000 تومان ویژه شده است و از سوی وزارت فواید عامه دو مهندس به تبریز فرستاده شدهاند که هر چه زودتر ساختمان سدهای مورد نیاز را آغاز کنند. 17 آذر ماه 1308 ساختمان سد پهلوی از چندی پیش به دستور وزارت فواید عامه آغاز شده است.
تاسیس ایستگاه های هواشناسی؛ گامی برای برنامهریزی آبیاری
در کنار احداث سازههای آبی، توجه به دادههای اقلیمی نیز آغاز شد. علیتهای منظم هواشناسی اولین بار با اندازهگیری عناصر جوی توسط سفارتخانههای تعدادی از کشورهای خارجی در تهران و مناطق نفت خیز جنوب کشور شروع شد که این اطلاعات صرفا به بایگانی کشورهای مربوطه منتقل شده و احتمالا در برنامههای تحقیقاتی آنها مورد استفاده ویژه قرار گرفته است. درس هواشناسی در سال 1298 در برنامه درسی مدرسه برزگران منظور شد که این درس توسط معلمان فرانسوی تدریس می شد و در همان محل اولین سکوی هواشناسی احداث شد که در آن دمای هوا و رطوبت نسبی و میزان بارندگی اندازه گیری می گردید.
این ایستگاه در سال 1308 کامل شد و اکثر عناصر جوی را دیده بانی میکرد. بتدریج در اثر نیاز شدید بخشهای کشاورزی و آبیاری تعدادی ایستگاه نیز بر حسب ضرورت در نقاط مختلف کشور تاسیس شد که مسئولیت آن با بنگاه مستقل آبیاری وابسته به وزارت کشاورزی وقت بود. این نشاندهنده درک ارتباط بین دادههای اقلیمی و نیازهای آبیاری بود. بعد از جنگ جهانی دوم نیروهای متفقین برای سلامت پرواز هواپیماهای خود یک واحد کوچک هواشناسی دایر کردند که نیازهای هواشناسی به هواپیمایی آنها را تامین می کرد. در این زمان بنگاه مستقل آبیاری وزارت کشاورزی اقدام به تربیت یک گروه دیده بان هواشناس نمود که سرانجام این دیده بانان در سال 1327 فارغ التحصیل در ایستگاههای هواشناسی مشغول به کار شدند.
پروژههای منطقهای: از مازندران و گرگان تا خوزستان و فارس
عملیات سد سازی دوره پهلوی اول در مناطق مختلف پیگیری میشد. در سال 1312 عملیات ساخت سد بر رودخانه تنکابن و در سال 1315 احداث سدی در پهلویدژ (آققلا) آغاز شد. در سال 1315، مطالعه و تهیه پروژههای لازم برای سدسازی آغاز شد و کار ساختمان تأسیسات آبیاری در مقیاس کوچکی صورت گرفت و تعدادی سدهای محلی ساخته شد. در همین سال زاهدی، مهندس اداره کل فلاحت به منظور نقشه برداری سد رود گرگان به این منطقه اعزام شد و با تأمین اعتبار لازم، محل ساخت سد در پهلوی دژ تعیین و شروع به ساخت شد.
همانگونه که گفته شد، پیش از تشکیل این اداره نیز احداث سد در مازندران آغاز شده بود، به طوری که در سال 1312 در تنکابن عملیات سدسازی بر روی رود این شهر انجام شده بود و در سال 1319 نیز در "باقرتنگه" نزدیک بابل برای کندن کانال برای زهکشی باتلاق ها بیست و سه هزار و چهارصد و چهل و شش متر مکعب خاک برداری و در گنبدکاوس نیز عملیات زهکشی انجام شد. این اقدامات زیربنایی باعث افزایش تولیدات کشاورزی شد. تا سال 1319 هر ساله 70 هزارتن شلتوک که 40 هزارتن برنج به دست میداد از حوزه مازندران و گرگان به ادارات اقتصادی تحویل داده میشد.
این اقدامات زیربنایی در حوزه آب باعث گسترش کشت محصولاتی مانند پنبه، برنج، مرکبات و چای شد. در هنگام کشت محصول، بیشتر نهرها و رودها به ویژه نهرهای آمل به بابل، تحت نظارت اداره مالیه و سرمیراب قرار میگرفت و میان مالکین و زارعین تقسیم می شد.
در جنوب کشور نیز پروژههای مهمی به اجرا درآمد. یکی از قدیمیترین شبکههای آبیاری و زهکشی احداث شده در کشور با قدمتی بیش از 50 سال شبکه شاوور میباشد. جریان آب زیرزمینی اراضی مرتفع شمال شوش در استان خوزستان و روانابهای بخشی از اراضی شبکه دز در 15 کیلومتری شمال شهرستان شوش موجب پیدایش رودخانه شاوور گشته که پس از عبور از شهر شوش بین دو رودخانه کرخه و دز به موازات آنها در جهت کلی شمالی جنوبی جریان یافته و در انتها به رودخانه دز منتهی میگردد.
بر روی این رودخانه دو بند انحرافی بتنی بنام خیرآباد (1319) و شاوور (1316) وجود دارند که با تنظیم سطح آب بین این دو سد، آبیاری اراضی تحت پوشش میسر گردید. برای آبیاری و بهرهبرداری از آب رودخانهها نیز گامهای بسیاری برداشته شد که میتوان ساختن سد کارون و سد شاوور را نام برد.
در 26 اسفند ماه 1315 نخستین سد مدرن ایران بر روی رودخانه شاوور که به رود کارون میریزد در حضور شاه و ولیعهد گشایش یافت. آبهای این سد در مرحله اول هشت هکتار زمین را آبیاری میکند. با کندن چاههای آرتزین و لایروبی قناتها و اجرای پروژههایی در این زمینه آبیاری زمینهای کشاورزی گسترش یافت.
در 26 اسفند 1315 نخستین سـد ایران در منطقه آهو دشت بـر رودخانـه شاوور در 65 کیلومتری شمال شهر اهواز که عملیات عمرانی آن از سال 1314 آغاز شده بود خاتمه یافت. با آغاز سال 1316 سد شاوور با 21 متر طول تاج سد و ارتفاع 5/4 متر از بستر رودخانه - از نوع سدهای انحرافی بتنی با دریچه فلزی- بر روی رودخانه شاوور افتتاح گردید. این سد از قدیمیترین ابنیههای آبی فعال در خوزستان محسوب میشود. رسیدن به سد شاوور از مقابل روستای "اکیوش" در مجاورت جاده اهواز – اندیمشک و از طریق جاده روستای شاوور صورت میپذیرد.
سد خیرآباد در سال 1319 از نوع سدهای انحرافی بر روی رودخانه شاوور افتتاح و بهره برداری گردید. سد خیرآباد نیز جز ابنیههای آبی فعال قدیمی واقع در خوزستان میباشد. عملیات ساختمانی این سد در سال 1316 با استفاده از مصالح سنگی در 12 کیلومتری شمال سد شاوور احداث گردید. سد خیرآباد در 90 کیلومتری شمال اهواز قرار داشت. رسیدن به سد از مقابل [عبدالخان]، در مجاورت جاده اهواز – اندیمشک و از طریق جاده روستاهای "حسین مشلوش و حسین غلیم" امکانپذیر است. این سازه در مجاورت روستای حاج حنو قرار گرفتهاست. دبی این رودخانه تقریباً ثابت و حدود 15 تا 20 مترمکعب در ثانیه میباشد.
با اصلاح آبیاری نخلات و ارتقای کیفی محصول ارزش معامله خرمای آن سالیانه 10 میلیون قران بود. ارتفاع سد از کف و بستر رودخانه 3 متر، طول تاج سد 33 متر و جریان آب را به کانال اصلی شبکه شاوور و نهر سلائمی هدایت می کند. وسعت اراضی خیرآباد، قلعه سحر و آهو دشت که محدوده آبخور رودخانه شاوور را تشکیل می دهند بیش از 66000 هکتار است. دو سد انحرافی شاوور و خیرآباد محدوده ای به وسعت 10000 هکتار را زیر پوشش آبیاری داشتهاند. قابل ذکر است که در جریان انحراف آب دو سد مذکور از کانالهای ابتدایی و سنتی و غیر فنی استفاده گردیده که اثرات مشهودی در تخریب و شوری اراضی زراعی داشته است.
این مسئله نشان از نیاز به تکنولوژی پیشرفتهتر در کنار ساخت سدها داشت. در جنوب محدوده آبخور دو سد مذکور روستای بزرگ مزرعه قرار دارد که در جنوب روستا، "مانداب" بزرگی بنام "هور مزرعه" واقع شده، که علت حدوث آن جریان برگردان رود شاور، شرایط توپوگرافی، انهار منشعب سنتی و شرایط زه کشی بوده است. پس از احداث اولین سدها در کشور تصور میرفت که با ساختن این سدها افزایش قابل توجهی در تولیدات کشاورزی ایجاد خواهد شد، در پارهای از پروژهها نتیجه تا حدی رضایتبخش بود ولی در بعضی دیگر علاوه بر این که تحول چشمگیری در وضع زندگی زارعین و درآمد آنها ایجاد نشد، چالشهایی نیز بروز کرد.
احداث سد شبانکاره؛ تلاشی دیگر برای توسعه کشاورزی
با هدف توسعه کشاورزی، سد شبانکاره در سال 1317 تا 1319ش. توسط «بانک کشاورزی پیشه و هنر ایران» احـداث شد. این سد در منطقه جنوب کشور قرار داشت. سد شبانکاره در 60 کیلومتری شمال بوشهر، 18 کیلومتری غرب برازجان و 4 کیلومتری شرق شهر آب پخش و در شهر سعدآباد بر روی رودخانه شاپور واقع شده است. این سد به منظور انحراف آب رودخانه شاهپور به کانالهای آبیاری بخش آب پخش در سال 1317 تا 1319ش توسط «بانک کشاورزی پیشه و هنر ایران» احداث گردید. مدیریت تنظیم و کنترل خروج آب این سد در کانال آب توسط تأسیسات که در ساختمان فوقانی سد قرار دارد انجام می گیرد.
عملیات ساخت سد و اسکان کارگران و مهندسان در حین ساخت سد و همچنین ساختمان مدیریت سد به لحاظ معماری منحصر به فرد در زمان ساخت و با توجه به اینکه تنها مکانی بوده که قبل از ساخت پل بر روی رودخانه طغیان گر شاپور وجود داشته است لذا مجموعاً مسائل مربوط به سد مذکور در تاریخ شفاهی معاصر و خاطرات جمعی مردم شهر سعدآباد از جایگاه خاصی برخوردار است.
تاسیس نخستین شرکتهای سهامی آبیاری ایران؛ گامی به سوی سازماندهی
بواسطه مساعدتهای دولت از سال 1314 ذهنیت تشکیل شرکتهای سهامی آبیاری قوت گرفت و شرکتهای سهامی آبیاری ایران (سرمایه ثبتی سه میلیون ریال)، شرکت سهامی آبیاری بهبهان، شرکت سهامی آبیاری کرمانشاه و شرکت سهامی آبیاری سمنان تاسیس گردیدند. وظیفه اصلی شرکتهای سهامی آبیاری ایران ساخت سازه های آبی، سد سازی، احداث بندهای جدید، مرمت بندها و سدهای قدیمی، حفر چاه آرتزین در مناطق کم آب، ایجاد نهرهای جدید آبیاری و هر گونه عملیاتی بود که در میزان آب یا استفاده بیشتر از آب مؤثر باشد.
این شرکتها نقش مهمی در اجرای پروژههای آبیاری داشتند. شرکت سهامی آبیاری بهبهان در سال 1316 تاسیس و سرمایه ثبتی این شرکت در سال 1319 به میزان 2007000 ریال بود. این شرکت در سال 1319 در اوج فعالیت خود اقدام به استخدام یک مشاور خارجی بنام "بارابان" نمود که وظیفه اصلی اش طراحی نظام آبیاری بهبهان بود. احداث سد "برف آد" در منطقه شاه آباد غرب و توسعه شبکه آبیاری مرهون کشت تجاری چغندر و احداث کارخانه قند شاه آباد بود.
تاسیس بنگاه بهرهبرداری حمیدیه؛ الگویی نوین در خوزستان
در سال 1317 بنگاه بهرهبرداری حمیدیه وابسته به وزارت کشاورزی و تحت نظر بنگاه خالصه جات تاسیس گردید. این بنگاه اولین مؤسسه نوین کشاورزی بود که به همت مهندس ابراهیم مهدوی، با استفاده از مدل سیستم پمپاژ و انتقال آب از رودخانه کرخه به اراضی مزروعی حاشیه رودخانه کرخه، مبدل به الگویی پایدار برای بهرهبرداری از سواحل رودخانههای استان خوزستان گردید. به گونهای که در دهههای بعدی "انگاره حمیدیه"، در نقش زیربنای طرحهای توسعه کشاورزی استان خوزستان جهت برنامههای واگذاری و طراحی نظامهای بهرهبرداری جدید، نقش ایفا نموده است.
در باب نقش بیبدیل مهندس ابراهیم مهدوی باید گفت که او پسر آقا رضا رئیس التجار خراسانی از تجار ثروتمند و زمین داران بزرگ خراسان، فارغ التحصیل کشاورزی از آلمان، و مدرسه علوم سیاسی بلژیک، استاد و رئیس دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران و از بنیان گذاران مؤسسه بهرهبرداری حمیدیه و تا سال 1319 سرپرست بنگاه بود. او در سال 1328 در زمان وزارت کشاورزی احمد مقبل؛ معاون وزیر کشاورزی شد. در سال 1329 در کابینه رزم آرا و در سال 1339 در کابینه شریف امامی دوبار به عنوان وزیر کشاورزی و یکبار به سمت استاندار خوزستان و استاندار مازندران برگزیده گردید. پس از سقوط کابینه از سیاست کناره گرفت و به کار اراضی بزرگ و مدرن کشاورزی خویش در گنبد کاووس و گرگان مشغول شد.
از او به عنوان بنیانگذار بنگاه بهرهبرداری حمیدیه یاد میشود. اراضی بنگاه به وسعت 7000 هکتار از 30 کیلومتری غرب اهواز به سمت دشت میشان و در ساحل شرقی رودخانه کرخه قرار گرفته و با تأمین آب توسط دو ایستگاه پمپاژ بزرگ در دو مکان حمیدیه و کوت (حدود 7 کیلومتری جنوب مرکز حمیدیه) مدیریت میگردید. متوسط کشت سالیانه بنگاه حدود 5000 هکتار غلات و انواع سبزی و صیفی بوده که غلات بطور مستقیم توسط بنگاه و سبزی و صیفی و محصولات جالیزی بصورت قراردادهای سالانه و فصلی با برخی معدود کشاورزان عرب منطقه و بیشتر یزدیها، اصفهانیها و فارسها منعقد میشده است. مطابق برنامه؛ کشاورزان در برابر زمین و آب تحویلی که برای هر هکتار کشت، بنگاه حمیدیه تخصیص میداد، مبلغ ثابتی میپرداختند.
این مبالغ و سود حاصل از کشت مستقیم غلات، درآمدهای بنگاه را تشکیل میدادند و صرف هزینههایی نظیر حقوق و دستمزد، هزینههای اداره ایستگاههای پمپاژ، تأمین آب و مدیریت خدمات فنی را پوشش میداد. در سال 1319 یک سرهنگ انگلیسی بنام "کلنل نوئل" سرپرستی بنگاه بهرهبرداری حمیدیه را به عهده گرفت که تا سال 1320 و اشغال خوزستان توسط ارتش بریتانیا این امر ادامه داشته است. پس از آن مدیریت بنگاه به "مهندس میرخانی" واگذار میگردد.
تداوم نظام سنتی در کنار نوگرایی و چالش آب شهری
تصویر مدیریت منابع آب در این دوره، علیرغم تشکیل نهادهای مدرن و اداره شخصی فلاحت در زمینه مدیریت منابع آب و توسعه منابع نوین به سختی قابل تصور است. در کنار ساختارهای جدید، نظام سنتی همچنان پابرجا بود. میرابها در فصل زراعی و توسط مالک منصوب میشدند و آب را بر اساس عرف محل میان زارعین تقسیم میکردند. منصب میرابی به یکی از زارعانی که موقعیت برتری در دهات داشتند تفویض میشد.
حقوق میراب توسط کشاورزان پرداخت میگردید گاهی هم مالک روستا از وجوهات خود سهمی به وی میداد. مدار گردش آب نیز تابعی از ویژگیهای اقلیمی، نوع خاک، نظام کشت، عرف محل و شیوه تولید مسلط قرار داشت. حقآبه بر اساس میزان و وسعت زمین و ساز و کار جفت بندی متفاوت بود. گرچه در قانون مدنی در مورد مالکیت قنوات و مدیریت آن ملاحظاتی مطرح شد. اما مناسبات کهن کماکان برقرار بود.
علاوه بر چالش آب در روستاها، تأمین آب شرب شهرها نیز مسئلهای جدی بود. به طور مثال علی رغم توسعه شهر تهران، آب مشروب شهر کماکان از قنوات و نهری که در دوره امیرکبیر احداث و از رودخانه کرج منشعب می شد، تغذیه میکرد و طبیعتاً از نظر کمیت و کیفیت فاجعه بار بود. بروز تعارضات جدید در تقسیم آب و حقابههای روستایی با حضور مالکین جدید و حریص و توسعه شهرها آشکار شد. برخی اقدامات محدود، مثل ساختن سد به روی رودخانه کرخه برای انحراف آب به دلیل مشکلات مهندسی و عدم بررسی علمی، ناکارآمد و غیر قابل استفاده شد. در این ارتباط نگاه به چند سند زیر، برای درک تصویر مدیریت منابع آب و بویژه آب شرب شهر تهران قابل توجه است و عمق مشکلات را نشان میدهد.
اسنادی از چالش آب در پایتخت
در نامه تیمور تاش وزیر دربار مورخ 24 آبان 1306 به اداره محترم بلدیه تهران آمده: " راجع به مدرک نه سنگ حقابه تهران از رودخانه کرج زحمت میمیدهد. در سال 1276 هجری نقش تقسیم آب رودخانه کرج به قراء و املاکی که در حواشی رودخانه مزبور بود واقع شدهاند در روی چلوار ترسیم و به مهر میرزا تقی خان امیر کبیر مختوم شده است. چون نقشه مزبور در اتاق اسناد ضبط است، لهذا سواد آن برای مزید اطلاع آن اداره محترم ارسال میدارد. وزیر دربار پهلوی، تیمور تاش". این سند نشان میدهد که حتی در آن زمان نیز برای حقابهها به اسناد قدیمی رجوع میشده است.
در نامه وزیر امور خارجه در فروردین 1323 به نخست وزیر آمده است: "... چندی است که روزنامه الاخبار جهان، چاپ بغداد کتاب یک جهان، تألیف مستروی ذل ویکلی چنین مینویسد: «برجسته ترین نمونه عدم بهداشت که در تهران پایتخت ایران کاملاً شیوع دارد آب شرب شهر تهران است که در جویهای سرباز در کنار خیابانها جاری است و اهالی بدن و لباس خود را در آن شست و شو نموده، سپس بوسیله پمپ به اشکوبههای مختلف خانههای خود بالا برده از آن مینوشند و با آن طبخ میکنند. مثل قدیم که گفتهاند آب پس از هفت مرتبه جابجا شدن بخودی خود تمیز میشود. ولی از اسهال و مالاریا و دوازده بیماری دیگر که بوسیله آب سرایت میکند برکنار نیستند و از هر پنج کودک که در تهران متولد میشود یک کودک در سن شش سالگی فوت مینماید»."
این گزارش خارجی تصویری تکاندهنده از وضعیت بهداشت آب در پایتخت ارائه میدهد. در یکی از اسناد آمده: "آبادترین و مهم ترین شهرهای ایران که طهران پایتخت است میبینم که مردم بدبخت آنجا به چه ذلت و بدبختی از حیث نداشتن آب زندگانی میکنند. بدبختانه پایتخت ما از نداشتن آب ضروری و مشروب بقدری در مضیقه و شکنجه است که اهالی آن در فکر فرار هستند و اگر در یک سمت شهر چند خانه بنا بشود در سایر نقاط آن صدها خانه خرابه و محل مزبله گردیده است. در کدام ده و شهر دیده شده است که مردم آنجا آب برای شست و شوی لباس و کثافات خود نداشته باشند و مجبور بشوند که لباس حصبهای و اخلاط سلی و کهن بچههای خود را در آب جاری شسته و در مجاری که مدفوعات حیوانی و انسانی و سگ مرده انباشته شده است، جریان یافته و همان آب را اجباراً انبار کرده میآشامند." این توصیفات داخلی نیز عمق فاجعه را تأیید میکند.
جناب آقای وزیر دارایی: "... چندین صد سال است که از رودخانه کرج دهات و قراء شهریار مشروب میگردد. طبق سوابق امر در تابستان سیصد سنگ برای رود مزبور آب قایل شده که هر قریه حقآبه معین داشته و به تناسب کم و اضافه شدن آب رودخانه حقآبه خود را میبرده است. متأسفانه در سنوات اخیر اجحافاتی به مالکین آب مزبور میشده و از آن جمله مقداری از آب آنها را شهرداری و فرج آباد و دهات استیجاری بدون هیچگونه مجوزی استفاده مینموده چون فعلاً نظر اولیای محترم دولت مخصوصاً عمال وزارت دارایی کمک به زارعین و تشویق آنها است یقین قطعی دارد که راضی نخواهند شد حقوق حقه آنها تضییع و اجحافاتی به عمل آید مخصوصاً در این موقع که لازم است کمک به امور کشت و زرع نموده و برای تولید خواربار که به منزله قضیه حیاتی است توجه مخصوص معطوف فرمایند". این نامه نیز نشاندهنده تداوم مشکلات حقابه و تعارض منافع در استفاده از منابع آب، حتی در نزدیکی پایتخت است.
توجه مجلس به سد سازی و قوانین آبهای مرزی
از سال 1318 تا شهریور 1320 توجه و اهتمام به مسئله احداث سدها و مرمت سازههای آبی در نطق ها و دستور کار مجلسین به وضوح دیده میشود. این نشاندهنده اهمیت فزاینده موضوع در سطح ملی بود. با تلاش نمایندگان مجلس و نیاز کشور در زمینه بهرهبرداری از رودخانههای مرزی و مشترک از سال 1318 اولین قوانین جهت بهرهبرداری بهینه از آبهای مرزی و مهار آنها برای مصارف زراعی داخل مرزها به تصویب رسید. این گامی مهم در جهت مدیریت منابع آب در مقیاس بزرگتر بود.
در سال 1320، به جهت رونق گرفتن کشاورزی در بنادر و سواحل خلیج فارس، "عطاء الله خان روحی"، نمایندهی جیرفت خواستار توجه بیشتر به مسئله سد سازی و آبیاری در نقاط جنوبی از سوی وزارت کشاورزی شد. این درخواست نشاندهنده نیازهای منطقهای بود. پس از مدت کوتاهی وزارتخانه با تدوین یک برنامه مدون اما ابتدایی، مقدمات فراهم ساختن شرایط مناسب برای آبیاری زمینهای کشاورزی را تضمین کرد و قول مساعد داد که در اولین فرصت به بندها و کانالهای آبیاری شهرستانهای جنوبی کشور توجه کند.