اخبار سبز کشاورزی؛ ابوالقاسم گلباف| ساداتینژاد در ساعت 8 شب روز سوم شهریور 1400 به اتفاق جمعی از یاران قسم خورده و دوستان گرمابه و گلستان، با خیرمقدم دکتر خاوازی، طبقه 16 وزارتخانه را فتح و به طرفهًْالعینی احکامی گر چه نه فیالبداهه، اما پر و پیمان برای یاران صادر کرد تا تمام خاکریزهای مالی، کاری، برنامهای، لجستیکی، اطلاعاتی و… تسخیر شود و چنین شد.
در همان روزهای نخست، وی تامین نهادههای دامی را در اولویت کار خود قرار داد که نهایتا به شرکتی تقریبا مجهولالهویه، ثبت سفارشهای روی هوا و اختصاص ارز 4200 تومانی به کوتاژهای (ترخیص کالاهای دپو شده) ساختگی و دروغین انجامید.
او گفت:«تامین امنیت غذایی کشور از اولویتهای بنده در وزارت جهادکشاورزی است» که در این راستا نیز تخم مرغ دانهای 1500 تومانی شهریور ماه، به 3000 تومان و گوشت مرغ کیلویی 29 هزار تومان ماه اول صدارت به 56 هزار تومان در آذرماه 1401 (رشد جهشی قیمتها) رسید.
وزیر در بخشی دیگر از تعهدات نخستین روز صدارت در جمع اصحاب رسانه گفت: «باید به اتحادیهها و تشکلهای کشاورزی اهمیت ویژهای داده شود و در واقع کار را به عهده آنها بگذاریم…» که این سخن هم با سوء مدیریت، اختلاس و خالی کردن انبارهای تعاون روستایی و اتحادیه مرکزی از زعفران و خرما و شامورتی بازیهای خرید سیب و پرتقال شب عید، بارگیری، حمل و تخلیه بعضا صوری هزاران میلیارد از کیسه دولت و بیتالمال و اتحادیه پر کشید و دهها اتفاق دیگر…!
اما منظور از طرح این نتایج، به ویژه عدم برنامهریزی و مدیریت مناسب، انحراف از برنامهها، بهرهوری پایین در همه حوزهها، ناکارآمدی ترویج و تحقیقات، روی آوردن به آمار غیرواقعی دستساز، رها شدن تولید و تمرکز بر بازار، ناتوانی در تنظیم و کنترل بازار، ایجاد سامانههای رانتخوار و توزیع ناعادلانه نهادهها تضعیف وزیر نیست، بلکه تحلیل عواقب و تبعات انتخاب برخی مدیران غیر اصلح، غیرمتخصص، بیتجربه، ناتوان، خارج از مجموعه وزارت و حتی غیر وفادار به وزیر است؛ چرا که در ماه نخست پس از صدارت، بادهای موسمی برخی نمایندگان، استانداران، سرکردههای جناحها، هزینه کنندگان برای انتخابات دوره سیزدهم ریاست جمهوری و حتی رای جمعکنهای مجلس وزیدن گرفت، بادهایی که با فوت و کف دست خاموش نمیشد و به مرور عنان از کف وزیر بر گرفت.
وزیر مانده بود که به تذکرها، نطقهای پیش از دستور، طرح سوال، سوال ملی، دو بار کارت زرد و… و دلواپس ماندن یا رفتن(در افواه مطرح شده بود وزیر به مسکو میرود و ماندگار میشود) بیندیشد یا تعامل سیاسی را بر پاشنه آشیل ترجیح دهد، حتی اگر تروای تعامل سیاسی، لشکری ناکارآمد و در مواردی فرصتطلب، رانتخوار و بیتوجه به اعتبار کاری و سیاسی ساداتینژاد را به درون وزارتخانه رخنه داده باشد که مسلما داده است!
چه سود که زمانی ساداتینژاد متوجه ورود اسب تروای سیاسی شد(تخلفات گسترده و بعضا فساد در بعضی حوزهها و انعکاس گسترده در رسانههای تخصصی کشاورزی نارضایتی شدید بدنه وزارتخانه و جریحهدار شدن افکار نیروهای باوجدان و کاردان وزارت و البته افکار عمومی) که نه از تاک، نشان مانده بود نه از تاکنشان. تاک تعاونی روستایی و سرمایه و اندوخته اتحادیه مرکزی با تغییرات پیدرپی مدیریتی، خروج اموال و سرمایهها و… به خاک سیاه نشست و گمانهزنیها نشان میدهد که از مجموع طرحهای الگوی کشت، کشت قراردادی، خرید تضمینی، افزایش تولید، کاهش قیمت کود و تثبیت قیمتها (افزایش 300 تا 600 درصدی برخی نهادهها) و… فقط نمادی ظاهری و تظاهری بر جای مانده است.
هشدار نارنجی
بیتوجهی به ضربالمثل «همنشین تو از تو به باید» در سال گذشته باعث شد تا برخی مدیران کوتوله و سفارشی در وزارتخانه حتی سطح وزیر را در حد خود پایین بیاورند. چرا که مشاور دانا و توانا، مدیر و معاون کارشناس و مدبر و با تجربه، مجری امتحان پس داده و… در ابتدا برای حفظ اعتبار چند ده ساله خود و در ادامه برای ارتقاء جایگاه وزارتخانهای که نان و امنیت غذایی کشور را تامین میکند، مشاوره، مطالعه و پیشنهاد درست، منطقی و اجرایی ارائه میدهد.
کارنامه یک سال و چند ماهه وزارتی ساداتینژادنشان میدهد حتی اگر وزیر نمره قبولی بگیرد، تنی چند از «ناصر ینصرونی»های وی که به عشق کام گرفتن آمده بودند، «هل من ناصر» وی را پاسخ نگفتند و شبانه وزیر را تنها گذاشتند.
در معدود مواردی نیز بازرسی و نهادهای نظارتی امانشان نداد تا تاخت و تاز بیشتری کنند، یا وزیر نام و اعتبار خود را بر دوستی با برخی از آنان ترجیح داد و محترمانه عذرشان را خواست. شوربختانه حتی در نصب معاونتهای اجرایی هم دست وزیر آنقدر باز نبود که بر اساس مشاوره با مشاوران دانا و با وجدان و معتبر و شناخت تکمیلی خودش از بین نیروهای کارآمد وزارتخانه، همه معاونین را چینش کند و همین شد که مجوز ماده 20 هنوز هم به معاونین تفویض نشده و احتمال دارد پس از یک سال و اندی و اعلام این رسانه واگذار شود.
چنین است که برخی از معاونین، روسای سازمانها، شرکتها و سازمانهای استانها هر یک تیول شخصی، جناحی، آقازادهای و… هستند و فرمان از وزیر نمیبرند.
بحران مدیریت، عدم شفافیت و حتی اقتدار کشاورزی از آنجا وسعت یافت که بشنویم هنوز هم شرکت آ.ت.س و کوتاژهای جعلی و حامیان رانتخوار آن در وزارتخانه احتمالا در حال ثبت سفارش و کار هستند و مدیرانی که تخلف آنها از سوی نمایندگان مجلس، کمیسیون کشاورزی و برخی نهادهای نظارتی بیان شده، راست راست بگردند یا در سمتهای دیگر در حال کسب و کار باشند.
یا مطرح شود که فلان معاون وزیر صرفا برای مالهکشی منصوب و در مقابل کارشناسان با وجدان و مدیران سالم تعاون روستایی که به دنبال بازگرداندن بیتالمال هستند، بگوید «به گذشته بر نگردید» و اجازه ورود به پروندهها را ندهد.
یا شایع است فلان شخص به عنوان پاداش پرونده پاک کنی ریخت و پاشهای خرید میوههای شب عید پارسال و سردخانهها و هزاران میلیارد تومان بیانضباطی مالی(بخوانید اختلاس بیت المال) مثلا سمت معاون گرفته و مشغول شده و … فراوان از این موارد موجود است.
هیچ وقت دیر نیست
اما از فصل تابستان سال جاری به نظر میرسد ساداتینژاد، خود به نجات غریقی برای وزارتخانه تبدیل و توانسته بر بحران تحمیل مدیر از بیرون فایق آید و اسب تروا به درون راه ندهد.
از طرفی، انتخابهای اصولی و کارشناسی شده و نصب برخی از مدیران از بدنه وزارتخانه به ویژه اعتقاد به بهرهگیری از نیروهای متخصص، این امید را تقویت میکند که بشود اعتبار از دست رفته وزارتخانه را جبران کرد. اخیرا جملهای کارشناسی و پر مغز در انتهای احکام وزیر دیده میشود به این مضمون که:
انتظار است با بهرهگیری از توان نیروهای متخصص و متعهد و همکاری و تعامل با معاونین، مدیران، روسای سازمانها، موسسات و شرکتها، گامهای موثری بردارید».
ان شاءالله از این پس شاهد چنین روندی هم در گزینش مدیران و هم در توصیه آنها به بهرهگیری از تخصص همراه با تعامل باشیم.
سرمقاله ماهنامه دام و کشت و صنعت – شماره ۲۶۹ – آذر ۱۴۰۱