گزارشی به مناسبت ۲۹ اردیبهشت روز جهانی موزهها و میراث فرهنگی
روزمرگی در موزههای ایران
روزی که موزهها شروع بهکار کردند، یک کارکرد داشتند؛ نمایش هنر و تاریخ. اما حالا کارکرد آنها بسیار متفاوت از چیزی است که موزههای اولیه برای آن شکل گرفتند. شورای بین المللی موزه (ایکوم) تأکید میکند مهمترین هدف موزههای مدرن آموزش و پژوهش است و ایجاد تغییر در تفکر بازدیدکنندگان.
اخبار سبز کشاورزی؛ اهمیت آن هم آنقدر زیاد بود که در ۱۹۷۷میلادی ایکوم جهانی ۱۸ ماه می میلادی (۲۹اردیبهشت) را روز جهانی موزه نامگذاری کرد. هرچند کشورهای معدودی در جهان هستند که به چنین سیاستگذاری دست پیدا کردهاند و ایران اما جزو کشورهایی است که موزههایش بهنوعی دچار روزمرگی شدهاند و در بازگشت به شرایط اولیه، وظیفه نمایشی خود را انجام میدهند.
واژه موزه ریشهای یونانی دارد که پس از ورود به زبان فرانسوی به زبان فارسی هم راه یافت. مکانهایی برای نگهداری و گردآوری میراث گذشتگان، آثار ارزشمند و اشیای باستانی، همچنین حفظ، حراست و نگهداری از آنها برای انتقال به نسلهای آینده.
بر این اساس، اولین موزهها نقش اساسی در حفظ میراث و ارائه تاریخ داشتند و با حفاظت از مصنوعات، ترویج آموزش، حفظ میراث فرهنگی و تقویت تفاهم بین فرهنگی، زمینه را برای مأموریت موزه مدرن در آموزش، حفاظت و پژوهش فراهم کردند. میراث آنها همچنان بر نحوه ارزشگذاری و تعامل ما با گذشته جمعی امروزمان تأثیر میگذارد.
از جمله اولین موزههای جهان Museon در اسکندریه (مصر) و قرن سوم پیشازمیلاد بود؛ بخشی از یک مؤسسه تحقیقاتی بزرگتر در کتابخانه اسکندریه. موزههای کاپیتولین در رم ایتالیا هم یکی از اولینهاست و زمانی تأسیس شد که پاپ سیکستوس چهارم -یکی از پاپهای کلیسای کاتولیک- مجموعهای از مجسمههای مهم برنزی را به مردم رم اهدا کرد.
گالری اوفیزی در فلورانس ایتالیا نیز بهعنوان مجموعه خصوصی خانواده مدیچی شروع به کار کرد و در ۱۷۶۵ میلادی بهطور رسمی به روی عموم باز شد و مجموعه وسیعی از هنر رنسانس را به نمایش گذاشت.
موزه اشمولین در آکسفورد، انگلستان هم اولین موزه دانشگاهی جهان است و زمانی تأسیس شد که الیاس اشمول مجموعه خود را به دانشگاه آکسفورد اهدا کرد.
موزه بریتانیا در لندن هم اولین موزه عمومی ملی در جهان بود و در ۱۷۵۹ میلادی افتتاح شد و از همان زمان هم بهعنوان یکی از بزرگترین و جامعترین موزههای جهان مطرح بود. در ایران نیز در زمان حکومت محمدعلی شاه قاجار برای نخستینبار بخشی از کاخ گلستان به موزه تبدیل و اشیای قیمتی و تاریخی در آن به نمایش گذاشته شد.
گام رو به جلوی خارجیها
دیگر آن کارکرد موزههای اولیه مطرح نیست و موزههای مدرن نهادهای حیاتی برای آموزش و پژوهش اجتماعی در نظر گرفته میشوند. آنها میتوانند از طریق برنامهریزی فراگیر، مشارکت جامعه، همکاریهای دانشگاهی و مطالعات بینرشتهای به آموزش عمومی، حفظ میراث فرهنگی و ارتقای دانش در مورد مسائل اجتماعی کمک کنند. کارشناسان نیز تأکید میکنند موزهها بهعنوان نمایشگاه فراگیر میتوانند تاریخ را بازنمایی کنند و تعامل و مشارکت بازدیدکنندگان را هم رقم بزنند.
سخنرانیها، کارگاهها و سمینارهای برگزارشده پیرامون موضوعات اجتماعی و زمینههای تاریخی در موزهها هم میتواند درک و حفظ مفاهیم اجتماعی را افزایش دهند. از سوی دیگر موزهها آرشیو گستردهای از منابع اولیه را در خود جای میدهند که برای تحقیقات تاریخی و اجتماعی ارزشمندند و حتی در عصر معاصر حرکت بهسمت دیجیتالی شدن منابع آنها میتواند اطلاعات را در دسترس مخاطبان و محققان جهانی هم قرار دهد.
موزههای مدرن نهادهای حیاتی برای آموزش و پژوهش اجتماعی در نظر گرفته میشوند. آنها میتوانند از طریق برنامهریزی فراگیر، مشارکت جامعه، همکاریهای دانشگاهی و مطالعات بینرشتهای به آموزش عمومی، حفظ میراث فرهنگی و ارتقای دانش در مورد مسائل اجتماعی کمک کنند
بررسیها نشان میدهد این ظرفیتها فقط در برخی موزههای خارجی برقرار شده است، از جمله موزه اسمیتسونیان در آمریکا که برنامههای آموزشی گسترده و منابع آنلاین را ارائه میدهد و یادگیری را در زمینههای مختلف از تاریخ تا علم تقویت میکند یا موزه بریتانیا که در پروژههای تحقیقاتی مهم با دانشگاهها همکاری میکند و امکان دسترسی به مجموعههای وسیع برای کارهای علمی از سوی آنها فراهم است. موزه آپارتاید در آفریقای جنوبی نیز بر آموزش مردم در مورد تاریخچه و تأثیر تبعیض نژادی، با استفاده از نمایشگاهها و برنامههای آموزشی برای ترویج عدالت اجتماعی تلاش میکند. موزه ملی سرخپوستان در آمریکا نیز با جوامع بومی در ارتباط است و برای حفظ و ارائه فرهنگ و تاریخ این جوامع همکاری میکند.
آنها همچنین برنامههای آموزشی ارائه میدهند تا درک و آشتی فرهنگی را ترویج کنند. مشکل اصلی اینجاست که به تأکید متولیان این حوزه، صنعت موزهداری در کشور ما از چنین رویکردی دور است و موزهها از کارکرد اجتماعی خود دور افتادهاند.
موزهها، ویترین شدهاند
چندی پیش «سیداحمد محیط طباطبایی»، رئیس کمیته ملی موزههای ایران (ایکوم) نیز به این نکته اشاره کرده و گفته بود: «موزهها نیز مانند هر مقوله دیگری در این دنیا براساس کارکردی پدید آمدهاند، اما آنچه امروزه در جامعه ایران شاهد آن هستیم این است که این اماکن از وظیفه و کارکرد اصلی خود دور افتادهاند. یکی از مهمترین کارکردهایی که برای موزهها در نظر گرفته شده، کارکرد اجتماعی است و برای هر جامعهای واجب است که از این کارکرد استفاده کند، اما امروزه موزهها صرفاً به نمایش آثار محدود شدهاند.»
بهگفته این مسئول، در این حوزه بهشدت نیاز است که نگاه توسعهای و ترویج آن از طریق موزههای کشور صورت گیرد. با ترویج نگاه توسعهای میتوان بسیاری از معضلات امروزی را که جامعه با آن دستبهگریبان است، رفع کرد.
او با بیان اینکه اکنون موزهها به یک ویترین تبدیل شدهاند و فقط جنبه دکوراتیو دارند، بر بازنگری این مقوله تأکید و عنوان کرده است «نهادهای علمی و پژوهشی باید از موزهها حمایت کنند و این دیدگاه و کارکرد را به آحاد جامعه انتقال دهند. همچنین، باید کارکرد فرهنگی نیز در کنار کارکرد اجتماعی موزهها در نظر گرفته شود. در چنین کارکردی موزه بهعنوان نهادی تأثیرگذار تلقی میشود که میتواند خواستههای جوامع محلی را برآورده کند.»
تغییر مهم است
«خیلیها تصور میکنند دانشگاهها باید عامل تغییر باشند، اما این مسئله درباره موزهها هم وجود دارد و اگر چنین کارکردی نداشته باشند، هزینه از سوی مردم برای حضور در این فضاها بیمعنا خواهد بود.» این نکته را عضو هیئتعلمی دانشگاه میراث، مشاور معاونت میراثفرهنگی و مدیر سابق اداره موزهها و اموال منقول فرهنگی میگوید و تأیید میکند که موزهها از چنین کارکردی دور افتادهاند.
«محمدرضا کارگر» در توضیح بیشتر میگوید: «افراد با حضور در موزهها باید به چیزی دست پیدا کنند که تا پیش از آن آگاهی نداشتند و همین آگاهی منجر به تغییر خواهد شد. بهعنوان مثال برای اینکه نگاه جامعه در حفاظت از محیطزیست تغییر کند، باید آگاهی داده شود که با از بین رفتن پوشش گیاهی، جانوری، جنگلها و… با چه مشکلاتی مواجه خواهد شد. به همین دلیل اگر پیش از آگاهی برای از بین رفتن یک درخت بیتفاوت بود، اما با دانستن چالشهای این حوزه دیگر در برابر این آسیبها منفعل نخواهد بود و این یکی از وظایف موزههاست.»
او معتقد است جوامع به توسعه نمیرسند، مگر اینکه به آگاهی برسند که نیازمند آموزش مستقیم یا غیرمستقیم است و این مسئله میتواند از سوی موزهها رقم بخورد.
تفاوتهای موزههای نسل قدیم و جدید
این فعال فرهنگی به تفاوت موزههای نسل اول و جدید اشاره میکند و میگوید: «موزهها از زمان شکلگیری، حدود صد سال پیش، بیشتر جنبه نمایش آثار را داشتند و اهداف آموزشی برای این موزههای نسل اول تعریف نشده بود. اما بعدها در موزههای نسل جدید، تأکید شد که صرف نمایش اشیا نمیتواند تغییری در جامعه ایجاد کند. به همین دلیل ایکوم جهانی شعاری در نظر گرفت براساس اینکه پژوهش و آموزش در موزهها سرلوحه اهداف قرار بگیرد.»
کارگر تعیین کارکرد موزهها را براساس نیازهای جامعه امروزی مهم میداند و تأکید میکند: «امروز موظفیم براساس نیازهای جامعه از جمله ایجاد امید و وحدت ملی، مهاجرت نخبگان، وضعیت نامناسب محیطزیست، کاهش فرزندآوری، افزایش سن ازدواج، مصرف قابلتوجه انرژی، برداشت قابلتوجه از آبهای زیرزمینی و… کارکرد موزهها را تعیین کنیم. این درحالیاست که توسعه نیز براساس جامعه ایرانی صورت نمیگیرد، بهعنوان مثال، معماری بهسمتی رفته است که با اقلیم سازگاری ندارد، شهرسازی در مسیری قرار گرفته است که با ماهیت گذشته شهرهای ایرانی همخوانی ندارد و حتی رژیم غذایی مردم هم از نظر ذائقه ایرانی در حال تغییر است که همه میتواند آسیبهایی بههمراه داشته باشد.»
عضو هیئتعلمی دانشگاه میراث ادامه میدهد: «در این باره موزهها باید هدف داشته باشند، بهعنوان مثال شعار موزه ملی ایران برای ایجاد باور در نسل جوان و ایجاد وحدت ملی میتواند این باشد که ما میتوانیم به این دلیل که ایرانیها در طول چندهزار سال در عرصههای تمدنی اولین بودیم. اولین امپراتوری جهانی را ما ایجاد کردیم. اولین اثر فلزی و سفالی را ما ساختیم. اولین اهلی کردن گیاه و حیوان هم کار ایرانیها بود. اولین شهر را هم ایرانیها ساختند. حتی در معماری هم کارهایی داشتیم که برای جهان الگو شد. در بسیاری از موضوعات از جمله کشاورزی، صنعت، اجتماعی و قانونگذاری، ما ناوبر هستیم و اولین قانون حقوق بشر هم در ایران باستان تدوین شده است. انتقال همین آگاهی به نسل جوان تحقق شعار ما میتوانیم است.»
صد نیستیم، اما صفر هم انصاف نیست
«ایکوم تأکید میکند موزهها باید حضور تأثیرگذاری در جوامع داشته باشند؛ با توجه به دغدغههای یک جامعه و کمک به حل آنها.» این نکته دیگری است که کارگر به آن اشاره میکند و در پاسخ به این سؤال که چرا چنین رویکردی در موزههای ایرانی رخ نداده؟ میگوید: «شاید در این باره ما صد نباشیم، اما اقدامات مختلفی هم انجام شده است. موزهها باید به چند حوزه توجه داشته باشند، از جمله اینکه دارای بخش انتشارات و پژوهش باشد. سخنرانی، همایش، جشنواره، گفتوگو و برنامههای نمایشی و نمایشگاهها باید از سوی موزهها برگزار شود. تعامل بین موزهها و حتی سایر ارگانها هم ضرورت دارد. اما مشکل اینجاست که چنین فعالیتهایی در موزههای ما کم است. با وجود اینکه در اوج نیستیم، اما اینکه بگوییم بهطور کلی صفر هستیم، بیانصافی است.»
مشاور معاونت میراثفرهنگی تأکید میکند: «بسیاری از موزههای ما تلاشهایی را آغاز کردهاند، اما بهشکل حرفهای و تخصصی به این حوزه نپرداختهاند. بهعنوان مثال چیدمان در موزهها براساس یک متد آموزشی تنظیم نشده است و بیشتر همان جلوه سنتی را دارد. موزه باید بهصورت ملموس مخاطب خود را با ذات هنر و تاریخ آشنا کند و خلأ کارشناس آموزش در این باره بهشدت احساس میشود. این درحالیاست که جنبه آموزش در موزههای ما بیشتر به حفاظت و نمایش میپردازد. نکته مهم اینجاست که فرد پس از بازدید، تغییر دیدگاه نسبت به موضوعی که مشاهده کرده، داشته باشد که اگر این مسئله محقق شود، کارکرد موزه مورد تأیید و با شیوههای آموزشی هدفمند امکانپذیر است.»
هیچ ممنوعیتی برای نشان تمدن ایرانی نداریم
کارگر در پاسخ به این سؤال که برخی اینطور تصور میکنند دیواری بین تاریخ شکل گرفته تا قدمت باستانی ایران کمرنگتر دیده شود و به همین دلیل هم این بخش از آموزش مغفول مانده است، بیان میکند: «جواب صادقانه به این سؤال خیر است. باوری در اذهان شکل گرفته که معتقدند تأکید بر ۱۴۰۰ سال تمدن اسلامی است و دورههای پیش از آن مغفول مانده. این باور مورد تأیید نیست و طی ۳۰ سال فعالیت من در این حوزه، هیچ زمانی محدودیتی در معرفی گذشته پیش از اسلام ایران وجود نداشته است. ۸۰ تا ۹۰ درصد نمایشگاههایی هم که در خارج از کشور برگزار میکنیم و مهمترین آن نمایشگاه هفتهزارساله ایران بود، بهطورکلی آن چه نمایش داده شد، پیش از اسلام بوده است.»
کارگر ادامه میدهد: «ما هیچ زمانی محدودیتی برای ایجاد موزههای پیش از دوران تمدن اسلامی نداشتیم. ما کشوری داریم که از ابتدا تا کنون یکپارچه حرکت کرده و واقعیت مربوط به گذشته آن هم هیچ زمانی ممنوع و محدود نشده است. پاسخ به این سؤال را باید اینطور دارد که در حقیقت ما هیچ پلن و برنامه خاصی برای معرفی آن دوران نداریم. موزهها هم دچار روزمرگی شدهاند و صرفاً همان وظیفه نمایشی خود را انجام میدهند. به همین دلیل شاهد کمرنگ شدن دغدغه و مطالبه تأثیری که یک موزه در جامعه دارد، هستیم. حتی این سؤال هم مطرح نمیشود که اگر یک موزه تعطیل شود، چه چالشهایی ایجاد خواهد شد؟»
مدیر سابق اداره موزهها و اموال منقول فرهنگی در پاسخ به این سؤال که آیا چنین وظیفهای تنها برعهده موزهداران و فعالان این حوزه است، بیان میکند: «این باور من است که باید ساختار موزهها در کشور تغییر کند. مشکل اینجاست که تمام موزهها دولتی شدهاند و اعتبار مشخصی را دریافت کرده و هزینه میکنند. حتی انتصاب و تغییر هم براساس همین کارکرد دولتی صورت میگیرد. بهاصطلاح یک حاشیه و آبباریکه اقتصادی برای موزهها وجود دارد. اما اگر برای موزهها یک نوع ارزیابی متفاوت ایجاد شود و همه آنچه که قرار است به موزه داده شود، براساس انجام رسالت ذاتی موزهها در نظر گرفته شود، این روزمرگی تغییر خواهد کرد.»
به تأکید کارگر افزایش بازدیدکننده تحقق اهداف موزهداری نیست و باید ارزیابی شود که چه میزان آموزش و تغییر در افراد ایجاد شده است.
هدف از برگزیدن شعار آموزش و پژوهش برای روز ملی موزهها تقویت انتقال آگاهی به علاقهمندان موزههاست. بر این اساس، تعیین کارکرد موزهها و حتی آموزش تمامی فعالان آن که بهنوعی خود را عهدهدار آموزش بدانند نیز اهمیت بیشتری خواهد داشت. مبحث موزه با وجود اهمیت آن همچنان در کشور ناشناخته مانده و مهمترین دلیل آن هم عدم ایجاد ارتباط بین شیء و موضوع به نمایش درآمده با بازدیدکننده بهدلیل فقدان آموزشهاست./پیام ما