هنرستانهای کشاورزی؛ کمیّت یا کیفیّت
چارهای جز این نیست که کشاورزی کشور از دست بیش از 500 هزار مهندس و دکترای کشاورزی نجات یابد.

بخش دوم
اخبار سبز کشاورزی؛ چارهای جز این نیست که کشاورزی کشور از دست بیش از 500 هزار مهندس و دکترای کشاورزی نجات یابد. مهندسانی که حتی ۲درصد آنها راه مزرعه و گاوداری و مرغداری را بلد نیستند و با محصول، فقط از پشت شیشه یخچالها و سوپرپروتئینیها!! آشنا هستند.
در شماره 256 مجله "دام و کشت و صنعت" بخش یکم از مطلب «هنرستانهای کشاورزی، کمیت یا کیفیت» به خوانندگان مجله ارائه و به علتهای پایین بودن کیفیت آموزش کشاورزی پرداخته شد. حال به چند نکته دیگر در این مقوله میپردازیم.
اساسا پای نهادن به عرصهفعالیتهای کشاورزی، مبتنیبر تجربه و انجام فعالیتهای عملی است، چرا که تنوع و تفاوت جانداران اعماز؛ گیاهان یا جانوران گاه مباحث تئوری را در بنبست قرار میدهد و یادگیری کاربردی مباحثی چون استفاده از ماشینها و ادوات، دفع آفات و حفظنباتات، شناخت داموطیور و چگونگی پرورش آنها و … از روی بهترین و آموزندهترین کتابها نیز امری ناممکن است.
در حالی که یک کشاورز میانسال در حدود نیم قرن تجربه حضور در انواع عرصههای کشاورزی، را دارد و چنانچه یک فارغالتحصیل هنرستان یا دانشکده کشاورزی قادر به پاسخگویی پرسشها و خواستههای وی با ارائه راهکارهایی بهتر از تجارب وی نباشد، جایی در آن میدان نخواهد داشت که همین ناتوانی موجب وهن آموزش کشاورزی در مراکز آموزشگاهی میگردد.
آموزش فقط برای آموزش، محکوم به فنا است
قطعا نیات و نظرات خیرخواهانه در بر پا کردن مراکز آموزش کشاورزی وجود دارد، اما توقع کسب نتایج آموزش کشاورزی مدرن با افکار و برنامهریزی سنتی، ناقص، بدون آیندهنگری، تجهیزات و تمهیدات زیربنایی و صرفا آموزش برای آموزش، راه به جایی نخواهد برد.
آموزش انواع مهارتها در بخش کشاورزی در همان چارچوب دروس و زمان تئوری، نیازمند حضور دانشآموزان در عرصههای عملی است که وزارتخانههای آموزش و پرورش و جهادکشاورزی از این بابت بسیار ضعیف عمل کرده و به همان ساعات اندک آموزش در فضای هنرستانها بسنده میکنند، در حالی که هنرجو باید در مکانی جدا از محل آموزش به انجام امور عملی بپردازد؛ تا نخست آن که از نظر روانی از حضور در عرصه امور عملی ترسی نداشته و ثانیا شهامت رو در رو شدن با اتفاقات و تجارب جدید را داشته باشد.
فارغالتحصیلی، سرآغاز سرگردانیها
مراکز آموزش کشاورزی بهطور سیستماتیک، پس از فارغالتحصیل شدن هنرجویان، دیگر کاری با آنها نداشته و پیگیر چگونگی سرنوشت و در پی نتایج حاصل از چهارسال صرف هزینههای گزاف در راه آموزش آنها نیستند و وظایف خود را تمام شده میدانند.
ضمن قبول این تفکر اما همین مراکز حتی به خاطر خودشان آماری از فارغالتحصیلانی که در زیربخشهای کشاورزی جذب یا به راههای دیگری رفتهاند نیز ندارند، در حالی که پیجویی آنها و ایجاد ارتباط با مراکز و موسساتی که خواهان چنین افرادی هستند، میتواند در شکلگیری آینده آنها نقش موثری داشته باشد.
هیچیک از این دو وزارتخانه آماری هرچند ناقص از این افراد ندارند و علیرغم شعارهایی که در راه پیشرفت و توسعه کشاورزی گفته میشود، اما همچنان در بر همان پاشنه میچرخد و اثری از این افراد در این عرصه دیده نمیشود که نقش دولتها را در این بیسرانجامی و سرگردانی فارغالتحصیلان مراکز آموزش کشاورزی نمیتوان نادیده گرفت.
جنگ بیسلاح
براساس آنچه در اهداف تاسیس هنرستانهای کشاورزی و آموزش روستازادگان بیان گردیده هدف بازگرداندن این افراد به روستاها در قامت یک فرد آموزشدیده است تا بتواند عامل تحول در روستا گردد، اما این جنگ بیسلاح، پیروزی به دنبال ندارد.
چنین افرادی برای اثبات خود و مفید واقع شدن و نشان دادن تفاوتهای روشهای کشاورزی سنتی و مدرن، نیازمند تسهیلات و امکانات هستند که با استمرار حمایت نشدن و بیبرنامگی، راهی جز ترک روستا یا در واقع«فرار» از آنجا ندارند.
بسیار دیده میشود که والدین چنین افرادی به تبعیت از فرزندان خود، روستا را ترک و مهاجرتی ابدی در پیش میگیرند که این خود زیان مضاعفی بر بخش کشاورزی وارد میکند.
اگر چشمان تصمیمسازان بازتر شود!
در این جا باز هم چند پیشنهاد برای افزایش کیفیت آموزش در هنرستانهای کشاورزی ارائه میشود، اگر چه تصمیمگیرندگان از منظر دیگری به این موضوع مینگرند!
• بررسی نتایج حاصل از چهار دهه تاسیس و توسعه هنرستانهای کشاورزی و نقش واقعی آنها در توسعه و پیشرفت کشاورزی؛
• تنظیم یک آمار مبتنی بر واقعیات از سرنوشت هنرجویان به منظور نیازسنجی در جذب هنرجویان جدید و تاسیس مراکز آموزش بیشتر؛
• دستهبندی و تعریف هنرستانها براساس شرایط جغرافیایی و اقلیمی، نوع محصولات بومی، کشاورزی محصولات غالب و الگوی کشت؛
• کاهش تعداد هنرستانها متناسب با جمعیت هر استان و تغییر جهت دادن آنها به شکل آموزشهای تخصصی و توسعه اراضی و مزارع هنرستانها(هر هنرجو یک مزرعه)؛
• تجمیع و تکمیل امکانات بهمنظور ارتقاء سطح آموزشهای عملی و کاربردی و پایان دادن به تفرق تجهیزات؛
• اجرای آموزش تکمیلی عملی برای فارغالتحصیلان(یک ترم) در سایر مراکز کشاورزی، دامداری، باغداری، پرورش طیور و آبزیان بهعنوان بخشی از دوره تحصیلی؛
• الزام سازمانها و مراکز کشاورزی هر شهر، بخش یا روستا در پذیرفتن یک یا دو نفر به نسبت جمعیت، از فارغالتحصیلان کشاورزی؛
• تدوین و تصویب قوانین و دستورالعملهای موضوعه در حمایت و اشتغال دانشآموختگان در شهرکهای کشاورزی و قائل شدن برخی امتیازها و تسهیلات برای استخدامکنندگان و یا شاغلان در این شهرکها.
ماهنامه دام و کشت و صنعت - شماره ۲۵۷- مهر سال ۱۴۰۰