دامپروری فراسرزمینی ضرورت یا الزام
دامپروری فراسرزمینی خرید اجاره درازمدت اراضی در کشورهای دارای پتانسیلهای پرورش دام، مراکزی بر پا نمود و گوشت تولیدشده را به داخل کشور انتقال داد.
اخبار سبز کشاورزی؛ چند سال قبل بعضیها بدون در نظر گرفتن و مهیا کردن زیرساختها و الزامات افزایش جمعیت میخواستند زوجها را تشویق و یا به نوعی با استفاده از احادیث و روایات، وادار به فرزندآوری کنند که البته توفیقی در این راه حاصل نشد و نقل قول «هر آن کس که دندان دهد، نان دهد» در این جا کارآیی چندانی نشان نداد. اساس اولین الزامات زندگی شامل خوراک، پوشاک و مسکن است که در مراتب بعدی اشتغال نیز به آن افزوده میشود.
ماه و بلکه سالها است که مشکل تامین خوراک برای اکثریتی از جامعه، افزون بر سه چهارم، با بالا رفتن تورمهای دو رقمی تقریبا به شکل غیرقابل حلی درآمده و روزانه بر شدت آن افزوده میشود. بدون هر گونه شک و شبههای دامها با تولید شیر و گوشت که فرآوردههای بسیاری از آنها ساخته میشود، نقش بیبدیلی در رفع این مشکل دارند در بررسی تنگناهای تولید غذا و نیازهای پروتئینی به چند نکته باید توجه کرد:
1- محدودیت در تامین علوفه و نهادههای غذایی برای دامها که دلایل بسیاری دارد.. اولین عامل وابستگی تقریبا صددرصدی دامها و به ویژه دامهای سبک به مراتع و علفزارها است که همین امر دلیلی بر ییلاق و قشلاق کردن دامداران است. براساس آمارهای ارایه شده، وسعت مراتع قابل چرا در پایان سال 98 و آغاز سال 99 در حدود 85 میلیون هکتار بوده که به سه گروه دستهبندی میشوند.
در این مراتع 7 هزار گونه گیاهی که اکثرا گیاهان دارویی هستند رشد کرده و مورد چرای دامها قرار میگیرند، اما نکته اساسی آن است که به دلیل شرایط جغرافیایی کشور، این سطح از مراتع با این حجم از گیاهان علوفهای تکافوی جمعیت کنونی دامها را نمیکند.
2- نبود تناسب بین تعداد دام و سطح پوشش گیاهی مراتع، کار را برای پرورش دام در حد مورد نیاز، بسیار سخت کرده است. تا پایان سال 99 و طبق آمارهای ارایه شده، تعداد دامهای سبک که بزرگترین گروه چراکنندگان در مراتع هستند، بالغ بر 65 میلیون راس بوده و دامهای سنگین(با جمعیت گاوداریهای صنعتی) 8/4 میلیون راس برآورد شده است. این در حالی است که پوشش مرتعی کنونی فقط قادر به تغذیه 25 درصد از تعداد دامهای کنونی است.
همین ناتوانی در تامین علوفه موجب اعزام دامهای مولد و ژنتیکی به کشتارگاهها در این روزها شده است که میتواند در آینده نه چندان دوری به مشکلات مضاعفی تبدیل شود. به عنوان مثال اجبار به وارد کردن دام زنده و یا ذبح شده برای تامین نیازهای داخلی، آشکارا منجر به وابستگی به خارجپ، با در نظر شرایط ارز مبادلات بانکی و همچنین ضربه وارد کردن به صنایع تولیدات لبنی خواهد شد.
3- سالیان درازی است که بر ضرورت تامین علوفه در داخل و بهبود وضع مراتع سخن گفته شده، اما دریغ از یک اقدام جدی. سالیانه از فروردین تا مهرماه مقادیر زیادی از کاه و کلش بر جا مانده از برداشت مزارع گندم و جو یا به دلیل اختلاف قیمت به کشورهای همجوار قاچاق و یا سوزانده میشود که همین امر خسارات چند جانبهای دارد، در حالی که این حجم از بقایایا گیاهی میتوانست مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
4- واردات گوشت قرمز چند سال است که به یک رانت برای عدهای از خواص تبدیل شده که همین موضوع عامل مهمی در جلوگیری از اجرای یک برنامه درازمدت میگردد.
چه باید کردها:
1- مشکل تامین غذای دام معضلی مستمر است که با در نظر گرفتن گرم شدن هوا کاهش نزولات آسمانی و پائین آمدن تولید علوفه در مراتع باید برای آن فکری کرد. میتوان به تبعیت ازکشت فراسرزمینی که بسیاری از کشورها به آن اقدام کردهاند، با خرید اجاره درازمدت اراضی در کشورهای دارای پتانسیلهای پرورش دام، مراکزی بر پا نمود و گوشت تولیدشده را به داخل کشور انتقال داد.
تشویق بخش خصوصی همراه با عرضه تسهیلات پولی و مالی برای این کار میتواند اقدامی مفید باشد.
کشورهای همسایه نظیر ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، قرقیزستان و حتی کشورهای دورتر مانند اوکراین و برزیل و… میتوانند مناطق مطلوبی برای برنامهریزی در این زمینه باشند. نکته مثبت در این اقدام آن است که میتوان از دامهای محلی این کشور و همچنین نیروی کار آنها برای این منظور استفاده کرد.
2- مشاهده گردید که در سالهای اخیر اقدام به واردات دامهای خارجی با ژنوتیپهای متفاوت مانند نژادهای شیری، گوشتی و چندقلوایی، شد که فیالنفسه کاری درست بود، اما متاسفانه از اقدامات به عمل آمده و نتایج حاصل شده، چیزی مشهود نگردید.
دامپروری فراسرزمینی به همراه کشت فراسرزمینی میتواند راهکار مناسبی برای فشار بر منابع آبی داخلی، مراتع و اقتصاد باشد، ضمن آن که فرصتی برای ترمیم ذخایر آب هدر رفته را فراهم میآورد.