چرا نمیتوانیم گوشت بخریم
شاخص مصرف گوشت در بسیاری از کشورها بیانگر میزان رفاه و دسترسی آنها به مواد پروتئینی(لازمه حفظ سلامتی) است. تامین معیار 2100 کالری برای هر فرد بهطور روزانه مبتنیبر به دست آوردن غذای کافی به همراه محتوای کالریزایی است که گوشتها در صدر آن قرار دارند، بنابراین وجود انواعی از گوشت در نسبتهای متفاوت در جیرههای غذایی روزانه امری الزامی است.
متاسفانه در سه دهه اخیر و با رشد تصاعدی تورمهای دو رقمی که در تناقض با درآمدهای اکثریت متوسط و فقیر جامعه است، مصرف گوشت با تمام اهمیت آن برای ضرورتهای جسمی، ذهنی، پایداری سلامتی و شاخصههای رفاهی، بهتدریج کاهش یافته و همزمان شرایط برای اکثریتی از اقشار کمدرآمد بهگونهای رقمخورده که بنا بر اظهارات شهروندان، گاه ماهها توان خرید گوشت و بهویژه گوشتهای قرمز را ندارند. در حالی که فقر غذایی و بهویژه فقر در تامین مواد پروتئینی میتواند هزینههای بهداشت و درمانی بیحسابی بر کل جامعه، شبکههای بهداشت عمومی و یا خانوادهها وارد نماید.
تئوری فقرزایی
ناترازی بین درآمد و هزینهها در مدت چهار دهه گذشته و بهویژه در دو دهه اخیر، موجب رانده شدن اکثریت قشر متوسط به لایه فقرای جامعه و ناتوانی در تامین هزینههای اولیه و ازجمله غذای کافی و موثر شده است. اقشار حقوقبگیر و اکثراً کارگر که پیوسته با نداشتن امنیت شغلی و بیکاری مواجهند و گاه ماهها حقوقی دریافت نکردهاند، بهطور طبیعی قادر به تهیه مواد غذایی مورد نیاز خود نیستند و باید با ترس و لرز مواظب هزینه کردن ریالهای کمارزش و گاه بیارزش مانده در ته جیبهایشان باشند. به همین دلیل خرید گوشت برای این اکثریت که کارگران، کارمندان و در مواردی کارکنان دولتی نیز در میانشان بسیارند، به امری سخت تبدیل شده است.
این تئوری فقرزایی به شکلی نهفته و در سایه که ناشی از نبود تناسب بین دریافت حقوق و تورمهای دو رقمی است؛ برخلاف مصوبات مرتبط بر یکسانسازی حقوقها، زائیده تصمیمها و عملکردهای حاکمیتی و دولتهای مستقر در ایران است.
هزینههای تولید
اعتقاد جمعی بر آن است که یکی از دلایل عمده گرانشدن گوشتها بالا رفتن هزینههای تولید است که علت اصلی آن بالا رفتن قیمت نهادهها پس از حذف دلار 4200 تومانی است. بهعنوان مثال شاخص قیمتهای تولیدکننده دام در بهار 1402 معادل 74درصد و در تابستان 108درصد(با در نظر گرفتن تورم سالیانه) بود.
چنین افزایشی در سایر اقلام تولید گوشت اعماز گوساله، گوسفند، بز و ... نیز دیده میشود که میتواند دلیل قانعکنندهای در افزایش قیمتهای نهایی و ناتوانی مصرفکنندگان در خرید گوشت قرمز باشد. مسلماً چنین افزایش هزینههایی به کاهش تقاضای خرید و درنهایت کاهش تولید میانجامد، چرا که دامدار قادر به تامین موادغذایی و علوفه نمیشود که تا 75درصد از هزینهها را در برمیگیرد.
منصور پوریان، رئیس شورای تامینکنندگان دام کشور میگوید: افزایش سرسامآور قیمت نهادههای دامی، دارو، هزینههای اجاره محل برای نگهداری دام و حمل و نقل موجب بالا رفتن قیمت تمام شده است که نتیجه آن گرانشدن گوشت و ناتوانی اکثریتی از خرید آن است. براساس گزارش مرکز آمار کشور، در مهر 1402 نسبت به مهر سال قبل تولید و عرضه گوشت توسط دامپروران، 29درصد، در شهریور 1402 به میزان 32درصد، و در دی امسال 18درصد نسبت به دی سال گذشته، گوشت کمتری تولید شده است.
قیمت گوشتِ کجا، چقدر؟
قیمت گوشت در هر کشوری رابطه مستقیمی با میانگین درآمد و سرانه مصرف مردم آن دارد که در ایران هم به میزان درآمد و تورمهای افسارگسیخته ماهیانه و سالیانه برمیگردد. با نگاهی به قیمت گوشت در چند کشور همسایه و نسبت آن با میانگین درآمد افراد جامعه میتوان به برخی از دلایل ناتوانی ایرانیها در خرید گوشت پی برد.
با مبنا قرار دادن میانگین درآمد ماهیانه یک فرد در شهر تهران(264 دلار) میتوان به بررسی قیمت گوشت در چند کشور همسایه پرداخت. اگرچه مبنای آمارگیریها اساساً مراکز وابسته به دولت یا تحتنظر آن، نظیر میادین میوه و ترهبار است، اما قیمت انواع گوشت از قیمت پایه 9 دلار(500 هزار تومان) تا 12 دلار(700 هزار تومان و بیشتر) در نوسان است و یک ایرانی با چنین درآمدی میتواند با کل حقوق یک ماهه بین 20 تا 22 کیلوگرم گوشت خریداری نماید.
«دوبی» قیمت گوشت حدود 11 دلار-درآمد سرانه ماهیانه 4403 دلار(خرید 400 کیلوگرم گوشت در ماه)؛
عراق قیمت گوشت حدود 11 دلار-درآمد متوسط 539 دلار(خرید ۵۰ کیلوگرم گوشت در ماه)؛
ترکیه قیمت گوشت حدود ۱۴ دلار-درآمد ماهیانه 504 دلار(خرید ۴۰ کیلوگرم گوشت در ماه)؛
کنیا قیمت گوشت حدود 9/3 دلار-درآمد ماهیانه 406 دلار(خرید 100 کیلوگرم گوشت در ماه).
حال باید کاملا به این نتیجه برسیم که چرا براساس گفتههای مسئولان ذیربط متوسط سرانه مصرف گوشت قرمز در ایران به دو کیلوگرم کاهش یافته و چرا اکثریتی نمیتوانند گوشت خریداری نمایند؟