خبر فوری
شناسه خبر: 46386

رئیس جمهور یا اپوزیسیون؛ مساله این است

​در یک ساختار دمکراتیک آیا قابل تصور است که یک نامزد انتخاباتی هدف خود را براندازی نظام موجود تعیین کرده باشد؟

رئیس جمهور یا اپوزیسیون؛ مساله این است

به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ در هیچ یک از نظام‌های دمکراتیک که برخی از آنان مانند بریتانیا، مخالفان جدی با نظام سلطنتی وجود دارد، هیچ گاه دیده نشده که نخست وزیر و یا حتی اعضای مجلس عوام و ... دارای هدفی مانند براندازی نظام پادشاهی در بریتانیا باشند و یا اهدافی مشابه را دنبال کنند.

در همین انگلستان فعالانی در حوزه سیاست وجود دارند که خواهان تبدیل نظام پادشاهی به جمهوری هستند و برای رسیدن به این هدف و تحقق این خواسته تلاش می‌کنند. اما این عده هیچ گاه در جایگاه‌های و تصمیم‌ساز یا تصمیم‌گیر قرار نمی‌گیرند، چراکه اکثریت شهروندان به هر دلیل از آن ها حمایت نمی‌کنند و نمی‌خواهند که نظام کشورشان تغییر کند.

با این حال، چرا مخالفان جمهوری اسلامی ایران انتظار دارند در کشورمان کسانی بر سر کار بیایند که هدف اصلی خود را بر نابودی نظام کشور و تغییر آن استوار کرده باشند؟

روشن است که چنین اتفاقی هیچ گاه رخ نخواهد داد. زمانی سیدمحمد خاتمی به دانشجویان بر این نکته پافشاری کرد که رئیس جمهور، اپوزیسیون نظام نیست و در مقابل ساختار جمهوری اسلامی ایران و از جمله رهبری، نمی ایستد.

اکنون نیز مخالفان خارج نشین و حتی کسانی که از درون ایران صدا و تصویر برای رسانه های فارسی زبان خارج کشور ارسال می کنند، توضیح می دهند از آن رو که نامزد اصلاح طلبان به فرمان های رهبری تمکین می‌کند و در مقابل او نمی‌ایستد، او را شایسته رسیدن به پاستور نمی‌دانند.

با این رویکرد در واقع مخالفان انتظار دارند کسی که وارد دفتر رئیس جمهور و این سمت را عهده می‌شود در مقابل رهبر و ساختار نظام بایستد و آن ها را مجبور به چرخش در مواضع کند یا نظام را براندازد.

کاملا قابل انتظار است که چنین خواسته‌ای قابل تحقق نیست. مخالفان نظام چه در داخل و چه در خارج از کشور، از عدم تحقق این خواسته نتیجه می‌گیرند که در ایران اصلاح و اصلاح طلبی مرده است و دیگر نمی‌توان به آن اعتنا کرد.

اما اگر قرار به وزن‌کشی باشد تمامی مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران که اراده خود را بر نابودی و تغییر نظام فعلی استوار کرده اند، چه وزنی خواهند داشت؟

سوال مهم‌تر آن است که اگر این مخالفان یک هسته قدرتمند داشت، آیا نمی‌توانست تا امروز دست کم یک خواسته خود را به طور فراگیر به نظام تحمیل کند؟

این روزها، سالگرد فروپاشی شورایی است که رهبران مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور برای راهبری جریان برانداز تاسیس کرده بودند.

آن شورا که در ابتدا با تبلیغات فراوان تاسیس و راه اندازی شد، از همان ابتدا نتوانست حمایت همه گروه‌ها را کسب کند چنان که مریم رجوی و همراهانش به آن نپیوستند.

این شورا که مانیفستی هم ارائه داد، حدود یک سال پس از تاسیس فروپاشید و گفته شد که تمامیت خواهی و تندروی‌های رضا پهلوی و همراهانش سبب این فروپاشی بوده است.

جالب است که از آن پس هیچ گروه یا تشکلی که تعدادی یا همه مخالفان را خود جای دهد تشکیل نشده و جالب‌تر آن است که مطلقا چشم‌اندازی وجود ندارد که چنین تشکل، شورا، مجمع یا نهادی تشکیل شود.

در واقع مخالفان نظام جمهوری اسلامی، و بالاخص مخالفان خارج نشین نظام، از آن جا که خود وزنی ندارند و نمی‌توانند حکومت فعلی کشور را تغییر دهند یا براندازند، می‌خواهند که سایرین این کار را انجام دهند.

آنان زمانی به دولت‌های غربی و مخصوصا به دولت ترامپ برای انجام براندازی حکومت در ایران فشار وارد می‌کردند اما هیچ دولتی برای انجام این کار با آنان همراه نشد.

از آن پس این مخالفان چشم به مردم دوخته اند تا این براندازی را برای‌شان انجام دهند و کلید قدرت در ایران را به مخالفان تحویل دهند.

اما در داخل هم این افراد حامی چندانی پیدا نکرده و در بهترین حالت گمان نمی‌رود که حامیان این افراد، چه آنانی که فقط آرزوی براندازی دارند و برای آن هیچ تلاش یا هزینه ای نمی‌کنند، و چه آنانی که گاهی برای تحقق این خواسته تلاش یا هزینه می‌کنند، از چند درصد افزون‌تر باشد.

بر این پایه اکنون مخالفان رئیس جمهوری را مشروع می‌دانند که هدف خود را بر نابودی نظام و براندازی آن استوار کرده باشد. امری که گمان نمی رود هیچ شانسی برای تحقق داشته باشد.

دیدگاه تان را بنویسید

  • مرتضی علی پاسخ به نظر

    از کار خدا غافل نشو!!

چندرسانه‌ای