دادنامهای برای مطالعه وجدانهای بیدار
ایران در معرض یک جنگ شیمیایی و بیولوژیکی
آنچه از اخبار و گزارشهای استنباط میشود، مردم کشور ایران در معرض یک جنگ شیمیایی و بیولوژیکی اعلام نشده از سوی مسئولان ذیربط قرار دارند

اخبار سبز کشاورزی؛ از قرار معلوم هم، کار چندانی از دست سازمانها و ارگانهایی نظیر پدافند غیرعامل، سازمان استاندارد، سازمان غذا و داروی کشور و گاه حتی وزارتخانهها و مسئولان برنمیآید. فرد یا افرادی، ارگانی یا کارخانهای، بنابر دلایل و عللی که شرح آنها در اینجا ممکن نیست، اقدام به واردات کالایی نمودهاند اگر چنین کالاهایی از انواع ماشینها یا قطعات یدکی و ... باشند، توقف درازمدت آنها در گمرکات چندان آسیبی به آنها وارد نمیکند، ضمن آن که کیفیت و سلامت آنها از سوی صادرکننده تعریف شده است.
اما هنگامی که کالاهای وارداتی از انواع مصرفی و بهویژه غذایی باشند؛ باید قواعد و ضوابطی بهمنظور وارد کردن آنها به بازارهای مصرف با دقت و شدت کافی به اجرا درآید. چرا که با سلامت و جان مردم در ارتباط هستند. اینجا است که نقش دستگاههای مسئول و ناظر، خودنمایی میکند و معلوم مینماید که تا چه اندازه پایبندند به سوگندی که در خدمت به مردم و حفظ حقوق آنها بیان کردهاند. سالیان درازی است که کالاهای بنجل، بیکیفیت و گاه مضر و خارج از ویژگیهای مصرفی بودن توسط برخی از واردکنندگان نورچشمی و وابسته که مصونیتهای خاصی دارند، به کشور وارد و در سکوت کامل به مردم بیخبر از همهجا گاه با چند برابر قیمت واقعی فروخته شده و سود سرشاری نصیب وابستگان نموده است.
1- برای نخستینبار در اواخر دهه هشتاد، صحبت از واردات برنجهای هندی و پاکستانی که آلوده به فلزات سنگین بودند بر سر زبانها افتاد. که بنابر گفته نائبرئیس وقت مجلس شورای اسلامی، سیزده نوع از آن برنجها آلوده تشخیص داده شدند.
برخلاف تکذیبهای بهعمل آمده، فردی از صادرکنندگان عمده برنج در هندوستان، برنجهای برخی از ایالات آن کشور را آلوده به فلزات سنگین اعلام کرد و همزمان چندین کشور از اتحادیه اروپا واردات برنجهای باسماتی آلوده از هندوستان را ممنوع اعلام کردند. اما در ایران، واردات چنین برنجهایی چندان جدی گرفته نشد و گاه با توزیع گسترده در مراسمی چون ایام رمضان و محرم به خورد مردم داده شدند. در اکثر موارد چنین برنجهای آلودهای بیش از مقدار مورد نیاز کشور وارد گردید که بهطور قطع، اندیشه سودبری بیشتری را در خود داشته است.
علاوهبر آلودگی این برنجها به فلزات سنگین، موضوع تراریخته بودن برخی از آنها هم مطرح شده که سلامت آنها از سوی هیچ سازمان متولی مورد بررسی، آزمایش و تحقیق و تایید قرار نگرفت چنین برنجهایی اساساً پروانه بهداشتی ندارند و به یکباره برای رفع کمبود نیازهای بازار مصرف داخلی وارد میشوند.
در غفلت سازمان پدافند غیرعامل
یکی از وظایف سازمان پدافند غیرعامل، ورود کردن به چنین موضوعاتی است چرا که در صورت وجود احتمال بیوتروریسم، نتایج ناخوشایندی در پی خواهد داشت.
نکته قابلتوجه در اینجا اظهار بیاطلاعی بودن مسئولان وزارتخانه جهادکشاورزی سازمان غذا و دارو، نمایندگان مجلس، سازمان حقوق مصرفکننده و ... از واردات آن برنجهای آلوده است.
2- براساس گزارش فرارو، در مرداد 1392 سازمان حفظنباتات نسبت به واردات گندمهای آلوده و بیماریزا از هندوستان و پاکستان هشدار داد. در همان سال سازمان استاندارد در مورد سرنگهای آلوده و غیربهداشتی از کشور چین، به وزارت بهداشت و درمان نیز اعلام نظر کرد.
مهر فاقد ارزش
همزمان، غلامعلی جعفرزاده، عضو کمیسیون برنامه مجلس گفت: کسانی که از این راه سودهای اقتصادی کلان میبرند و جان مردم برایشان اهمیتی ندارد، بدون همکاری بخشی یا بدنهای از دولت، این کار برایشان امکانپذیر نیست.
در اینجا یک پرسش بسیار اساسی مطرح میشود که آیا دولتهایی که با رای همین مردم بر مسند صدارت و وزارت و قدرت نشستهاند؛ مُهر «فاقد ارزش» بر جان و سلامت همان مردم زدهاند و براساس کدام دلایل علیه این مردم اقدام میکنند؟
البته نماینده فوقالذکر برای این پرسش پاسخی ارایه میدهد و میگوید: «پلی به نام(رشوه) وجود دارد که چنین واردکنندگانی خاطی میتوانند از این غائله بگذرند».
اگر اینگونه است که این نماینده مجلس میگوید: آیا دولتمردان، مسئولان، متصدیان، واردکنندگان و مجوزدهندگان به واردات چنین کالاهایی، مردم را به چشم دشمنانی مینگرند که باید ابتدا جیب آنها را خالی و سپس نابودشان کرد؟
در همان سال 1392 مشکل مشابهی در رابطه با گوشتهای وارداتی نیز بهوجود آمد. در سفارش خرید گوشت از کشور هندوستان، بهعلت شرایط حاکم بر ایران و اهمیت ندادن به کالاهایی بهعنوان موادغذایی که به خورد مردم داده میشود؛ طرف معامله در کشور هندوستان اقدام به صادرات گوشت گاومیشهای پیر و از رده خارج به ایران کرد که با ورود سازمانهای ذیربط آن گوشتها فاقد مشخصات قابلیت مصرف تشخیص داده شدند و بنابراین سعی در واردات گوشت گاو از کشور اوکراین کردند.
گوشتهایی که به دلیل امکان آلوده بودن به مواد رادیواکتیو بهعلت انفجار در نیروگاه چرنوبیل و تعلیف آن گاوها با علوفه و خوراک آلوده احتمالی، حتی توسط کشورهای همسایه اوکراین نیز، امکان مصرف آنها مردود اعلام شده بود، اما برای ایرانیها بدون مشکل تشخیص داده شدند، چرا؟
3- در سال 1395 یک محموله 120 هزار تنی ذرت وارد بندر امام گردید که پس از آزمایشهای متعدد معلوم شد به میزان بالایی به سم سرطانزای افلاتوکسین آلوده است؛ بنابراین گواهی تخلیه برای آن صادر نشد. نیره پیروزبخت، رئیس سازمان ملی استاندارد نیز اعلام کرد که: رئیسجمهور دستور توقف واردات ذرتهای آلوده و برخورد با متخلفان را داده است و در صورت مرجوع نشدن باید امحاء شوند.
در سال 1400 نیز همه میدانستند که پنج هزار تن ذرت آلوده به افلاتوکسین در انبارهای گمرک نوشهر قرار دارند، اما سرپرست دفتر خدمات بازرگانی معاونت توسعه بازرگانی وزارت جهادکشاورزی با گفتاری عجیب اظهار کرد:«چون هنوز ذرتها وارد کشور نشدهاند نمیتوان دقیقا نظر داد که آلوده هستند (یا نه)».
این اظهارات در حالی مطرح شد که ذرتهای آلوده در انبارهای گمرک وجود داشتند. حال پرسش آن است که چرا موضوعی که با سلامت مردم پیوندی جدی دارد، اینگونه از سوی مسئولان انکار میشود؟ چرا و بنابر کدام علل و دلایل، علاوهبر نابود شدن سرمایههای کشور توسط افرادی خاص، سلامت مردم نیز باید به خطر بیفتد؟ چنین تکذیب و انکارهایی بسیار شبههبرانگیز هستند؟
فقط فساد نبود، جنایت هم بود
4- رسوایی چای دبش که ابعادی جهانی پیدا کرد؛ نمونه دیگری از مشکل مستمر واردات موادغذایی آلوده بود که البته این رسوایی جنبه مالی فسادبرانگیزی نیز داشت که موضوع فاسد بودن چایهای تولید شده را در حاشیه قرار داد. با مجوز و تایید مسئولانی، مقادیر زیادی چای سنواتی 20 ساله که بهشدت به سم افلاتوکسین آلوده بودند و حتی به درد کود هم نمیخوردند به شرکت دبش داده میشود. حال چرا چنین کاری که به قول نشریه عصر ایران «فقط فساد نبود؛ جنایت هم بود»، انجام گردید.
قطعاً به نوع نگرش مسئولان ذیربط به سرنوشت مردمی برمیگردد که آنها را به چنین جایگاه و مناصبی رساندهاند.
چایهای فاسد و بهشدت آلوده به سموم سرطانزا پس از خروج از کشور و با اضافه شدن اندکی رنگ و طعم بهعنوان چای درجه یک خارجی وارد و در بازارهای مصرف توزیع گردید. این سطح از تقلب چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
این مجموعه متقلب و جنایتکار که بهقول غلامعلی جعفرزاده، بدون همکاری دولتیان قادر به انجام چنین رفتارهای ضدبشری و ضد ملی نیستند؛ به چه مواردی فکر میکنند.
5- جدیدترین مورد که به احتمال زیاد آخرین نیز نخواهد بود؛ ماجرای روغنهای آلوده به انواع سموم شیمیایی و توزیع آنها در بازارهای مصرف است. بنا بر اعلام نشریه دنیای اقتصاد، در سال 1399 شرکت مادرتخصصی بازرگانی دولتی مقدار 91 هزار تُن روغن آفتابگردان وارد نمود که بنابر ادعای بسیاری از رسانههای پیگیر، با وجود اعلامنظر صریح سازمان غذا و دارو مبنیبر مسموم بودن این روغن و آلودگی گسترده به سموم کشاورزی و نیز سپری شدن تاریخ مصرف این روغنها، دستور ترخیص بیش از 47 هزار تن از آنها صادر شد و مردم رنجدیده هم آن را مصرف کردند.
اولینبار مهر سال 1400 و پس از نمونهبرداری از این روغنها توسط معاونت غذا و داروی دانشگاه علومپزشکی استان هرمزگان بهدلیل بالا بودن بقایای سموم دفعآفات، این محموله مجوز ترخیص دریافت نکرد. سه مرحله دیگر نمونهبرداری و پنج مرحله آزمایش بهعمل آمد که ترخیص روغنها ممنوع شد و به واردکننده اعلام شد.
در تاریخ 16 اردیبهشت 1402، با اینکه تاریخ مصرف آن سپری شد و مسموم بودن آن قطعی بود؛ زمان تاریخ انقضای این روغنها با دستکاری، شش ماه افزوده شد تا شاید واردکننده بتواند به هر روشی این روغنهای مسموم را به خورد خلقالله بدهد و از بابت این رانت، سودهای چندجانبه را نصیب خود نماید و سبیل بعضیها را با این روغنها(اگر چه سمی) چرب نماید.
اما چند پرسش از وجدانهای بیدار !؟
• برخی مسئولانی که مورد اعتماد مردم هستند، با کدام معیارها و دلایل به موکلان خود خیانت میکنند و از به خطر انداختن سلامت و جان مردم چه سودهایی عایدشان میشود؟
• واردکنندگان موادغذایی فاسد، آلوده و بیماریزا، و تاریخ مصرف گذشته و ...، آگاهانه میدانند چه کاری میکنند و نکته دوم آنکه با چه تمهیداتی و با کمک چه افرادی قانون و موانع را دور میزنند؟
• در حالی که با مشاهدة نداشتن تطابق استانداردها در کالاهای صادراتی باید به فوریت مرجوع شوند. اما یک کالای فاسد شدنی و مسموم با چه امیدی از سوی واردکننده، دو سال و حتی بیشتر به امید ترخیص در گمرکات باقی میماند؟
• بسیاری از مردم بهصراحت میگویند که: جان مردم برای بخشی از حکومتیان، دولتیان و سازمانهای وابسته به آنان ارزشی ندارد. از گواهان این مدعا، واردات و توزیع موادغذایی مسموم، آلوده و بیماریزا است.
آیا مسئولان برای این دیدگاه اجتماعی پاسخی دارند؛ و چگونه میتوانند این شبههها را که بسیار تکرار شدهاند از اذهان مردم پاک کنند؟
ماهنامه دام و کشت و صنعت - شماره ۲۸۷- خرداد ۱۴۰۳