افزایش سرانه مصرف آبزیان، ضرورت چند وجهی
افزایش سرانه مصرف آبزیان، ضرورت چند وجهی
افزایش جمعیت جهان و به تبع آن افزایش تقاضا برای تأمین غذای این جمعیت روبه رشد نیاز به تنوع غذایی را امری بدیهی نشان میدهد.
سازمانهای جهانی متولی غذا، برای تأمین بخش زیادی از این نیاز غذایی، حساب ویژهای روی آبزیان باز کردهاند؛ به دلیل اینکه منابع وسیع آبی، پتانسیلهای بالایی برای تولید آبزیان در اختیار بشر قرار میدهد. از طرفی نیز فشار بیش از اندازه به خشکیها برای تولید پروتئین دام و طیور تأثیرات مخربی میتواند به زیستبوم کره زمین وارد نماید و از این منظر هم بایسته است که بخشی از بار تولید غذا را به سمت منابع آبی برد. چنانچه در تولید آبزیان حداقل گازهای گلخانهای به فضا رها میشود. همچنین این موضوع میتواند مورد توجه و بررسی قرار گیرد که سرانه مصرف آب برای تولید آبزیان بیشتر است یا دیگر منابع پروتئینی مانند گاو، گوسفند، طیور و … که به نظر میرسد از این نظر کفه ترازو به نفع آبزیان باشد.
ارزش غذایی آبزیان هم که جای خود دارد؛ بهطوریکه نظر سلامت جامعه شعار سازمان جهانی غذا این است که باید حداقل دو بار در هفته از غذاهای دریایی و آبزی استفاده کرد.
در ایران پتانسیلهای بالایی برای پرورش آبزیان وجود دارد. مخصوصاً در مورد پرورش ماهی در قفس دریایی و پشت سدها، استفاده از سواحل گسترده برای پرورش میگو و بعضی آبهای داخلی که امکانات گستردهای در اختیار قرار میدهد و میتوان به آبزیپروری نگاه ویژه داشت. البته خود منابع دریایی و دیگر آبهای سرزمینی نیز امکانات مناسبی در صید آزاد فراهم کرده است.
سرانه پایین مصرف آبزیان در ایران
سرانه مصرف ماهی در ایران 12 کیلوگرم که از 26 کیلوگرم متوسط جهانی به مراتب پایینتر است. همچنین در مورد میگو سرانه مصرف هر ایرانی 300 گرم و در دنیا رقمهای بالاتری را به خود اختصاص میدهد؛ مثلاً در اروپا 500 گرم، در آمریکا 2300 گرم و در ژاپن 5500 گرم است.
در اوایل انقلاب سرانه مصرف ماهی در ایران حدود 2 کیلوگرم بوده که اکنون به 12 کیلوگرم رسیده است. بخشی از این افزایش سرانه مصرف از آنجا ناشی میشود که نسبت به گذشته، ماهی بیشتری در دسترس عموم مردم قرار دارد؛ گسترش آبزیپروری، توسعه شرایط مطلوب نگهداری و حملونقل باعث شده که امکان دسترسی به ماهی و دیگر آبزیان بیشتر باشد.
برنامههای آموزشی و تبلیغی که در سالهای اخیر در مورد ترغیب جامعه به استفاده از آبزیان صورت گرفته نیز در این مورد تأثیرگذار بوده است.
شاید یکی از دلایل آن هم جنگ تحمیلی باشد که به واسطه آن عده زیادی از مردمان جنوب کشور که آبزیان جایگاه ویژهای در سبد غذایی آن داشتند، به مناطق مختلف کشور مهاجرت کردند و فرهنگ مصرف ماهی و دیگر آبزیان را در بین جامعه رواج دادند.
افزایش تنوع غذایی و افزایش امنیت غذایی
از نظر منطقی لازم است که سبد مصرفی جامعه از تنوع بالاتری برخوردار باشد تا علاوه بر استفاده از ارزش غذایی محصولات مختلف، ضریب امنیت غذایی جامعه را هم بهبود بخشید و آن را از حالت شکننده خارج کرد. فرض کنید در شرایطی که فرهنگ مصرف جامعه ما عمدتاً به سمت گوشت دام و طیور تمایل دارد، اگر به هر دلیلی مانند کمبود نهادههایی مانند ذرت، سویا، مکملها، جوجه یکروزه یا هر نهاده دیگری یا اصلاً به دلیل شیوع یک بیماری خطرناک که در سالهای اخیر هم نمونههایی از آن را شاهد بودهایم، تولید گوشت دام و طیور به طرز معناداری کاهش پیدا کند، در این صورت چگونه باید به نیاز پروتئینی جامعه پاسخ داد؟
یکی از بهترین گزینهها محصولات شیلاتی است. مثلاً در شرایط فعلی که در تأمین نهادههایی مانند سویا و ذرت، چالشهایی برای کشور وجود دارد، میشد بخش بیشتری از نیاز جامعه را از محصولات شیلاتی تأمین کرد؛ چراکه وابستگی صنعت آبزیپروری به این نهاده، نسبتاً کمتر از مرغ است.
حمایت بیشتر از کالاهای رقیب
به نظر میرسد که در سیاستگذاریهای کلان کشور ضریب نفوذ نهادههای دولتی در بسیاری از محصولات شیلاتی، نسبت به محصولات رقیب آنها یعنی مرغ و حتی دامها کمتر است و در نتیجه قیمت تمام شده محصولات آبزیپروری بالاتر رفته و قدرت رقابت آن را با محصولات دیگر کمتر میکند؛ در چنین شرایطی اولین چیزی که از سفره مصرفکنندگان حذف میشود، محصولات شیلاتی است.
فرآوری محصولات شیلاتی
از دیگر مسائلی که در این مورد میتوان اشاره کرد، بالا بردن تنوع تولیدات و فرآوردههای شیلاتی مانند سوسیس، کالباس و… از گوشت ماهی و امثالهم است که میتواند سهم قابل توجهی در افزایش سرانه مصرف آبزیان داشته باشد. با توسعه فرآوری محصولات شیلاتی، ضمن استفاده از ارزش افزوده، اشتغالزایی و دیگر مزایای آن، گزینههای در دسترس افراد جامعه هم زیادتر و در نتیجه سرانه مصرف بالاتر خواهد رفت.
آموزش تهیه غذاهای متنوعتر
همچنین آموزش پخت طیف وسیعتری از غذاهایی که از آبزیان تهیه میشود، در این راستا دارای اهمیت است. در نظر بگیرید که یک خانواده با درآمد و جمعیت متوسط، شاید با حداقل گوشت گوسفند، گوساله یا مرغ، میتواند خوراکی تهیه کند که تمام اعضای خانواده از آن تناول نمایند. مثلاً آبگوشت و احتمالاً برنجی هم در کنار آن باشد اما همین خانواده برای تهیه خوراک ماهی شاید لازم باشد که مقدار بیشتری ماهی تهیه کنند تا آن را کباب یا سوخاری نمایند و همه اعضا بتوانند میل کنند که این موضوع هزینه خانوار را بالا میبرد؛ چراکه تنوع غذاهایی که با ماهی تهیه میشود نسبت به دیگر محصولات پروتئینی کمتر است.
حال چنانچه همین خانواده بتواند با مقدار کمتری ماهی یا میگو یک غذای خورشتی مانند «قَلیه ماهی» یا «قَلیه میگو» (غذایی شبیه قرمه سبزی که در جنوب کشور با گوشت ماهی یا میگو تهیه میشود) یا غذایی مانند «باستیرما» (غذایی ترکمنی و شبیه استامبولی است که به جای گوشت گاو یا گوسفند در آن از گوشت ماهی استفاده میشود) تهیه کند، استفاده از آبزیان اقتصادیتر خواهد شد.
غذاهای دیگری از این دست که با مقدار کمتری گوشت ماهی بتوان یک غذای ذائقهپسند و اقتصادی تدارک دید را میتوان مثال زد.
منظور اینکه اگر غذاهایی مانند اینها ترویج و به جامعه آموزش داده شود و خانوادهها بتوانند با مقدار کمتری گوشت ماهی، میگو و دیگر آبزیان، غذای مناسبی تهیه نمایند، در نتیجه خودبهخود تمایل به غذاهای آبزی بیشتر خواهد شد.
اقتصادی بودن غذاهای شیلاتی
نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد، اینکه در نگاه اول شاید قیمت آبزیان بالا به نظر برسد اما چنانچه منطقی به این مسئله نگاه کنیم این گونه نیست. اولا آبزیان قیمتهای متفاوتی دارند؛ از تولیدات ارزانتر تا محصولات اصطلاحاً لوکس و لاکچری آنها در بازار موجود است که میتواند پاسخگوی دهکهای مختلف درآمدی جامعه باشد. از طرفی باید محاسبه کرد که آیا واقعاً غذاهای شیلاتی نسبت به دیگر غذاها گران هستند یا نه؟ و باید این مسئله را در نظر گرفت که تهیه یک غذا به ازای هر نفر، چقدر هزینه روی دست خانوار میگذارد.
به عنوان مثال در مورد میگو که یکی از گرانترین غذاهای شیلاتی است در نظر بگیرید که یک کیلوگرم میگوی تمیز شده آماده مصرف با سایز پایین، در شرایط فعلی حدود 140 هزار تومان قیمت دارد.
یک کیلوگرم میگو با این سایز تقریباً 200 عدد میگوی 5 گرمی را شامل میشود و میتوان با آن غذاهای مختلف مانند خوراک میگو، قلیه میگو، قارچ پلو با میگو، «هواری» میگو و دیگر غذاها تهیه کرد که حدوداً برای هر نفر 10 عدد میگو اختصاص مییابد؛ یعنی یک کیلوگرم میگو تقریباً برای 20-18 نفر کفایت میکند.
حال مقایسه کنید که اگر بخواهید با گوشت فیله و بدون استخوان گوسفند یا گوساله برای همین تعداد نفر نیز غذا تهیه کنید، هزینه آن چقدر است؟ به نظر میرسد که میگو اگر اقتصادیتر نباشد گرانتر هم نیست. ضمن اینکه به غذای خانواده هم تنوع داده میشود و از ارزش غذایی میگو و دیگر آبزیان هم استفاده شده است.
یا اینکه با یک کیلوگرم از هر ماهی پس از تمیز شدن میتوان غذای چند نفر را تهیه کرد. مقایسهای این چنینی میتواند آگاهی جامعه را نسبت به موضوع بیشتر کند و تمایل آنها را به مصرف آبزیان افزایش دهد.
از طرفی هر ماده غذایی را باید در کلاس خاص خودش بررسی کرد. مثلاً همین میگوی خالص و تمیز شده یا ماهی فیله پاک شده را باید با گوشت مغز ران بدون استخوان مقایسه کرد یا با مرغ بدون پوست و استخوان مقایسه کرد.
در کل غرض از نگارش این مطالب بیان این نکته بود که هم منطقی است و هم امکانش وجود دارد که بخش بیشتری از نیاز جامعه به پروتئین را معطوف به مصرف آبزیان کرد.
حسین کاظمی
کارشناس ارشد کشاورزی