جای خالی زنان در عرصه مدیریت کشور
جای زنان سالهاست که در عرصه مدیریت خالی است. در تمامی این سالها توانایی زنان دیده نشده و از راهیابی به حوزه مدیریت میانی و کلان بازماندهاند.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی، روزنامه پیام ما در یادداشتی نوشت: در تمامی این سالها در حق زنان اجحاف شده و فرصت فقط در اختیار تعداد انگشتشماری از این زنان بوده. در سالهایی که در حوزه زنان فعال بودم، دریافتم خود زنان نیز از جمله دلایلی هستند که کرسی مدیریت زنان در تمامی قوا و ارکان حاکمیت بسیار محدود و ضعیف است.
متأسفانه هرچند قانون نانوشته حاکمیت، مانع حضور زنان در عرصههای کلان و مدیریتی میشود، خود زنان هم در این زمینه بسیار رقابت شدید و تنگنظرانهای دارند.
این روزها که بحث الزام آقای «پزشکیان» برای حضور سه زن در کابینه باتوجهبه وعده انتخاباتی او مطرح است، بین زنان رقابت شدیدی وجود دارد؛ مبنی بر اینکه چه کسی باید بر روی این صندلیها بنشیند؟
امروزه تنگنظریها و رقابتها باعث شده بسیاری از زنان که سابقه مدیریت اجرایی و کلان داشتند، دیده نشوند و از دور خارج شوند. این روزها از نزدیک شاهد هستم که چگونه زنان مانع هم هستند و کمکدست آن قانون نانوشته.
کاش ما زنان میدانستیم که از این فرصت محدود، ناب و غیرقابلتکرار چگونه استفاده کنیم.
کاش یاد گرفته بودیم به جای آنکه سد هم باشیم، دست هم را بگیریم؛ همانطور که مردان در عرصه مدیریت زنجیروار حلقه وصل هم هستند.
امیدوارم روزی بدون آنکه به مردان تکیه و حقمان را از آنها مطالبه کنیم، خودمان پلکان یکدیگر باشیم تا یک بار برای همیشه نگاه سدمآبانه و این رویکرد و روند رفتاری برداشته شود و بگذارند زنان نیز مدیریت میانی و کلان را تجربه کنند؛ هرچند بهغلط و نابهجا. بگذارند زنان بیایند، تجربه کنند و بدانند مدیریت و نحوه کار در این عرصه چگونه است.
در این مقطع تاریخ اینبار روی سخن با خود جامعه زنان ایران است. از مطالبه سهم مدیریت زنان و افزایش سهم کرسی حضور آنان در عرصه حاکمیت و شکوائیه بر علیه قوانین نانوشته حاکمیت بر علیه زنان عبور کردهایم. در اتفاقات یکی دو سال اخیر، از نزدیک شاهد قدرت حضور زنانه در تغییر و عقبنشینی بسیاری از سلایق و قوانین بهدوراز فقه شیعه بر علیه زنان بودهایم.
اینبار بهجای مطالبه از ارکان حاکمیت، خود ما زنان ایران باید با خرد جمعی به توافقی نسبی برسیم و عرصه را باز بگذاریم و دست یکدیگر را بگیریم و پلکانی برای حضور یکدیگر شویم.
وقت آن رسیده است بهجای نقد رزومه یکدیگر و تلاش برای رزومهسازی و اثبات خود، اجازه رشد و تجربه حضور در عرصه مدیریت میانی و کلان را به یکدیگر بدهیم. معتقدم قطار مدیریت کلان بهسرعت درحال عبور از ایستگاه حضور زنان است.
وقت آن است خودمان در این فاصله اندک دست یکدیگر را بگیریم و بگذاریم زنان نیز سوار این قطار درحالحرکت شوند. نیک باید بدانیم و بیاندیشیم، فرش قرمزی در کار نیست و دعوت شایسته برای حضور زنان پیشبینی نشده است. ما خود باید به این مهمانی و عرصه که همیشه تعمداً مغفول واقع شدهایم بشتابیم و حضور یابیم؛ نه برای چشیدن طعم قدرت، بلکه برای تجربه حضور در عرصه سیاستگذاری و تصمیمسازی برای خودمان در جهت تغییر. بیپرده بگویم، حتی اگر برای چشیدن طعم قدرت و رهبری یک سازمان هم امکان حضور داشته باشیم، ایرادی برای ما نیست.
این ضعف ما زنان نیست که هرگز شرایط حضور منصفانهای نداشتهایم. زنان ما سالهاست طعم فقر حضور در قدرت را چشیده و تجربه کردهاند. چه اشکالی دارد حتی به بهای کسب قدرت وارد عرصه شوند؟ از تمامی جامعه زنان دعوت میکنم بیایید اینبار از مدل موفق حضور مردانه در عرصه مدیریت بهره ببریم و پلکان یکدیگر باشیم. دست یکدیگر را بگیریم.
قطعاً در این مسیر سخت خطا و اشتباه بسیار اتفاق خواهد افتاد، اما این خطا بخشی از هزینه حضور همیشگی در افزایش سهم زنان ایران در عرصه مدیریت کلان است. دور نیست روزی که نیمی از اعضای کابینه دولت را زنان تشکیل بدهند؛ زنانی که خودشان قبل از همه یکدیگر را باور کردند. بیایید اینبار متفاوت عمل کنیم؛ نگذاریم همین رزومههای اندک زنان راهی سطل زباله تصمیمگیران در عرصه کلان شود.