اقتصاد ملخزده
ملخها از نظر زیستشناسی دارای ویژگیهای خاصی هستند. گونه ملخصحرایی بهعلت بارش کافی گیاهان رشد کرده و غذای آنها فراوان شده است.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی، در نگاهی به اقتصاد کنونی ایران، وجوه مشترکی بین یک مزرعه«ملخزده» و آنچه در حالحاضر که بهاصطلاح «اقتصاد ایران» نامیده میشود، میتوان یافت.
با جدا کردن سالهایی از دهه 1360، بهدلیل شرایط جنگ، آثار ناشی از آن و پذیرفتن اقتصاد کوپنی توسط مردم، میتوان از دهه 1370 با مهیا شدن «غذای کافی» برای ملخهای مهاجم بر اقتصاد کشور، نقطه آغازین مورد را با فساد اقتصادی 123 میلیارد تومانی فاضل خداداد؛ در سال 1371، به یاد آوریم که با قیمت دلار دولتی 149 تومانی رقمی قابلتوجه بود.
پس از آن شهرام جزایری و در امتداد این فسادهای زنجیرهای در دهه 1390 تقریباً هر سال با صرفنظر کردن از فسادهای کوچک، به یک فساد بزرگ برمیخوریم که نشاندهنده شدتیافتن گرایش به این آفت خانمان برانداز و جامعه بر باد ده است.
سال 1390 شاهد بروز و ظهور محمدرضا خاوری و مهآفرید امیرخسروی بودیم؛ در سال 1392 بابک زنجانی و پدیده شاندیز مشهد و بنیاد شهید، در سال 1393 گمشدن دکل نفتی و بیمه ایران توسط رحیمی معاون رئیسجمهور، در سال 1394، املاک و حقوقهای نجومی و بانک سرمایه در سال 1395، پرونده پتروشیمیها در سال 1397، گروه عظام خودرو در سال 1399.
سوءبرداشت یا اختلاس یا غارت أموال مردم از «سازمان مرکزی تعاون روستایی»، اتحادیه مرکزی شرکتهای تعاون روستایی، خرید میوه شب عید، فروش دهها تُن زعفران با باندبازی، فروش خرمای سنواتی و کوتاژهای غیرواقعی، سامانههای مخصوص چپاول و ... در سالهای 1400 و 1401 در وزارت جهادکشاورزی، فولاد مبارکه در سال 1401 و آخرین آنها(که اطلاع داریم) فساد مرتبط با شرکت چای دبش است.
در این میان، پرسشهایی وجود دارد که باید به آنها پاسخ داده شود:
• مهیا کردن «غذای کافی» برای این «ملخهای انساننما» چگونه ایجاد میشود؟ در تحلیل این موضوع لازم نیست راه دور و درازی را طی کرد. تدارک کردن چنین غذای فسادبرانگیزی ناشی از قبضهشدن اقتصاد در دست دولتهای اقتدارگرا است که با یکدست و همسوکردن مدیران، راه را برای نظارت و انتقاد میبندند.
این مدیران استمرار وجودی خود را در بسط سلطه و در اختیار داشتن همه ارکان میدانند و نیز کلیت جامعه را مستمندان و یا به قول خودشان مستضعفانی تصور میکنند که باید همانند متکدیان با آنها رفتار شود.
این تکاثر ثروت جامعه و یا بیتالمالی(که به فرد فرد جامعه تعلق دارد)، در دست افرادی اندک، ذخایر کافی برای چاقشدن ملخهایی را فراهم میکند که خود را مجاز به تهاجم در هر سطحی از جامعه میدانند.
فِرِمون ارتکاب
• این پیامها یا «فِرِمون» ارتکاب به فساد را چه افرادی در فضای اقتصادی کشور پراکنده میکنند که موجب جذب و جلب «ملخهای مهاجم» به ارکان اقتصاد جامعه میشود؟
آیا همانند ملخها، پیشقراولانی در این امر نقش دارند؟ در حالی که برای واگذاری یک وام بسیار ضروری چند میلیونی به یک فرد متقاضی، بانکهای مسئول دمار از روزگار مراجعهکنندگان درمیآورند.
علاوهبر گرفتن ضمانت از وامگیرنده، دو ضامن کارمند با دستهچک و گواهی کسر از حقوق طلب میکنند؛ چگونه است که میلیاردها دلار که میتوان قدمهای مثبت و سازنده بسیاری برای رفاه عامه و زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی مردم برداشت، بدون دریافت هرگونه وثیقه معتبر یا پذیرش وثیقههایی با چندین برابر قیمت واقعی و کارشناسی دروغین، به چنین «ملخ»هایی وام داده میشود؟ این افراد از سوی کدام ملخهای پیشقراول، دعوت به «خوردن» میشوند؟
• آیا این فسادها نشات گرفته از همان تقسیمبندی آغازین جامعه به «خودی و غیرخودی» نیست؟ چگونه دولتها، مردم را(که مشروعیت خود را از وجود آنها به دست میآورند)، در زمره «غیرخودیها» دستهبندی میشوند و آنها را صاحب حق نمیدانند.
• آیا فقط همفکران و همقبیلهایها مجاز به بهرهبردن از مواهب موجود در جامعه هستند؟
• پس تکلیف آنهایی که با جان و مال و تمام وجود خود از کشور حراست میکنند؛ چه میشود؟
• چرا به توصیهها و انذارهای کارشناسان و دلسوزیهای غیرخودیها توجهی نمیشود؟ آیا به هیچانگاشتن و راندن دوستداران مردم و کشور، بیانگر خودمحوری و اندیشههای سلطهگرانه نیست؟
مگر نه آن که جمع زیادی از مالکان واحدهای تولیدی و بازرگانی چای بهطور مستقیم در نامهای به معاون اول رئیسجمهور، موضوع این آخرین فساد را اطلاع دادند؟
بنابر کدام دلایل وزارتخانههای جهادکشاورزی و صمت و همچنین بانک مرکزی و گمرکات تا 70درصد از ارز مرتبط با واردات چای را فقط به این شرکت واگذار کردند، آیا چنین عملکردی موجب ایجاد برخی شائبهها نمیشود؟