آخرین خبرها:
شناسه خبر: 32437

زیستگاه خالی

در سال 1992 «کنت ردفورد» محقق آمریکایی که در زمینه اکولوژی پستانداران و زیست‌شناسی ترکیبی (Synthetic) پژوهش می‌کرد، مقاله‌ای را با عنوان «زیستگاه خالی»

زیستگاه خالی
در سال 1992 «کنت ردفورد» محقق آمریکایی که در زمینه اکولوژی پستانداران و زیست‌شناسی ترکیبی (Synthetic) پژوهش می‌کرد، مقاله‌ای را در BioScience با عنوان «جنگل خالی» یا Empty Forest منتشر کرد. انتشار این مقاله منجر به شکل‌گیری مفهومی با همین نام شد و موقعیت اکوسیستم‌هایی را شرح می‌دهد که از هر لحاظ سالم هستند، اما از پستانداران بزرگی که سابقاً در آن‌ها زندگی می‌کردند، خالی شده‌اند.
اخبار سبز کشاورزی ؛ این انقراض و یا خالی شدن محلی از گونه‌‌های بزرگ پستانداران تحت تاثیر دخالت‌های انسانی رخ داده و نشان می‌دهد این دخالت‌ها چه از داخل و چه از خارج یک اکوسیستم می‌تواند چه نقش مخربی داشته باشد. بر اساس این مفهوم خالی شدن این اکوسیستم‌ها که نقش مهمی در پراکندن دانه گیاهان دارند، در نهایت باعث زوال تدریجی پوشش گیاهی خود اکوسیستم‌ها خواهد شد.
اخیرا فرصتی فراهم شد تا مناطق کریدور یوزپلنگ آسیایی بین ذخیره‌گاه زیستکره توران و پناهگاه حیات‌وحش نایبندان و مناطق شرقی توران را به همراه چند کارشناس با سابقه از نزدیک ببینم. جدا از گردآوری اطلاعات میدانی، چیزی که بیشتر از همه توجه من را جلب کرد، مناطق وسیع زیستگاه با پوشش گیاهی نسبتا مناسب و خالی از هر پستاندار بزرگی بود.
مناطقی که سابقاً و بعضاً تا همین یک دهه پیش زیستگاه پستانداران بزرگی مثل گور ایرانی، آهو و جبیر بوده و حتی سابقه ثبت و مشاهده یوزپلنگ در آن‌ها وجود دارد. اما در این سفر چهار روزه که بخش مهمی از آن در مناطق خارج جاده طی شد، در مسیر که ترکیبی بودند از مناطق آزاد و حفاظت شده، جز ۴ قوچ و میش، هیچ پستاندار بزرگ دیگری ندیدیم؛ دشت‌های و حتی مناطق مرتفعی که در ظاهر سالم به نظر می‌رسند اما از موجودات بزرگ خالی شده‌اند.
البته استناد برای خالی بودن این مناطق تنها به مشاهدات این سفر مربوط نیست و صحبت با مردم محلی (شامل شکارچی و دامدار)، کارشناسان همراه و حتی محیط‌بان‌ها در برخی مناطق موید این مشاهدات بودند.
در نهایت در همان سفر به یاد مقاله آقای ردفورد افتادم و با خودم فکر کردم که چه عواملی این مناطق را تا این اندازه از پستانداران بزرگ خالی کرده است؟ بی شک این اتفاق عامل انسانی دارد، اما این پاسخی کلی است و راه‌حل‌های احتمالی در پاسخ‌های دقیق‌تر و جزئی‌تر نهفته است. حتی اگر بخشی از آن را هم به پای تغییر اقلیم بنویسیم، باز هم عامل ماجرا انسانی است.
از خلال صحبت‌هایم با مردم محلی و کارشناسان همراه چند فرض در ذهنم شکل گرفته که احتمالا چیز تازه و بدیعی نباشد و پیش از آن هم بسیار درباره آن‌ها صحبت شده است. اما خالی بودن این مناطق وسیع چنان مرا تحت تاثیر قرار داده که تصمیم به نوشتن و یادآوری دوباره آن‌ها گرفتم.
به نظر می‌رسد که در بخش مهمی از مناطق آزاد دام اهلی به شکل جدی جانشین سایر پستانداران بزرگ شده است. در همین مناطق شکار بی‌رویه و دسترسی آسان به سبب در اختیار قرار گرفتن وسایل نقلیه تیر خلاص را بر پیکر حیات‌وحش بزرگ‌جثه منطقه زده است.
اما در مناطق حفاظت شده به نظر می‌رسد دام اهلی و طبیعتا سگ گله نقش مهمی در این زوال داشته‌اند. همچنین فقدان حفاظت موثر به دلیل کمبود امکانات و عدم همکاری موثر با مردم محلی احتمالا نقش مهمی در این وضعیت داشته است.
بسیاری از این زیستگاه‌ها هنوز در ظاهر سالم به نظر می‌رسند، هرچند امسال سالی با بارش نسبتا مناسب بوده و ممکن است شرایط زیستگاهی در سال‌های دیگر بدتر باشد.، اما این بدتر بودن آن‌قدری موثر نیست که این مناطق وسیع را به شکل جدی خالی از پستانداران بزرگ‌جثه کند.
حداقل در مناطق حفاظت شده، تلاش برای حفاظت موثرتر به شکل رسمی و در مناطق آزاد شکل‌گیری حفاظت غیردولتی به شکل قرق‌های اختصاصی می‌تواند بخشی از جمعیت حیات‌وحش را احیا کند و حتی با پایدار شدن حفاظت موثر می‌توان نیم‌نگاهی هم به اجرای پروژه‌های احیا داشت. این‌ها را نوشتم چون تصور می‌کنم ما آخرین نسلی هستیم که برای جبران تاثیر مرگبار انسانی بر زیستگاه‌های خالی هنوز فرصت داریم.
دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای