آسیب به فرهنگ و هویت شیراز پس از تخریبهای سالهای اخیر بافت تاریخی
بافت تاریخی شیراز از زندگی تهی شد
بافت تاریخی شیراز از زندگی تهی شده است؛ موضوعی که هم تخریبکنندگان بافت و هم حافظان بر آن تأکید دارند.
اخبار سبز کشاورزی؛ کوچهپسکوچههای بافت تاریخی این شهر که زمانی قلب تپنده شیراز بود، در بیتوجهی سالهای گذشته تا امروز خالی از روح شدهاند. شاید به همین دلیل است که وقتی هنرمندی شیرازی با خلاقیت هنری خود چهرههای رنگین را بر جدارههای این بافت خلق کرده است، رهگذران و گردشگران را به کوچهای باریک هدایت میکند تا لحظهای احساس زندگی کنند.
این گزارش حاصل مشاهدات میدانی از بافت تاریخی شیراز و گفتوگو با ساکنان این بافت، با همراهی مدیر گروه مرمت دانشگاه هنر و معماری شیراز و متخصص مرمت و حفاظت بافتها و بناهای تاریخی کشور است؛ گزارشی که چگونگی محو شدن زندگی از بافت تاریخی شیراز را روایت میکند و از بیپناهی خانههای تاریخی این بافت خبر میدهد.
سایهای که فخر بافت تاریخی شیراز بود
زمانی که طرح توسعه ۵۷ هکتاری بافت تاریخی شیراز در میان نبود، شاهچراغ نگینی بود در میان بافت تاریخی شهر. ساکنان بافت تاریخی شیراز در اطراف حرم، خانههایی زیبا میساختند که درخور شاهچراغ باشد. آن زمان اوضاع متفاوت بود. کسی به فکر صحنسازی بیشتر نبود؛ داشتن سایه گنبد شاهچراغ روی خانهها، نشان خوشاقبالی بود و آن خانه، دیگر یک بنای معمولی نبود بلکه ارزش و حرمت پیدا میکرد. مردم شیراز برای داشتن چنین خانهای حاضر بودند پول بیشتری پرداخت کنند و صاحبان این خانهها هم بههیچوجه حاضر به از دست دادن آنها نمیشدند، مبادا سایه گنبد شاهچراغ از سرشان کم شود.
اهالی شیراز زندگی در مجاورت حرم شاهچراغ را همراه با خیر و برکت و معنویت میدانستند. درنتیجه خریدوفروش خانه در اطراف شاهچراغ کمتر اتفاق میافتاد.
قدیمیترها با بغض بیشتر از خاطرات شاهچراغ و محلههای قدیمی شیراز میگویند؛ خاطراتی که آشنای نسل جدید نیست و نسل تازه چیزی از آن نمیداند. روزگاری بود که مردم وقتی میخواستند با خودرو از میدان احمدی بافت تاریخی شیراز عبور کنند، دور میدان احمدی که به حرم و بارگاه شاهچراغ چسبیده بود، به احترام شاهچراغ یک دور بیشتر دور میدان میچرخیدند و همزمان برای تقرب به شاهچراغ ذکر میگفتند.
حالا مردم دیگر سایه گنبد شاهچراغ را ندارند و خانهها هم خراب شدهاند تا صحن جدید ساخته شود. پیش از اجرای طرحهای توسعه حرم شاهچراغ، گنبد حرم از مسیرهای مختلف قابل مشاهده بود. درواقع، وقتی مردم به حرم نزدیک میشدند، بهدلیل قابل رؤیت بودن حرم، حس تقرب و نزدیکی به زیارت بیشتر درک میشد. حتی اگر وارد محوطه حرم هم نمیشدند، باز هم مفهوم تقرب و مناسک زیارت را احساس میکردند و معتقدان به مفهوم زیارت حرم شاهچراغ، ذکر و دعا میخواندند. امروز اما از آن حس مکان و معنویت، تنها چند تابلو باقی مانده است و از هیچکدام از مسیرهای اصلی دسترسی به حرم شاهچراغ، گنبد و گلدستههای حرم قابل مشاهده نیست. درواقع، با اجرای طرحهای توسعه نامتوازن عمرانی در سالهای گذشته، کارکرد اجتماعی حرم بهتدریج کمرنگ شده است.
«امین محمودزاده»، مدیر گروه مرمت دانشکده هنر و معماری شیراز، که در این روایت همراه ما شد تا با عبور از بافت تاریخی شیراز و در موقعیتهایی که نیازمند نگاه تخصصی بودیم، پاسخگوی سؤالات باشد، هنگام ورود به بافت تاریخی شیراز میگوید: «کاش بهجای اجرای طرح توسعه فیزیکی شاهچراغ، توسعه اجتماعی در این بخش از بافت تاریخی شیراز اتفاق میافتاد. کاش تولیت شاهچراغ بهجای تخریب چندین هزار مترمربع از خانههای بافت تاریخی شیراز برای ساخت یک درمانگاه، چند خانه تاریخی را با کاربری درمانگاه احیا میکرد.»
او به زمینهای خالی داخل بافت تاریخی شیراز که زمانی یک محله با خانههای متعدد و احتمالاً تکدانههای تاریخی بود و حالا به یک زمین وسیع و خالی تبدیل شده است، میگوید: «شرایط بافت تاریخی شیراز بهگونهای شده که انگار منافع شاهچراغ در توسعه زمین خلاصه شده و داشتن زمین خالی نشان قدرت و ثروت است. درحالیکه با از بین رفتن خانههای مجاور حرم، ارزش زمینهای این منطقه از نظر معنوی کاهش یافته و آسیبهای اجتماعی بیشتر شده است. مردم این بافت که خانههایشان تخریب شد، کجا رفتند؟ در کدام محله شیراز اسکان یافتند و سرنوشتشان چه شد؟»
مردم چگونه از بافت تاریخی شیراز حذف شدند؟
این متخصص بافتها و بناهای تاریخی میگوید: «معنای توسعه آن نیست که یک بافت تاریخی را تخریب کنیم و بهجای آن سازههای جدید احداث کنیم. شاهچراغ مال مردم است و آنها هستند که زندگی پیرامون حرم را تضمین میکنند. در این دیدگاه، مردم باید کنار شاهچراغ شمعفروشی، سبزیفروشی و بازارچه خودجوش احداث کنند تا صفای حرم و بافت تاریخی را تقویت کنند. نه اینکه تولیت شاهچراغ به فکر احداث بازارچه باشد. همین مردم بودند که برای سایه گنبد شاهچراغ در بافت تاریخی این شهر، خانههای اطراف حرم را با قیمت بالا خریداری میکردند. اما حالا همان خانهها هم تخریب شدهاند تا بهجای آن صحن جدید ساخته شود. مشکل درست در همین نقطه است؛ شاهچراغ و اقتصاد شاهچراغ از مردم جدا شده است. دیگر نه ارتباط ارگانیک با حرم برقرار میشود و نه آن بازارچه متعلق به مردم است که از آن نفع ببرند. متأسفانه این دیدگاه به شهر و بافت تاریخی، مبتنیبر هویت اجتماعی و جامعهشناسی نیست، چون دیگر حضور و زندگی مردم در آن اهمیت ندارد. حالا کار سختتر شده است؛ شاهچراغ باید تمام آن بافت تاریخی تخریبشده را احیا کند و به توانمندسازی زنان ساکن در این محدوده ثبتملیشده کمک کند. حتی باید به موضوع اعتیاد ساکنین بافت هم ورود کند.»
معنای توسعه آن نیست که یک بافت تاریخی را تخریب کنیم و بهجای آن سازههای جدید احداث کنیم. شاهچراغ مال مردم است و آنها هستند که زندگی پیرامون حرم را تضمین میکنند. مشکل درست در همین نقطه است؛ شاهچراغ و اقتصاد شاهچراغ از مردم جدا شده است. دیگر نه ارتباط ارگانیک با حرم برقرار میشود و نه آن بازارچه متعلق به مردم است که از آن نفع ببرند
امین محمودزاده، استاد دانشگاه است و در مرمت و حفاظت از بناهای تاریخی دیدگاههای روشنی دارد. زمانی که با او به زمین گودبرداریشده در بافت تاریخی شیراز برای ساخت دارالشفا رسیدیم، از تخریبهای انجامشده در این محدوده در سالهای گذشته ابراز تأسف کرد و گفت: «بهجای اینکه چندین هزار مترمربع از خانههای این محدوده تخریب شود تا یک درمانگاه بسازند، بهتر بود چند خانه تاریخی را احیا میکردند و کاربری آن را به درمانگاه یا دارالشفا اختصاص میدادند تا توسعه پایدار در بافت تاریخی شیراز انجام شود. اصلاً چه احتیاجی به احداث این درمانگاه با تخریب خانههای موجود در بافت تاریخی شیراز بود؟ مگر الان شاهچراغ درمانگاه ندارد؟ خودش درمانگاه دارد و میتوانستند برای توسعه درمانگاه شاهچراغ، بخشی از صحنهای خالی این محدوده را تبدیل به درمانگاه کنند. اما دوستان متوجه نیستند که دیگر توسعه اجتماعی نیاز به توسعه فیزیکی ندارد. چون وقتی بافت تاریخی را بیارزش کنید و آن را از یک داستان تاریخی خارج کنید، درست است که زمین آن قابلیت خریدوفروش پیدا میکند، ولی ساختار اجتماعی این بافت تاریخی که قابلیت خریدوفروش ندارد، نابود میشود.»
کالبد قطعهقطعهشده بافت تاریخی شیراز
داستان بافت تاریخی شیراز تمامی ندارد. بخشی از مردم خاطرات زیستن در یک بافت زنده تاریخی را در حافظه جمعی و بلندمدت خود نگاه داشتهاند و بخشی دیگر با حسرت از زندگی گذشته در بافت تاریخی شیراز سخن میگویند. اکنون اما دو نگاه رایج در میان متخصصین بافتهای تاریخی به بافت تاریخی شیراز وجود دارد. یک نگاه این است که بافت تاریخی شیراز دیگر برگشتپذیر نیست. برخی دیگر معتقدند بافت تاریخی شیراز اندامی زنده است که حالا بخشهایی از کالبد آن بریده و قطعهقطعه شده است. نگاه دسته دوم به خانههای تاریخی تخریبشدهای است که باید عین به عین ساخته میشد و هنوز ساخته نشده و زمینهای خالی آن در بافت تاریخی شیراز احتمالاً کاربری دیگری پیدا میکند.
امین محمودزاده، مدیر گروه مرمت دانشگاه هنر و معماری شیراز، وقتی از کنار خانههای تخریبشدهای که حکم بازسازی عینبهعین از شورایعالی امنیت ملی و شورای تأمین استان فارس داشتند و در سالهای گذشته هیچ توجهی به این احکام نشده است عبور میکردیم، با تشریح ارزشهای خانههای تاریخی تخریبشده دوران زندیه و صفویه گفت: «اگر به خانههای تاریخی تخریبشده و بازسازینشده بافت تاریخی شیراز نگاه کنیم، متوجه میشویم که قسمتی از کالبد بریدهشده این بافت تاریخی ارزشمند کشور هنوز زنده است و زندگی میکند. برای این بخش که دچار خونریزی است اما هنوز زنده است، چه میتوان کرد؟ بهعقیده من، باید یک طرح بالادستی و مطالعات غنیتر وجود داشته باشد. درحالیکه هنوز هیچ مطالعه دقیقی برای ترمیم زخمهای بافت تاریخی شیراز نداریم. چون نهادهای غیردولتی مردمی نداشتیم و نداریم که این وظیفه را طی سالهای گذشته برعهده بگیرند و همین حالا هم ادامه دهند. یک لایه خالی در بافت تاریخی شیراز ایجاد شده است که باید دید چه لایهای باید بهجای آن احداث کرد تا زیست کاستهشده از بافت تاریخی شیراز به زندگی برگردد. اگر میخواهیم در این لایه خالی صحنسازی کنیم، باید بدانیم این صحن را برای چه کسی میخواهیم بسازیم؟ باید بدانیم اگر هدفمان برای پر کردن این لایه تاریخی، کشاندن زائر به بافت تاریخی شیراز است، باید بدانیم این زائر با چه هدفی باید به این نقطه شهر بیاید. برای توسعه و رونق اقتصاد شهری؟ اگر چنین باشد، باید بپرسیم که آیا کاری کردهایم که موفق به کشاندن زائرین جدید به بافت تاریخی شیراز شویم و در کنار آن به اقتصاد شهری این بافت کمک شود؟»
داغی که تازه شد
کمی آنسوتر، ساکنان چند خانه تاریخی به گفتوگو ایستادهاند. نزدیکشان میشوم تا با احوالپرسی ابتدایی گفتوگو را آغاز کنم و صدای آنها هم شنیده شود. پیرمردی در کنار چند مرد جوانتر ایستاده است. میپرسم زائران شاهچراغ چقدر بیشتر شدهاند؟ پیرمرد همین که نام زائر را میشنود، گویی داغی در دلش زنده میشود. میگوید: «در همین مسیر بینالحرمین که الان دارند میسازند، قبلاً زائران زیادی میآمدند؛ بعد از زیارت، به خانههای اطراف حرم مراجعه میکردند برای اقامت و خستگی به در کردن، بعد هم برای خرید به بازار میرفتند و پول خرج میکردند. الان دیگر این خبرها نیست و محله خالی شده است.»
امین محمودزاده، وقتی این جمله را میشنود، میگوید: «اینجاست که باید از اقتصاد شاهچراغ و بینالحرمین سخن گفت. بینالحرمین درحقیقت زیستگاه مردمی بود که میان دو حرم شاهچراغ (ع) و حرم سیدعلاءالدین حسین (ع) زندگی میکردند و رونق اقتصادی هم برایشان وجود داشت. اما الان چه اتفاقی افتاده است؟ بینالحرمین تبدیل به دو صحن شده است که طرف با دوچرخه از یک صحن به صحن دیگر میرود و هیچ عمل زیارتگونه هم انجام نمیشود. اما وقتی بین شاهچراغ (ع) و حرم علاءالدین حسین (ع) محلههای سنتی وجود داشت و زائر پیاده بین دو حرم تردد میکرد، با دیدن مساجد متعدد داخل بافت، بهطور سنتی جریان زندگی در این مسیر شکل میگرفت و رونق اقتصادی و آیین زیارت همزمان جریان داشت. همین خانهها زائرسرای مردم بود. در طرح جدید، تولیت شاهچراغ (ع) میخواهد زائرسرا در بافت تاریخی احداث کند، درحالیکه خانههای این بافت باید زائرسرا شوند. اینطور است که گردشگر و زائر به رونق اقتصاد جامعه محلی و بازگشت زندگی به این محدوده کمک میکند. چون اصلاً وجود شاهچراغ است که عامل رونق زندگی مردم ساکن بافت تاریخی شیراز میشود. اینها خدماتی است که مردم را به ماندگاری در بافت تاریخی شیراز امیدوار و فقر جامعه محلی را درمان میکند»
درهای بسته مسجدی که میزبان حافظ و سعدی بود
مسیر را در زمینهای خالی و آسفالتشده بافت تاریخی شیراز بهسمت شرق شاهچراغ (ع) ادامه میدهیم. محوطهای وسیع که کاملاً تخریب شده است و هیچ نشانی از خانه و کاشانه در آن نیست. انگار برهوتی بوده که هیچ وقت زندگی در آن جریان نداشته و کوچه و گذری در آن احداث نشده است. تا چشم کار میکند، زمین خالی است؛ انگار چند زمین فوتبال کنار هم چیده شدهاند. یک تکبنای تاریخی در وسط آن در شرق حرم شاهچراغ (ع) دیده میشود. همان مسجد جامع عتیق شیراز است که شیرازیها آن را «کعبه دوم» برای خود خواندهاند. درهای این مسجد بسته است و نه امکان ورود به آن وجود دارد و نه تماشای داخل مسجد ممکن است. فقط بنای مسجد را میتوان از بیرون طواف کرد و هنر معمار آن را ستود.
مسجد عتیق شیراز در سال ۲۸۱ هجری قمری در دوران حکومت صفاریان و توسط عمر لیث صفاری در بافت تاریخی شیراز احداث شد. شاه نعمتالله ولی، عارف قرن هشتم هجری و استاد حافظ شیرازی از این مسجد بازدید کرده بود. ابنبطوطه، جهانگرد مسلمان نیز آن را بهتر از همه مساجد و درب شمالی آن را از «بابالبرید» دمشق بهتر دانسته بود. سعدی شیرازی هم از مسجد آدینه یعنی همین مسجد عتیق شیراز در آثار خود یاد کرده است. حافظ بارها در این مسجد به ذکر و نماز ایستاده بود و مسجد کهن بافت تاریخی شیراز که حالا درهایش بسته و متروک مانده است، در طول تاریخ محل تجمع مردم شیراز بود.
اما چه اتفاقی برای این مسجد افتاده است؟ مگر میشود یک تکبنا در زمینهای خالی احداث شده باشد؟ امین محمودزاده میگوید: «متأسفانه در توسعه بیدرروپیکر و تخریبهای صورتگرفته در سالهای گذشته، دستوپای مسجد جامع عتیق شیراز را هم قطع کردند. این مسجد شش در دارد که در گذرهای مختلف باز میشد. سال ۷۴ حین عکاسی از محله سردوزک به بافت تاریخی شیراز ورود کردم. از پشت محله پیر علمدار، از مقابل خانههای منصوری و مقیمی رد شدم و دیدم آن عدهای که جلوی من راه میرفتند، ناگهان در دالانی ناپدید میشوند. عدهای از دالان بیرون میآمدند و عدهای داخل میشدند. همراهشان وارد دالان شدم. به یک قوسی و بعد به نور و صحن بزرگ مسجد جامع عتیق رسیدم. شوکه بودم. داشتم داخل بافت راه میرفتم، اما یکمرتبه از صحن بزرگ مسجد آدینه سردرآوردم. دیدم آدمهایی که داخل صحن هستند از یک ورودی داخل دالانی میشوند و بعد ناگهان ناپدید میشوند. وارد دالانها شدم و رسیدم به یک گذر دیگر و بعد سقاخانه و بازارچه سبزیفروشها! این مسجد نظرم، کارآمدترین مسجد دنیا بود که روی گذرهای بافت تاریخی شیراز ساخته شده بود. کریدور شرق به غرب بافت تاریخی شیراز بود و گذر به آن وصل میشد. محل عبور از خانهها برای خرید بود. هیچ راه دیگری وجود نداشت. مسجد در هر زمان پذیرای مردم بافت تاریخی شیراز از هر جنس و دین و مذهب بود. اصلاً مثل یک میدان بزرگ عمل میکرد. یک بنا وسط مسجد عتیق بود که قرآن در آن نگهداری میشد. دورهای که ایرانیها نمیتوانستند برای حج به مکه سفر کنند، دور این بنا که خدای خانه مسجد عتیق بود طواف میکردند. خدایخانه مسجد عتیق شیراز مثل کعبه بود. مردم در قدیم تمرین حج را آنجا انجام میدادند.»
اما چه شد که مهمترین مسجد کهن شیراز که زمانی مأمن حافظ و سعدی و ابنبطوطه و شاه نعمتالله ولی بود، حالا درهایش بسته است و نه دیگر از آن دالانها و خانههای اطرافش خبری هست و نه درهایش از شش سمت به گذرها و محلههای نامرئی بافت تاریخی شیراز باز میشود؟
امین محمودزاده پاسخ این سؤال را اینگونه میدهد: «در تخریبهای سالیان گذشته اتفاقی که افتاد این بود که گذرهای اطراف مسجد جامع عتیق در بافت تاریخی شیراز کاملاً تخریب شد. تمام کوچهها هم از بین رفت و حالا این زمین خالی وسیع اطراف مسجد عتیق شیراز باقی مانده است. تمام درهای مسجد هم بسته است و هیچ دری باز نیست. گذرهای منتهی به مسجد جامع عتیق شیراز در توسعه بیدروپیکر سالهای تخریب کشته شدند. وقتی گذر کشته میشود، بنایی هم که روی گذر احداث شده است، محو میشود. تخریب فقط انداختن لودر در یک پهنه تاریخی نیست. تخریب، از بین بردن معنای بافتهای تاریخی است. عبور از مسجد عتیق از گذرهای بافت تاریخی انسان را آرام میکرد. خیلیها برای آرام شدن ساعاتی در این مسجد مینشستند. اصلاً انسان را تغییر میداد. بنابراین، عناصری در بافت تاریخی شیراز از بین رفتهاند که انسانهای بهتری میساختند.» گزارش میدانی از وضعیت اجتماعی و فرهنگی بافت تاریخی شیراز پس از تخریبهای سالهای اخیر
کوچ زندگی از خانههای تاریخی شیراز
طرحهای توسعه علاوهبر تخریب خانهها در بافت تاریخی شیراز، به فرهنگ و هویت اجتماعی این منطقه هم آسیب وارد کرده است
بافت تاریخی شیراز از زندگی تهی شده است؛ موضوعی که هم تخریبکنندگان بافت و هم حافظان بر آن تأکید دارند. کوچهپسکوچههای بافت تاریخی این شهر که زمانی قلب تپنده شیراز بود، در بیتوجهی سالهای گذشته تا امروز خالی از روح شدهاند. شاید به همین دلیل است که وقتی هنرمندی شیرازی با خلاقیت هنری خود چهرههای رنگین را بر جدارههای این بافت خلق کرده است، رهگذران و گردشگران را به کوچهای باریک هدایت میکند تا لحظهای احساس زندگی کنند. این گزارش حاصل مشاهدات میدانی از بافت تاریخی شیراز و گفتوگو با ساکنان این بافت، با همراهی مدیر گروه مرمت دانشگاه هنر و معماری شیراز و متخصص مرمت و حفاظت بافتها و بناهای تاریخی کشور است؛ گزارشی که چگونگی محو شدن زندگی از بافت تاریخی شیراز را روایت میکند و از بیپناهی خانههای تاریخی این بافت خبر میدهد.
سایهای که فخر بافت تاریخی شیراز بود
زمانی که طرح توسعه ۵۷ هکتاری بافت تاریخی شیراز در میان نبود، شاهچراغ نگینی بود در میان بافت تاریخی شهر. ساکنان بافت تاریخی شیراز در اطراف حرم، خانههایی زیبا میساختند که درخور شاهچراغ باشد. آن زمان اوضاع متفاوت بود. کسی به فکر صحنسازی بیشتر نبود؛ داشتن سایه گنبد شاهچراغ روی خانهها، نشان خوشاقبالی بود و آن خانه، دیگر یک بنای معمولی نبود بلکه ارزش و حرمت پیدا میکرد. مردم شیراز برای داشتن چنین خانهای حاضر بودند پول بیشتری پرداخت کنند و صاحبان این خانهها هم بههیچوجه حاضر به از دست دادن آنها نمیشدند، مبادا سایه گنبد شاهچراغ از سرشان کم شود. اهالی شیراز زندگی در مجاورت حرم شاهچراغ را همراه با خیر و برکت و معنویت میدانستند. درنتیجه خریدوفروش خانه در اطراف شاهچراغ کمتر اتفاق میافتاد.
قدیمیترها با بغض بیشتر از خاطرات شاهچراغ و محلههای قدیمی شیراز میگویند؛ خاطراتی که آشنای نسل جدید نیست و نسل تازه چیزی از آن نمیداند. روزگاری بود که مردم وقتی میخواستند با خودرو از میدان احمدی بافت تاریخی شیراز عبور کنند، دور میدان احمدی که به حرم و بارگاه شاهچراغ چسبیده بود، به احترام شاهچراغ یک دور بیشتر دور میدان میچرخیدند و همزمان برای تقرب به شاهچراغ ذکر میگفتند.
حالا مردم دیگر سایه گنبد شاهچراغ را ندارند و خانهها هم خراب شدهاند تا صحن جدید ساخته شود. پیش از اجرای طرحهای توسعه حرم شاهچراغ، گنبد حرم از مسیرهای مختلف قابل مشاهده بود. درواقع، وقتی مردم به حرم نزدیک میشدند، بهدلیل قابل رؤیت بودن حرم، حس تقرب و نزدیکی به زیارت بیشتر درک میشد. حتی اگر وارد محوطه حرم هم نمیشدند، باز هم مفهوم تقرب و مناسک زیارت را احساس میکردند و معتقدان به مفهوم زیارت حرم شاهچراغ، ذکر و دعا میخواندند. امروز اما از آن حس مکان و معنویت، تنها چند تابلو باقی مانده است و از هیچکدام از مسیرهای اصلی دسترسی به حرم شاهچراغ، گنبد و گلدستههای حرم قابل مشاهده نیست. درواقع، با اجرای طرحهای توسعه نامتوازن عمرانی در سالهای گذشته، کارکرد اجتماعی حرم بهتدریج کمرنگ شده است.
«امین محمودزاده»، مدیر گروه مرمت دانشکده هنر و معماری شیراز، که در این روایت همراه ما شد تا با عبور از بافت تاریخی شیراز و در موقعیتهایی که نیازمند نگاه تخصصی بودیم، پاسخگوی سؤالات باشد، هنگام ورود به بافت تاریخی شیراز میگوید: «کاش بهجای اجرای طرح توسعه فیزیکی شاهچراغ، توسعه اجتماعی در این بخش از بافت تاریخی شیراز اتفاق میافتاد. کاش تولیت شاهچراغ بهجای تخریب چندین هزار مترمربع از خانههای بافت تاریخی شیراز برای ساخت یک درمانگاه، چند خانه تاریخی را با کاربری درمانگاه احیا میکرد.»
او به زمینهای خالی داخل بافت تاریخی شیراز که زمانی یک محله با خانههای متعدد و احتمالاً تکدانههای تاریخی بود و حالا به یک زمین وسیع و خالی تبدیل شده است، میگوید: «شرایط بافت تاریخی شیراز بهگونهای شده که انگار منافع شاهچراغ در توسعه زمین خلاصه شده و داشتن زمین خالی نشان قدرت و ثروت است. درحالیکه با از بین رفتن خانههای مجاور حرم، ارزش زمینهای این منطقه از نظر معنوی کاهش یافته و آسیبهای اجتماعی بیشتر شده است. مردم این بافت که خانههایشان تخریب شد، کجا رفتند؟ در کدام محله شیراز اسکان یافتند و سرنوشتشان چه شد؟»
مردم چگونه از بافت تاریخی شیراز حذف شدند؟
این متخصص بافتها و بناهای تاریخی میگوید: «معنای توسعه آن نیست که یک بافت تاریخی را تخریب کنیم و بهجای آن سازههای جدید احداث کنیم. شاهچراغ مال مردم است و آنها هستند که زندگی پیرامون حرم را تضمین میکنند. در این دیدگاه، مردم باید کنار شاهچراغ شمعفروشی، سبزیفروشی و بازارچه خودجوش احداث کنند تا صفای حرم و بافت تاریخی را تقویت کنند. نه اینکه تولیت شاهچراغ به فکر احداث بازارچه باشد. همین مردم بودند که برای سایه گنبد شاهچراغ در بافت تاریخی این شهر، خانههای اطراف حرم را با قیمت بالا خریداری میکردند. اما حالا همان خانهها هم تخریب شدهاند تا بهجای آن صحن جدید ساخته شود. مشکل درست در همین نقطه است؛ شاهچراغ و اقتصاد شاهچراغ از مردم جدا شده است. دیگر نه ارتباط ارگانیک با حرم برقرار میشود و نه آن بازارچه متعلق به مردم است که از آن نفع ببرند. متأسفانه این دیدگاه به شهر و بافت تاریخی، مبتنیبر هویت اجتماعی و جامعهشناسی نیست، چون دیگر حضور و زندگی مردم در آن اهمیت ندارد. حالا کار سختتر شده است؛ شاهچراغ باید تمام آن بافت تاریخی تخریبشده را احیا کند و به توانمندسازی زنان ساکن در این محدوده ثبتملیشده کمک کند. حتی باید به موضوع اعتیاد ساکنین بافت هم ورود کند.»
معنای توسعه آن نیست که یک بافت تاریخی را تخریب کنیم و بهجای آن سازههای جدید احداث کنیم. شاهچراغ مال مردم است و آنها هستند که زندگی پیرامون حرم را تضمین میکنند. مشکل درست در همین نقطه است؛ شاهچراغ و اقتصاد شاهچراغ از مردم جدا شده است. دیگر نه ارتباط ارگانیک با حرم برقرار میشود و نه آن بازارچه متعلق به مردم است که از آن نفع ببرند
امین محمودزاده، استاد دانشگاه است و در مرمت و حفاظت از بناهای تاریخی دیدگاههای روشنی دارد. زمانی که با او به زمین گودبرداریشده در بافت تاریخی شیراز برای ساخت دارالشفا رسیدیم، از تخریبهای انجامشده در این محدوده در سالهای گذشته ابراز تأسف کرد و گفت: «بهجای اینکه چندین هزار مترمربع از خانههای این محدوده تخریب شود تا یک درمانگاه بسازند، بهتر بود چند خانه تاریخی را احیا میکردند و کاربری آن را به درمانگاه یا دارالشفا اختصاص میدادند تا توسعه پایدار در بافت تاریخی شیراز انجام شود. اصلاً چه احتیاجی به احداث این درمانگاه با تخریب خانههای موجود در بافت تاریخی شیراز بود؟ مگر الان شاهچراغ درمانگاه ندارد؟ خودش درمانگاه دارد و میتوانستند برای توسعه درمانگاه شاهچراغ، بخشی از صحنهای خالی این محدوده را تبدیل به درمانگاه کنند. اما دوستان متوجه نیستند که دیگر توسعه اجتماعی نیاز به توسعه فیزیکی ندارد. چون وقتی بافت تاریخی را بیارزش کنید و آن را از یک داستان تاریخی خارج کنید، درست است که زمین آن قابلیت خریدوفروش پیدا میکند، ولی ساختار اجتماعی این بافت تاریخی که قابلیت خریدوفروش ندارد، نابود میشود.»
کالبد قطعهقطعهشده بافت تاریخی شیراز
داستان بافت تاریخی شیراز تمامی ندارد. بخشی از مردم خاطرات زیستن در یک بافت زنده تاریخی را در حافظه جمعی و بلندمدت خود نگاه داشتهاند و بخشی دیگر با حسرت از زندگی گذشته در بافت تاریخی شیراز سخن میگویند. اکنون اما دو نگاه رایج در میان متخصصین بافتهای تاریخی به بافت تاریخی شیراز وجود دارد. یک نگاه این است که بافت تاریخی شیراز دیگر برگشتپذیر نیست. برخی دیگر معتقدند بافت تاریخی شیراز اندامی زنده است که حالا بخشهایی از کالبد آن بریده و قطعهقطعه شده است. نگاه دسته دوم به خانههای تاریخی تخریبشدهای است که باید عین به عین ساخته میشد و هنوز ساخته نشده و زمینهای خالی آن در بافت تاریخی شیراز احتمالاً کاربری دیگری پیدا میکند.
امین محمودزاده، مدیر گروه مرمت دانشگاه هنر و معماری شیراز، وقتی از کنار خانههای تخریبشدهای که حکم بازسازی عینبهعین از شورایعالی امنیت ملی و شورای تأمین استان فارس داشتند و در سالهای گذشته هیچ توجهی به این احکام نشده است عبور میکردیم، با تشریح ارزشهای خانههای تاریخی تخریبشده دوران زندیه و صفویه گفت: «اگر به خانههای تاریخی تخریبشده و بازسازینشده بافت تاریخی شیراز نگاه کنیم، متوجه میشویم که قسمتی از کالبد بریدهشده این بافت تاریخی ارزشمند کشور هنوز زنده است و زندگی میکند. برای این بخش که دچار خونریزی است اما هنوز زنده است، چه میتوان کرد؟ بهعقیده من، باید یک طرح بالادستی و مطالعات غنیتر وجود داشته باشد. درحالیکه هنوز هیچ مطالعه دقیقی برای ترمیم زخمهای بافت تاریخی شیراز نداریم. چون نهادهای غیردولتی مردمی نداشتیم و نداریم که این وظیفه را طی سالهای گذشته برعهده بگیرند و همین حالا هم ادامه دهند. یک لایه خالی در بافت تاریخی شیراز ایجاد شده است که باید دید چه لایهای باید بهجای آن احداث کرد تا زیست کاستهشده از بافت تاریخی شیراز به زندگی برگردد. اگر میخواهیم در این لایه خالی صحنسازی کنیم، باید بدانیم این صحن را برای چه کسی میخواهیم بسازیم؟ باید بدانیم اگر هدفمان برای پر کردن این لایه تاریخی، کشاندن زائر به بافت تاریخی شیراز است، باید بدانیم این زائر با چه هدفی باید به این نقطه شهر بیاید. برای توسعه و رونق اقتصاد شهری؟ اگر چنین باشد، باید بپرسیم که آیا کاری کردهایم که موفق به کشاندن زائرین جدید به بافت تاریخی شیراز شویم و در کنار آن به اقتصاد شهری این بافت کمک شود؟»
داغی که تازه شد
کمی آنسوتر، ساکنان چند خانه تاریخی به گفتوگو ایستادهاند. نزدیکشان میشوم تا با احوالپرسی ابتدایی گفتوگو را آغاز کنم و صدای آنها هم شنیده شود. پیرمردی در کنار چند مرد جوانتر ایستاده است. میپرسم زائران شاهچراغ چقدر بیشتر شدهاند؟ پیرمرد همین که نام زائر را میشنود، گویی داغی در دلش زنده میشود. میگوید: «در همین مسیر بینالحرمین که الان دارند میسازند، قبلاً زائران زیادی میآمدند؛ بعد از زیارت، به خانههای اطراف حرم مراجعه میکردند برای اقامت و خستگی به در کردن، بعد هم برای خرید به بازار میرفتند و پول خرج میکردند. الان دیگر این خبرها نیست و محله خالی شده است.»
امین محمودزاده، وقتی این جمله را میشنود، میگوید: «اینجاست که باید از اقتصاد شاهچراغ و بینالحرمین سخن گفت. بینالحرمین درحقیقت زیستگاه مردمی بود که میان دو حرم شاهچراغ (ع) و حرم سیدعلاءالدین حسین (ع) زندگی میکردند و رونق اقتصادی هم برایشان وجود داشت. اما الان چه اتفاقی افتاده است؟ بینالحرمین تبدیل به دو صحن شده است که طرف با دوچرخه از یک صحن به صحن دیگر میرود و هیچ عمل زیارتگونه هم انجام نمیشود. اما وقتی بین شاهچراغ (ع) و حرم علاءالدین حسین (ع) محلههای سنتی وجود داشت و زائر پیاده بین دو حرم تردد میکرد، با دیدن مساجد متعدد داخل بافت، بهطور سنتی جریان زندگی در این مسیر شکل میگرفت و رونق اقتصادی و آیین زیارت همزمان جریان داشت. همین خانهها زائرسرای مردم بود. در طرح جدید، تولیت شاهچراغ (ع) میخواهد زائرسرا در بافت تاریخی احداث کند، درحالیکه خانههای این بافت باید زائرسرا شوند. اینطور است که گردشگر و زائر به رونق اقتصاد جامعه محلی و بازگشت زندگی به این محدوده کمک میکند. چون اصلاً وجود شاهچراغ است که عامل رونق زندگی مردم ساکن بافت تاریخی شیراز میشود. اینها خدماتی است که مردم را به ماندگاری در بافت تاریخی شیراز امیدوار و فقر جامعه محلی را درمان میکند»
درهای بسته مسجدی که میزبان حافظ و سعدی بود
مسیر را در زمینهای خالی و آسفالتشده بافت تاریخی شیراز بهسمت شرق شاهچراغ (ع) ادامه میدهیم. محوطهای وسیع که کاملاً تخریب شده است و هیچ نشانی از خانه و کاشانه در آن نیست. انگار برهوتی بوده که هیچ وقت زندگی در آن جریان نداشته و کوچه و گذری در آن احداث نشده است. تا چشم کار میکند، زمین خالی است؛ انگار چند زمین فوتبال کنار هم چیده شدهاند. یک تکبنای تاریخی در وسط آن در شرق حرم شاهچراغ (ع) دیده میشود. همان مسجد جامع عتیق شیراز است که شیرازیها آن را «کعبه دوم» برای خود خواندهاند. درهای این مسجد بسته است و نه امکان ورود به آن وجود دارد و نه تماشای داخل مسجد ممکن است. فقط بنای مسجد را میتوان از بیرون طواف کرد و هنر معمار آن را ستود.
مسجد عتیق شیراز در سال ۲۸۱ هجری قمری در دوران حکومت صفاریان و توسط عمر لیث صفاری در بافت تاریخی شیراز احداث شد. شاه نعمتالله ولی، عارف قرن هشتم هجری و استاد حافظ شیرازی از این مسجد بازدید کرده بود. ابنبطوطه، جهانگرد مسلمان نیز آن را بهتر از همه مساجد و درب شمالی آن را از «بابالبرید» دمشق بهتر دانسته بود. سعدی شیرازی هم از مسجد آدینه یعنی همین مسجد عتیق شیراز در آثار خود یاد کرده است. حافظ بارها در این مسجد به ذکر و نماز ایستاده بود و مسجد کهن بافت تاریخی شیراز که حالا درهایش بسته و متروک مانده است، در طول تاریخ محل تجمع مردم شیراز بود.
اما چه اتفاقی برای این مسجد افتاده است؟ مگر میشود یک تکبنا در زمینهای خالی احداث شده باشد؟ امین محمودزاده میگوید: «متأسفانه در توسعه بیدرروپیکر و تخریبهای صورتگرفته در سالهای گذشته، دستوپای مسجد جامع عتیق شیراز را هم قطع کردند. این مسجد شش در دارد که در گذرهای مختلف باز میشد. سال ۷۴ حین عکاسی از محله سردوزک به بافت تاریخی شیراز ورود کردم. از پشت محله پیر علمدار، از مقابل خانههای منصوری و مقیمی رد شدم و دیدم آن عدهای که جلوی من راه میرفتند، ناگهان در دالانی ناپدید میشوند. عدهای از دالان بیرون میآمدند و عدهای داخل میشدند. همراهشان وارد دالان شدم. به یک قوسی و بعد به نور و صحن بزرگ مسجد جامع عتیق رسیدم. شوکه بودم. داشتم داخل بافت راه میرفتم، اما یکمرتبه از صحن بزرگ مسجد آدینه سردرآوردم. دیدم آدمهایی که داخل صحن هستند از یک ورودی داخل دالانی میشوند و بعد ناگهان ناپدید میشوند. وارد دالانها شدم و رسیدم به یک گذر دیگر و بعد سقاخانه و بازارچه سبزیفروشها! این مسجد نظرم، کارآمدترین مسجد دنیا بود که روی گذرهای بافت تاریخی شیراز ساخته شده بود. کریدور شرق به غرب بافت تاریخی شیراز بود و گذر به آن وصل میشد. محل عبور از خانهها برای خرید بود. هیچ راه دیگری وجود نداشت. مسجد در هر زمان پذیرای مردم بافت تاریخی شیراز از هر جنس و دین و مذهب بود. اصلاً مثل یک میدان بزرگ عمل میکرد. یک بنا وسط مسجد عتیق بود که قرآن در آن نگهداری میشد. دورهای که ایرانیها نمیتوانستند برای حج به مکه سفر کنند، دور این بنا که خدای خانه مسجد عتیق بود طواف میکردند. خدایخانه مسجد عتیق شیراز مثل کعبه بود. مردم در قدیم تمرین حج را آنجا انجام میدادند.»
اما چه شد که مهمترین مسجد کهن شیراز که زمانی مأمن حافظ و سعدی و ابنبطوطه و شاه نعمتالله ولی بود، حالا درهایش بسته است و نه دیگر از آن دالانها و خانههای اطرافش خبری هست و نه درهایش از شش سمت به گذرها و محلههای نامرئی بافت تاریخی شیراز باز میشود؟
امین محمودزاده پاسخ این سؤال را اینگونه میدهد: «در تخریبهای سالیان گذشته اتفاقی که افتاد این بود که گذرهای اطراف مسجد جامع عتیق در بافت تاریخی شیراز کاملاً تخریب شد. تمام کوچهها هم از بین رفت و حالا این زمین خالی وسیع اطراف مسجد عتیق شیراز باقی مانده است. تمام درهای مسجد هم بسته است و هیچ دری باز نیست. گذرهای منتهی به مسجد جامع عتیق شیراز در توسعه بیدروپیکر سالهای تخریب کشته شدند. وقتی گذر کشته میشود، بنایی هم که روی گذر احداث شده است، محو میشود. تخریب فقط انداختن لودر در یک پهنه تاریخی نیست. تخریب، از بین بردن معنای بافتهای تاریخی است. عبور از مسجد عتیق از گذرهای بافت تاریخی انسان را آرام میکرد. خیلیها برای آرام شدن ساعاتی در این مسجد مینشستند. اصلاً انسان را تغییر میداد. بنابراین، عناصری در بافت تاریخی شیراز از بین رفتهاند که انسانهای بهتری میساختند.»/ پیام ما