نه چندان بخور کز دهانت برآید …
جهان در شرایط کنونی با دو مشکل عمده اما موازی مواجه است. اول افزایش تصاعدی جمعیت و دوم کمبود مواد غذایی به دلایل محدود بودن خاکهای قابل کشت، آب شیرین، تغییرات شرایط اقلیمی، خشکسالی در بسیاری از مناطق مانند قاره آفریقا و فقر مزمن در کشورهای توسعهنیافته.
جهان در شرایط کنونی با دو مشکل عمده اما موازی مواجه است. اول افزایش تصاعدی جمعیت و دوم کمبود مواد غذایی به دلایل محدود بودن خاکهای قابل کشت، آب شیرین، تغییرات شرایط اقلیمی، خشکسالی در بسیاری از مناطق مانند قاره آفریقا و فقر مزمن در کشورهای توسعهنیافته.
ضمن پذیرفتن آنچه بیان گردید، اما یک تناقض آشکار نیز وجود دارد و آن اسراف در مصرف مواد غذایی و ضایع کردن بخش عظیمی از تولیدات غذایی به ویژه در کشورهای توسعهیافته و کشورهای فقیر است.
گفته میشود که به طور متوسط، سالیانه افزون بر 5/1میلیارد تن مواد غذایی دور ریخته میشود و این در حالی است که حدود یک میلیارد انسان گرسنه و نیازمند غذا در جهان با مشکلات ناشی از گرسنگی، فقر غذایی و سوءتغذیه مواجهاند. این بدان معنا است که اگر همان موادغذایی تلف شده به سفره این انسانهای نیازمند برسد، هیچ فردی در جهان در رنج گرسنه بودن گرفتار نخواهد نبود.
تمام موجودات زنده برای ادامه زندگی نیاز به غذا دارند و انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست اما مصرف کردن موادغذایی، خارج از قاعده و قانون و اضافه بر نیاز، خاص انسان است، چرا که هر جاندار برای سیر شدن، از غذا استفاده میکند، اما میلیونها انسان(کشورهای غنی و فقیر) روزانه بیش از نیاز لازم، بشقابهای خود را پر میکنند و هزاران تن مواد غذایی اصلی و قابل مصرف افراد گرسنه را به صورت ضایعات و پسماند به هدر میدهند.
با در نظر گرفتن چالشهای تهیه مواد خوراکی که از آنها یاد شد، اسراف در مصرف موادغذایی و سپس دور ریختن آنها، در واقع به هدر دادن منابع حیاتی مانند آب، خاک، اکسیژن و … است.
جمعیت 5/7 میلیاردی کره زمین، سالیانه به 5 میلیارد تن مواد غذایی نیاز دارد، اما هر ساله 5/1 میلیارد تن(30درصد از این موادغذایی) به صورت ضایعات ناشی از اسراف در مصرف، از بین میروند. نکته قابلتوجه آن است که با همین مقادیر از ضایعات غذایی میتوان گرسنگی را از روی کره زمین ریشهکن نمود، اما چرا به این نکته، عمداً یا سهواً، توجه نمیشود؛ جای سخن بسیار دارد.
نگاهی به دور ریز غذا در ایران
ایرانیان به طور سنتی عادت داشتهاند که اگر دو میهمان داشته باشد به اندازه پنج نفر غذا تهیه نمایند و اگر کسی در مراسمی(عروسی یا سایر آیینهای اجتماعی) در نظر داشته باشد تا یک وعده غذا به مهمانان بدهد، بیش از 2 تا 3 برابر حاضران در مراسم به تهیه انواع غذاها میپردازد.
در چنین مراسمی دیده میشود، که اولا میهمانان با ولع بسیار، بیش از مقدار مورد نیاز خود غذا برمیدارند و ثانیا بهراحتی افزونبر نیمی از بشقاب خود را رها کرده و به ضایعات دور ریز تبدیل میکنند، کُنشی ضدفرهنگی و اسرافگرایانه، که هیچ توجیهی ندارد. بدیهی است که هر فرد از ظرفیت و میزان غذای قابل خوردن خود آگاه است، اما بسیار دیده میشود که میزان غذای برداشت شده بیش از نیاز مصرف تا سیر شدن است، چرا؟ پاسخی برای آن نداریم.
جمعیت ایران، نزدیک به ۱درصد از جمعیت جهان است اما با تولید 7/2درصد از ضایعات غذایی، در این زمینه رکورددار است. نشان بارز آن حجم عظیم پسماندهای "تر" در کلانشهرها و حتی شهرهای کوچک است که علیرغم گران بودن مواد غذایی و سختیهای بسیار در تهیه کردن آنها، باز هم دیده میشود که در کیسههای زباله مقادیر زیادی مواد غذایی وجود دارد.
این اتلاف مواد غذایی در غذافروشیها، رستورانها و مراکز توزیع غذا بسیار بیشتر از خانوادهها مشاهده میشود، چرا که مقادیر غذاهای عرضه شده بیش از اندازه مصرف مشتریان بوده و به زباله تبدیل میشود.
منابعی که تبدیل به ضایعات میشود
در یک نگاه کارشناسی گفته میشود که سالانه 35 میلیون تن مواد غذایی دور ریز در ایران به وجود میآید که در حدود یکچهارم از کل تولید محصولات کشاورزی است. اما مسئله در این جا خاتمه نمییابد.
در صورت پذیرفتن رقم دور ریز و ضایعات، ضروری است تا نگاهی به چگونگی تولید این مقدار از موادغذایی بیندازیم. براساس آمارهای اعلام شده(صحیح یا غلط)، 90درصد از آبشیرین کشور شامل نزولات آسمانی، آبهای جاری و زیرزمینی، در بخش کشاورزی مصرف میشود که اگر آن را بخشی از 110 میلیارد متر مکعب کل مصرف آب در نظر بگیریم، در حدود 99 میلیارد مترمکعب آب در بخش کشاورزی مصرف و برای 35 میلیون تن از 120 میلیون تن کل تولیدات، یکسوم از آب مصرفی در بخش کشاورزی به ضایعات تبدیل و به هدر میرود.
گفته میشود که برای 35 میلیون تن دور ریز غذا، ۱۰ میلیارد مترمکعب آب مصرف میشود، اما رقم واقعی را میتوان تا سه برابر این مقدار دانست. نکته تاسفبار آن است که همیشه فریاد زده میشود که ما دچار کمبود آب هستیم و باید به مصارف آب توجه نماییم. ضایعه اتلاف آب، تنها مورد از ضایعه دور ریز غذا نیست، چرا که برای هر کیلوگرم محصول، مواد و نهادههای دیگری چون خاک، بذر، سم، کود، هزینههای کاشت، داشت و برداشت و سایر هزینههای جنبی دیگر را ازقبیل اجاره زمین، بهره وام بانکی و … را نیز باید محاسبه کرد تا به عمق فاجعه دور ریختن موادغذایی پی ببریم و بدانیم که هر دانه برنج یا لقمه نان یا تکهای از گوشت چقدر برای جامعه هزینه در بر داشته است.
این دور ریز غذا معادل نیاز غذایی 18 میلیون نفر است. از این 35 میلیون تن، ۳۰درصد از گندم و نان، 25درصد میوه و سبزی، 15درصد روغن و 10درصد برنج است و به گفته سازمان FAO معادل دور ریز غذایی 9 کشور اروپایی است.
تولید روزانه بین 7 تا 8 هزار تن پسماند در شهری مانند تهران، رقم غیرقابل باوری است؛ اما صحت دارد.
با استفاده درست از این موادغذایی، هیچ ایرانی گرسنهای را نخواهیم دید به شرط آن که با عقلانیت، در اندازههای مناسب و به میزان نیاز غذا مصرف کنیم.
پسماندهای "تر" یعنی بهترین موادغذایی که گرسنگان از آن محروم شدهاند. پسماند "تر" یعنی بهترین مواد آلی که با زحمات و مشکلات و معضلات بسیار تولید شدهاند. با مصرف درست و در اندازه نیاز موادغذایی، به خود و سرزمینمان کمک کنیم.
مهدی رجول دزفولی