حمله به روانها در پساجنگ هم متوقف نشد؛ زخمهای نادیده یک نبرد تمامناشده
آتشبس اعلام شد، اما جنگ در ذهنها ادامه دارد. چرا اضطراب، بیحسی و ترس از حمله مجدد، زندگی بازماندگان را فلج کرده؟

سه هفته از آتشبس میگذرد، اما زهرا هرلحظه منتظر شروع دوباره جنگ است. دستهایش با هر صدای بلند یخ میزند، قلبش میتپد و نفسش بند میآید.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ او تنها نیست؛ هزاران نفر مانند او، در پساجنگ، اسیر ترسهایی هستند که سیاستمداران دربارهشان سخن نمیگویند.
چرا جنگ تمامناشده است؟
برخلاف تصور عمومی، جنگ با آتشبس به پایان نمیرسد. "حمله به روانها در پساجنگ هم متوقف نشد"—این را میتوان در رفتارهای جمعی، اضطراب مداوم و حتی تصمیمهای مهاجرتی دید.
علائم PTSD جمعی: وقتی یک شهر دچار تروما میشود
- بیحسی روانی: مانند زهرا که با هر خبر اضطراب فلجکنندهای را تجربه میکند.
- مهاجرت به عنوان مکانیسم دفاعی: حامد، که حالا تنها به فکر فرار است: "هر لحظه ممکن است همه چیز نابود شود."
- شوک ناگهانی: جنگ بدون اخطار آمد؛ در یک روز عادی، در خانههایی که قرار بود امن باشند.
واکنش جامعه: از انکار تا واقعیت
دکتر امیرحسین جلالیندوشن، روانپزشک: "جامعه ما سالها با انکار زندگی کرد. حالا واقعیت جنگ، این توهم را شکسته است. اما بازگشت به ثبات روانی نیازمند زمان و حمایت دولتی است—چیزی که هنوز دیده نمیشود."
سوگواری جمعی: گام اول برای التیام
جنگ نهتنها ساختمانها، که اعتماد را نیز ویران کرد. برای بازسازی روان جامعه نیاز است:
- پذیرش آسیبها: بدون کوچکشماری تلفات انسانی.
- احیای امنیت: قطع اینترنت و اختلال در ارتباطات، پیام "ناامنی" را تقویت میکند.
- سیاستگذاری شفاف: جامعه باید باور کند که تصمیمگیران درس گرفتهاند.
پایان تلخ اما واقعبینانه:
"وصیتنامهام را نوشتهام..."
این جمله طنز تلخ حسام، ساکن نارمک، نشاندهنده عمق آسیب است. تا زمانی که دولت مسئولیت بازسازی روانی را نپذیرد، ترس جایگزین امید خواهد شد.