آخرین خبرها:
شناسه خبر: 34667

قرن بیستم؛ اثر ارنست نولته

معرفی کتاب «قرن بیستم» (ایدئولوژی‌های خشونت) اخبار سبز کشاورزی؛ ارنست نولته نویسنده کتاب «قرن بیستم» (ایدئولوژی های خشونت)  می گوید در این کتاب هرگز قصد ندارم

قرن بیستم؛ اثر ارنست نولته

معرفی کتاب «قرن بیستم» (ایدئولوژی‌های خشونت)

اخبار سبز کشاورزی ؛ ارنست نولته نویسنده کتاب «قرن بیستم» (ایدئولوژی های خشونت) می گوید در این کتاب هرگز قصد ندارم به تاریخ جهان در قرن بیستم با این هدف بپردازم که هم «خطوط کلان» تاریخ را شناسایی و هم تا حد امکان به بیشترین رخدادها و واقعیت های آن اشاره کنم و در صورت نیاز با توجه به میزان اهمیت به تحلیلشان هم بپردازم؛ زیرا در این صورت نیاز است با دقت فراوان به سراغ منابع علمی رفت و به خصوص باید مباحث مهم رایج میان تاریخ نگاران را به طور مفصل شرح داد.
چنین چیزی صدها صفحه به درازا می کشد و متخصصان پرشماری به سادگی درخواهند یافت که نویسنده در هر یک از حوزه های مورد بحث آن گونه که باید از به روزترین سطح پژوهشی برخوردار نیست.
کتاب «قرن بیستم؛ ایدئولوژی های خشونت» به غیر از پیشگفتار و مطالب مقدماتی، ۵ بخش اصلی دارد که عبارت اند از: «نظام لیبرال اروپا»، «مراحل آغازین جنگ داخلی اروپا ۱۹۱۷ _ ۱۹۴۵»، «نخستین نظریه ها درباره بلشویسم، فاشیسم و توتالیتاریسم»، «استالینیسم و هیتلریسم به مثابه رژیم و در جنگ جهانی دوم» و «چشم انداز دوران پس از ۱۹۴۵ و لحظه پایانی».
کتاب پیش رو تاریخ قرن بیستم را بیش از همه نظریات و ایدئولوژی ها، براساس چارچوب نظری بلشویسم و ناسیونال سوسیالیسم کند و کاو می کند.

درباره کتاب قرن بیستم ایدئولوژی های خشونت

نولته که از او به‌عنوان متخصص فاشیسم‌پژوهی یاد می‌کنند؛ در این کتاب اعتقادات خود را در باب فاشیسم و ایدئولوژی‌های جنگ‌طلب اظهار داشته است.
فاشیسم به‌نوعی حاصل افکار نژادپرستانه و نشات گرفته از بحران‌های اقتصادی پس از جنگ جهانی اول بود. بعد‌ها مشخص شد؛ حکومت‌هایی که این ویژگی به‌ آن‌ها نسبت داده می‌شد؛ همان حکومت‌هایی بودند که برای تجمیع قدرت در راس حکومت دست به هرکاری می‌زدند.
نولته که در زمان حیات خود تا سال ۲۰۱۶ کتاب‌های متعددی در باب فاشیسم و نازیسم منتشر ساخت مانند اثر مشهورش «جنبش‌های فاشیستی و بحران نظام لیبرال» و چند کتاب دیگر،‌ از این منظر نامش بر سر زبان‌ها افتاد.

تفحص در ایدئولوژی‌های خشونت آمیز

مضمون کتاب قرن بیستم ایدئولوژی‌های خشونت، تفحص در ایدئولوژی‌های خشونت آمیز مانند بلشویسم و ناسیونال‌سوسیالیسم است که با بیان درس‌گفتار‌هایی در این کتاب به مخاطب ارائه شده است.
کتاب در پنج بخش نوشته شده و موضوعیت کلی تمام این بخش‌ها اثر ایده‌ها و تصمیمات حیاتی‌ای‌ست که عصر معاصر خواه تاثیر گذار و خواه مخرب می‌گذارد.

راهی برای تجدیدنظر

با گذری بر عقاید نولته فورا درمی‌یابیم که او به‌دنبال نگاهی متفاوت است و اذعان می‌کند تاریخ آلمان را رایش سوم آلوده کرده است و امروزه ما باید به‌دنبال راهی برای تجدیدنظر در این باب باشیم.
نولته در کتاب قرن بیستم ایدئولوژی های خشونت اذعان می‌کند که قرن بیستم سه کشور خارق‌العاده ایجاد کرده و این سه کشور آلمان، شوروی و اسرائیل هستند. نولته نگرانی خود را در این مورد که ممکن است اسرائیل به کشوری فاشیستی تبدیل شود و مرتکب قتل عام فلسطینی‌ها شود؛ ابراز کرده بود.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
در اتحاد شوروی در زمانی که جذابیت واژه های «سوسیالیسم» و «صلح» همچنان بی خدشه مانده بود از مدت ها پیش با «یکسان سازی» مقابله می شد و نیرومندترین قدرت نظامی جهان در حال شکل گیری بود. به بهانه های عوام فریبانه محض تفسیرهای نادرستی از این مفاهیم کانونی ایدئولوژیک ارائه می شد.
این مفاهیم جایگاه مستقل خود را دارند و گواهی وجود ندارد که نشان دهد استالین به سوسیالیسم باور نداشته است. به همین دلیل نباید در صداقت هیتلر در اعتقادش به ضرورت «معکوس سازی» دچار تردید شد.
او ایدئولوگی باورپذیر بود، و نمی توان گفت او تنها پی شوراندن مردم بوده است. در مورد نظریه ای که ادعا می کرد یهودیان عاملان انقلاب اکتبر بوده اند نیز باید یادآوری کرد این تصور در سال های ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ تنها در جنبش قومی آلمان _ که حزب ناسیونال سوسیالیست مهم ترین نماینده اش شده بود _ رواج نداشت. موسولینی و چندی بعد حتی چرچیل بلشویسم را دسیسه همه یا بخش اعظم یهودیان معرفی می کردند. درست است که به سادگی می توان توضیح داد چرا یهودیان با درصدی بسیار فراتر از نسبت جمعیتی شان در انقلاب روسیه نقش داشتند، اما به همین سادگی هم شمار بالای نام های یهودی در حلقه رهبران بلشویک در نظر مردم آن عصر می توانست مشکوک به نظر رسد.
همچنین متن اعلامیه ای متعلق به دومای شهری پتروگراد در ژوئیه ۱۹۱۷ نیز در بردارنده نکات قابل تاملی است که رابینوویچ از آن نقل قول کرده است: «تهییج گران بی مسئولیت گناه همه فلاکت کشور را یا به یهودیان نسبت می دهند یا به بورژوازی یا به کارگران.» آیا به راستی با اطمینان می توان گفت تهییج بلشویکی علیه کاپیتالیست ها از تحلیل اجتماعی تیزبینانه ای سرچشمه گرفته بود و تهییج ناسیونال سوسیالیستی علیه یهودیان یکسره ایده های دیوانه وار بود؟ آیا واقعا مقایسه پذیری و وارونگی مشابه وجود نداشت؟
دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای