مدیر مینی بوسی یا هلیکوپتری؛ مساله این است
زمانی در ایران اصطلاح مدیران مینی بوسی رواج داشت در آن هنگام منظور این بود که در محل خیابانی که به ساختمان دولت منتهی میشد مینی بوس پارک میشد
اخبار سبز کشاورزی؛ زمانی در ایران اصطلاح مدیران مینی بوسی رواج داشت در آن هنگام منظور این بود که در محل خیابانی که به ساختمان دولت منتهی میشد مینی بوس پارک میشد و دولت جدید مدیران و کارگزاران خود را از آن مینیبوس پیاده میکرد و به دفاتر کار خودشان میفرستاد.
به همین دلیل عقیده در میان ناظران بیرونی دولت آن بود که با وقوع تغییر در رئیس جمهور و حتی باقیماندن رئیس جمهور و تغییر دولت، کابینه به طور کامل تغییر میکند؛ وزیران جدید به روی کار میآیند در این صورت سیاستها و راهبردها و گاهی همه شیوهها تغییر پیدا میکند و به همین دلیل حرکت دولتها به جای آنکه در امتداد هم باشد مورب است و گاهی این تغییر جهت به تناقض هم میانجامد.
بعدها و در دولتهایی نظیر دولت محمود احمدینژاد که رئیس جمهور سیاستها و راهبردهای روسای جمهور قبل از خود را در تضاد با آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی میدید گستره مدیرانی که با رئیسجمهور تغییر میکرد، به جای آنکه فقط شامل مدیران ارشد و وزیران شود شامل مدیران میانی هم شد؛ چراکه او اعتقاد داشت رئیس جمهور مانند سرمربی یک تیم فوتبال عمل میکند و اگر همه عوامل اجرایی و ستادی و حتی خدمات آن با رئیس جمهور هماهنگ نباشد، تیم نتایج درخشانی نمیگیرد و در صورتی که این چنین باشد میتوان به کسب نتایج خوب از تیم، امید بست.
با این حال دولت احمدی نژاد که وضع کننده تغییرات اتوبوسی به جای مینی بوسی بود نتوانست نتایج امیدبخشی را به دست آورد.
در مورد دولت مسعود پزشکیان که از سهشنبه آینده فرصت معرفی کابینه به مجلس شورای اسلامی را پیدا میکند، پرسش مهم آن است که آیا آوردن مدیران ارشد و وزیران از خارج از مجموعه وزارتخانهها به صلاح است یا باید مدیر ارشد و وزیر از میان افراد موجود و فعلی همان وزارتخانه انتخاب شود؟
البته ذکر این نکته مهم و ضروری است که برخی مدیران ارشد توانا و صاحب نام وزارتخانهها در سالهای اخیر به هر دلیل و با سلائق مختلف از این وزارتخانهها کنار گذاشته شدهاند و به همین دلیل اکنون برخی افرادی که ظاهرا در خارج از وزارتخانه فعالیت میکنند به جهت خوشنامی توان کاری و مدیریتی، هوش حرفهای از بسیاری افرادی که هم اکنون ظاهراً در درون وزارتخانه کار میکنند، جایگاه و امتیاز بیشتری دارند.
به همین جهت آوردن وزیر از خارج از کارگزاران یک وزارتخانه، آنقدرها هم که گفته یا ادعا میشود نامناسب نامطلوب و دارای تاثیرهای مخرب نیست.
البته آوردن وزیری که از خارج از مجموعه همکاران جدید و فعلی وزارتخانه به آن تزریق میشود، معمولاً با مقاومت همکاران درون وزارتخانهها مواجه میشود و ممکن است مقبولیت لازم حرفهای را برای پیشبرد برنامهها و حصول نتایج نداشته باشد.
برخی کارشناسان و ناظران علاقه دارند توصیف مدیر هلیکوپتری را در مورد این گونه مدیران و وزیران تحمیل شده به ساحتار وزارتخانه استفاده کنند.
در این توصیف منظور آن است که آن مدیریت با رانتهای گوناگون، زد و بندهای مختلف و لابیگری با درون یا بیرون وزارتخانه توانسته خود را در قامت یک وزیر یا مدیر ارشد به دولت معرفی کند.
این شیوه البته مقاومتهای گوناگون و پرحجمی را برمیانگیزد و علاوهبر آنکه مدیر هلیکوپتری به روابط درون سازمانی، مناسبات برون سازمانی و ملاحظات مختلف آگاه نیست، در مورد وضعیت فعلی و پایداری آن مجموعه هم چیز زیادی نمیداند و از این بابت بر کاری که میخواهد انجام دهد، اشراف ندارد.
در عین حال همکاران ریز و درشت آن وزیر نیز با ارائه توصیههای بعضاً گمراه کننده، انحرافهای عمدی در سیاستها، راهبردها، شیوهها و رفتارهای وزارتخانه به وجود میآورند و مانع از توفیق یافتن وزیر میشوند.
واقعیت انکارناپذیر آن است که برخی کارمندان یا حتی مدیران میانی هنگامی که فرد علاقه، متحد و نزدیکان خود را در جایگاه مدیر ارشد یا وزیر نمیبینند، تلاش خود را برای ناموفق شدن سایر مدیران و حتی وزیر به کار میبندند.
مهم نیست که این عوامل مخرب موضعی دلسوزانه اتخاذ کنند و وجههایی مثبت داشته باشند و یا چه ادعایی مطرح کنند مهم آن است که به هر حال نقشه ایشان در ساختار فعالیتهای یک وزیر به جای آن نقش پیش برنده و مفید و موثر باشد نقشی مزاحم و آسیبزاست و مانع از توفیق یافتن مدیران ارشد وزیر و مجموعه وزارتخانه میشود.