یک درصد مردم چین و 40درصد مردم ایران زیر خطفقر
زندگی یک دلاری خواص
احدی از خواصِ با بصیرت، در نشستی که مکرراً در دنیای مجازی بازپخش گردید و جای هرگونه تکذیب و انکار را منتفی نمود، اظهار کرد که یکی از مسئولان کشور چین به ایشان گفته: بسیاری از مردم آن کشور با روزی یک دلار زندگی میکنند.
اخبار سبز کشاورزی؛ آنچه از فحوای کلام این فرد میتوان نتیجه گرفت اقناع اکثریت جامعه به گذران زندگی با روزی یک دلار است؛ به خاطر آن که اقلیتی بتوانند با روزی یک هزار دلار به زندگی خاص خود بپردازند. در واقع در پسزمینه این گفتهها موجهسازی فلاکت اکثریت در کشوری بسیار ثروتمند است.
لازم است در اینجا برای توجه دادن این فرد به برخی از عوامل سقوط جامعه به گذران زندگی با یک دلار اشاره شود.
1- تجاهل به آنچه در سطح و عمق جامعه ساری و جاری است و توجیه خطاها بدون نام بردن از آنها، نوعی خیانت است. انکار واقعیتها موجب عدم وجود آنها نمیشود، بلکه گوینده را مورد پرسش و قضاوت قرار میدهد. شاید ایشان تصور کرده افزایش قیمت دلار باعث افزایش درآمد افراد جامعه نیز میشود.
کافی است این فرد بداند که قیمت هر دلار در سال 1393 که ایشان نائبرئیس مجلس بود، معادل 3550 تومان و در پایان سال 1402، بین 55 تا 60 هزار تومان در نوسان است که به 15 برابر سال مرجع رسیده است، احتمالاً این شخص فکر کرده که درآمد حقوقبگیران، کارگران، کشاورزان و بیکاران نیز 15 برابر گردیده، پس نباید مشکلی از نظر تامین نیازها و ضرورتهای یک زندگی کمتر از معمولی را داشته باشند.
از سالها قبل، همراه با افزایش تورمهای دوررقمی افسارگسیخته که در حالحاضر به رقم 50درصد رسمی ارتقاء یافته، با کوچک شدن سفره اکثریت مردم و اضمحلال قشر متوسط و دوقطبی شدن جامعه، رعایتنکردن متناسبسازی حقوق مزدبگیران بنابر تورم، برخلاف مصوبات همان مجلسی که ایشان در آن حضور داشتند و بیتوجهی در استنکاف دولتها از اجرای قانون، افزایش بیکاری بهویژه در اقشار تحصیلکرده و ... ، هر از گاهی با رکوردشکنیها در سقوط اقتصادی، برخی از دستاندرکاران اقدام به اظهارچنین توصیههایی میکنند که به نوعی از اصرار بر تجاهل است.
شاید چنین رهنمودهایی بهطور پیوسته و البته آنگاه که بر اثر تصمیمات دستاندرکاران و با افزایش تورمهای تحمیلی و کاهش قدرت خرید، مردم عصبانی میشوند، ارائه میگردد، مانند توصیه ولایتی به پوشیدن لنگ و خوردن نانخشک!
2- آن مسئول چینی یا در آن کشور زندگی نمیکرده و یا برخلاف لزوم آگاه بودن از شرایط جامعهای که درآن مسئولیت دارد، فاقد اطلاعات لازم در امور جامعه خود است(که البته بعید به نظر میرسد). احتمالاً آن مسئول چینی نمیدانسته که دولت چین براساس یک برنامه جدی از سال 2012 تا 2019، سالانه 13/7 میلیون چینی را از زیر خطفقر خارج و این در حالی است که در سال 2018 کل افراد زیر خطفقر در چین 1/4 میلیارد نفری، فقط 16/6 میلیون نفر بود که معادل1/7 درصد از کل جمعیت آن است.
قابلتوجه این فرد خاصِ با بصیرت، آن که درآمد سرانه هر چینی در حالحاضر 36883 یوآن برابر 5310 دلار است؛ در حالی که هزینه سرانه آن 24538 یوان است، به این ترتیب یک چینی میتواند سالانه 12245 یوان(1743 دلار) پسانداز نماید. نکته بعدی آن که تورم سالانه در چین 3درصد است.
3- مرکز پژوهشهای مجلس گاه اقدام به سنجش میزان فقر در جامعه میکرد و حال دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وابسته به وزارت کار و رفاه اجتماعی اقداماتی در این زمینه انجام داده است.
اساساً میباید هر فردی بتواند بهطور روزانه 2100 کالری برای زنده ماندن، غذا در اختیار داشته باشد که بعید است با آن یک دلار مورد نظر بتوان به دست آورد. چنانچه مبنای این سنجش را سال 1400 قرار دهیم، بنا به گزارشهای رسمی خطر فقر و درجه فلاکت نسبت به سال 1399، ۵۰درصد افزایش داشته است.
براساس گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس در سال 1397، بین 23 تا 40درصد از کل جمعیت ایران زیر خطفقر به سر بردند که در مهرماه 1399 به 60درصد از کل جمعیت افزایش یافته است.
در سال 1400، در گزارش وزارت کار، 26/5 میلیون نفر، بنابر گفته محسن پیرهادی، نماینده مجلس، 28 میلیون نفر، بر اساس گفته حسین راغفر، کارشناس اقتصادی 42/5 میلیون نفر و مرکز پژوهشهای مجلس، 25/8 میلیون نفر از ایرانیها زیر خطر فقر زندگی میکنند که در نسبتهای متفاوت، بین 30 تا 50درصد از ایرانیها در زمره فقرا محسوب میشوند که شرمآور است.
حال از این فرد باید پرسید که آیا سهم 50درصد از مردم ایران از تمام ثروتها و امکانات کشور، روزی یک دلار است؟ با آن یک دلار کدام یک از کالاها، خدمات، نیازهای غذایی، بهداشتی، فرهنگی، رفاهی و... را میتوان تامین کرد و آیا ایشان حاضرند بهعنوان یک پیشقراول و مجری این تئوری با روزی 10 دلار همان زندگی یک دلاری را اجرا کنند؟
در هدفگذاری برنامه هفتم توسعه که در سال 1400 به تصویب رسید مقرر شده است تا پایان سال 1404(دو سال دیگر)، خط فقر مطلق به 10درصد کاهشیابد. دقیقاً همان پیشبینی که در برنامههای توسعه چهارم، پنجم و ششم نیز به صورت شعاری تکرار شده اما بینتیجه مانده است.
ماهنامه دام و کشت و صنعت-شماره ۲۸۴-اسفند ۱۴۰۲