گوشهنشینی و اعتراض یا میدانداری؛ مردم کدام را انتخاب میکنند؟
جامعه فعال در بخش کشاورزی جمعه پانزدهم تیر ماه میتوانند به پای صندوقهای رای بروند و نامزد خود برای راهیابی به دفتر جمهور را انتخاب کنند.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ این جامعه که از کشاورزان، دامپروران، پرورش دهندگان طیور، فعالان عرصه شیلات و صنعتگران بالادستی، پایین دستی و صنایع تبدیلی تشکیل شده، ممکن است کسانی باشند که در دوره اول رای نداده باشند.
این افراد ممکن است در دوره دوم هم شرکت نکنند. در این صورت احتمالاً آن ۶۰ درصد واجدان شرایط که در دوره اول رای نداده بودند، دوباره هم از حضور در پای صندوقهای رای سر باز خواهند زد و به هیچکس رای نخواهند داد.
روشن است که هیچکس نمیتواند دیگران را به حضور یا عدم حضور در پای صندوقها و به رای دادن یا ندادن وادار نمود. اما کسانی که رای ندادند را انتخاب میکنند در وهله اول باید به این سوال پاسخ دهند که برای رسیدن به چه منظوری شرکت نکردن در انتخابات را برگزیده و از این بابت میخواهند چه نتیجهای بگیرند؟
برخی از این عده در واقع به برانداختن نظام جمهوری اسلامی ایران فکر میکنند و از این راه میخواهند به زعم خود زمینه براندازی نظام ایران را تسهیل کنند.
اگر چنین است باید به این عده دهها سال گذشته را یادآوری کرد که با همه اقدامهای انجام شده از سوی مخالفان جمهوری اسلامی ایران و حامیان آنان، تاکنون ثبات و پایداری نظام حکومتی ایران دچار تزلزل و فروپاشی نشده است و هم چنان در موقعیت خود مستحکم ایستاده است و از منافع خود دفاع میکند.
حتی پس از وقوع منازعات غزه که بسیاری از چهرههای سیاسی و امنیتی غرب در کنار مخالفان ایرانی از شعار براندازی نظام ایران حمایت کردند و خواستار تغییر نظام در ایران شدند، باز هم عملاً اتفاقی در ایران رخ نداد.
در راس این عده البته اسرائیلیها بودند که نه به طور فردی، که در قامت یک دولت برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران تلاش کردند و متحدان خود از جمله ایالات متحده آمریکا را تحریک نمودند.
اما ایالات متحده هم تمایلی به تغییر نظام در کشورمان نشان نداد. در گذشته و در اوج دشمنیهای آمریکا با ایران، حتی دونالد ترامپ نیز تصریح کرده بود که براندازی نظام جمهوری اسلامی را در دستور کار ندارد.
در عین حال با وجود تمام قدرتی که مخالفان داخلی و خارجی مصرف کردند، باز هم نتوانستند بیش از چند درصد ایرانیها با خود همراه سازند. چنانکه در اوج درگیریهای تابستان 1401، گمان نمیرود که بیش از 5 تا 6 درصد ایرانیان برای اعتراض به خیابان ها آمده باشند.
از این بابت عاقلانه آن است که باور کنیم رای ندادن اعتراضی، حتی در صورتی که پیام آن به صراحت به مقامات کشور برسد، باز هم ظرفیت براندازی یا تغییر نظام را ندارد.
حالا اگر از هدف براندازی بگذریم، تنها هدف که باقی میماند اصلاح رفتارها و ساختارهای حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران است.
آیا کسانی که رای نمیدهند و در گوشه ی خانههای خویش در محافل خصوصی و با همفکران شان زبان به اعتراض میگشایند و گلایه میکنند، انتظار دارند که این گلایههای مخفیانه و پنهان به گوش مسئولان برسد و رویههای ایشان را تغییر دهد؟
کاملا قابل انتظار است که رای ندادن و تحریم صندوق های رای هیچ چیز را در جمهوری اسلامی ایران عوض نکند.
در واقع رای ندادن و اعتراض هایی از این دست هیچ گاه و در هیچ حکومتی باعث ایجاد تغییر و دگرگونی نشده است. برای اثبات این ادعا کافی است برخی حکومت های دارای مخالف، مورد بررسی قرار گیرد.
آیا بی توجهی مردم به انتخاباتی که در زمان رژیم پهلوی برگزار می شد، تغییر رفتار و یا تغییر آن حکومت را در پی داشت؟ آیا مثلا در زیمبابوه که حکومت رابرت موگابه مورد نفرت تمام مردم، جامعه افریقا و حتی کشورهای دنیا بود، به واسطه همین ناخشنودی ها از پای درآمد؟ آیا موگابه خواست قلبی مردم خاموش را به رسمیت شناخت و از قدرت کنارهگیری کرد؟ آیا در کره جنوبی، دیکتاتوری نظامیان به وسیله همین گونه اعتراض های پنهانی برچیده شد یا شهروندان کره ای به میدان آمدند و برای خواست خود مبارزه کردند؟
روشن است که برای به دست آوردن چیزی، نمی توان در گوشه ی خانه نشست و قهر کرد. حکومت ها هیچ وقت ناز شهروندان را نکشیده اند و آنان را از سر خیرخواهی و عمل به مسوولیت، در قدرت شریک نکرده اند.
همه مردمان و از جمله مردم ایران باید یاد بگیرند که خود در میدان حاضر شوند و منافع خود را از حکومت ها پس بگیرند. در غیر این صورت حکومت ها همان کاری را انجام خواهند داد که خود می پسندند، هرچند که این کار با منافع شهروندان یکسان نباشد.