آخرین خبرها:
شناسه خبر: 38161

نگاهی به کتاب تنگسیر نوشته صادق چوبک

کتاب تنگسیر را بسیاری شاهکار صادق چوبک می‌دانند. چاپ اول این کتاب در سال 1342 شمسی منتشر شد  این رمان یک قصه جذاب از ناحیه جنوب ایران است. از آغاز کتاب با

نگاهی به کتاب تنگسیر نوشته صادق چوبک

کتاب تنگسیر را بسیاری شاهکار صادق چوبک می‌دانند. چاپ اول این کتاب در سال 1342 شمسی منتشر شد این رمان یک قصه جذاب از ناحیه جنوب ایران است. از آغاز کتاب با بوشهر آشنا می‌شوید و نخل، لباس، لهجه، هوای آفتابی جنوب ما را درگیر این رمان می‌نماید.

اخبار سبز کشاورزی ؛ نویسنده محله‌های بوشهر و لهجه جنوبی را دقیق و ظریف توصیف می‌کند که این موضوع از نکته‌های مهم رمان است.

رمان درمورد فردی به نام زایر محمد است که هیکل درشتی دارد، راستگو است و به مردم علاقه دارد. زایر در نبردهای تنگسیر با انگلیسی‌ها با همکاری رییسعلی دلواری می‌جنگیده و همچنین زمانی برای انگلیسی‌ها کار می‌کرده و پولی را که گرفته است جمع کرده و به چند نفر قرض داده است.

داستان بر مبنای عدالت‌خواهی و سر به شورش برداشتن مردی است که در تنگنای رذالت‌های معتمدین یک شهر، حاصل عمری زحمتش را بر باد رفته می‌بیند و چون هیچ مرجعی را برای دادخواهی نمی‌یابد تحمل این ننگ را نمی‌کند. سلاح بر می‌گیرد و همه آنان که سال‌ها تحقیرش کرده‌اند مجازات می‌کند.

رمان تنگسیر، داستان ظلمی است که نهایتاً سبب انتقام‌گیری و مبارزه‌ای فردی علیه بی‌عدالتی اجتماعی موجود می‌شود. داستان در فضایی کاملاً بومی تعریف می‌شود، تماماً با لهجه و اصطلاحات بومی منطقه‌ای به نام تنگسیر در بوشهر. «زایر محمد» قهرمان داستان برای پس گرفتن طلبش از سوداگر و وکیل و حاکم شرع و دلال که همگی با همدستی پول او را بالا کشیده‌اند شخصاً اقدام به احقاق حق می‌کند.

یکی از معدود داستان‌هایی است در ایران که سبب پیوند کتاب و سینما شده است. چوبک روان می‌نوسید با ذکر دقیق جزئیات که تمام داستان در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد.

صادق چوبک در ۱۲ تیرماه ۱۲۹۵ در بوشهر متولد شد.

بیشتر آثار چوبک درمورد فقر ، خدا و دین ستیزی است. او می‌کوشد با عریان کردن حقیقت به طرح تمایلات جنسی و طبقه مستضعف جامعه می‌پردازد. عده ای از منتقدان او را ناتورالیسم و عده‌ای او را نویسنده رئالیسم می‌دانند.

رمان تنگسیر با آمیزه‌ای از رگه‌های اجتماعی و سنن مردم تنگستان، برشی تاریخی از اواخر دوره قاجار است.

تنگسیر، به مردی یا زنی از مردم تنگستان که از توابع دشتستان است گفته می‌شود. در این رمان نیز یک تنگسیر بی‌نشان و پابرهنه‌ای را داریم که بومی‌ها "زارمحمد"ش می‌گویند و در بوشهر دکان جو فروشی دارد و هر روز، آفتاب نزده از دهکدۀ "دواس" با پای پیاده راه می‌افتد می‌رود سر کارش و شبانه که هوا خنک است باز می‌گردد. از زوایای ذهن شخصیت اصلی داستان و تک گویی‌های درونی وی، زندگی تنگسیر مرور می‌شود

زائر محمد بر خلاف کاراکترهای دیگر چوبک نمایانگر بهترین و درخشانترین ویژگی‌های سلحشوری و جوانمردی است و از نادر آدمهای نوشته‌های چوبک است که آگاهانه و به رغم ایمان دینی استوار خود برای انتقام آماده می‌شود و آن را به خداوند واگذار نمی‌کند.

خلاصه داستان تنگسیر

زائرمحمد شخصیت اصلی داستان، پس از سال‌ها کار کردن در خانه یک فرنگی به اسم «رابرت صاحاب» و پس‌انداز 2000 تومان، تصمیم می‌گیرد که به شهر خود بازگردد و با پول خود کار کند. ابتدا پیش امام جمعه بوشهر می‌رود و مقداری از پس اندازش را برای حلال شدن پولش به امام جمعه می‌دهد و به کربلا می‌رود. او پس از بازگشت، یک دکان جو فروشی در بوشهر باز می‌کند. باقی پولش را نیز، به کریم حاج حمزه می‌دهد تا با آن کار کند و سودش را بین خودشان تقسیم کنند.

وسوسه‌های محمد گنده رجب در اعتماد زائرمحمد به کریم حاج حمزه بی تاثیر نیست. در ازای پولی که کریم حاج حمزه از زائرمحمد می‌گیرد خانه‌اش را که قبلا دو بار دیگر هم گرو گذاشته است، را در حضور شیخ ابوتراب محضردار گرو می‌گذارد. بعد از چند ماه زائرمحمد متوجه می‌شود که خانه گرو چند نفر است و نزد آقا علی کچل وکیل می‌رود تا از او کمک بگیرد. ولی او هم کمکی نمی‌کند و فقط درخواست حق الوکاله بیشتری می‌کند. زائرمحمد حاضر می‌شود که تا پولش را خرد خرد از کریم حاج حمزه پس بگیرد اما کریم حاج حمزه با محمد گنده رجب و شیخ ابوتراب و آقا علی کچل همدست هستند و حاضر نیستند پول را به او پس بدهند.

زائرمحمد که متوجه می‌شود دیگر نمی‌تواند پول را از آن‌ها پس بگیرد، تصمیم می‌گیردکه انتقام خود را از آن‌ها بگیرد و همه‌ی آن‌ها را بکشد. زائرمحمد زن و بچه‌هایش را به پدر زنش می‌سپارد و با او وداع می‌کند. پدر زنش فقط نگران دختر و نوه‌هایش هست وگرنه خودش هم در این موقعیت قرار می‌گرفت احتمالا همین کار را می‌کرد. زائرمحمد هنگام خداحافظی به زنش می‌گوید که انتقام را برای بچه‌هایش انجام می‌دهد تا ریشه ظالمان را خشک کند.

زائر محمد پس با زن و دو فرزندش وداع می‌گوید تا برای نگاهبانی از درستکاری و آبرو و مردانگی خود آخرین راه چاره را در پیش گیرد.

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای