پاکتراشی ۱۲ هکتار جنگل
منبع پیام ما
موافقان تلهکابین، آثار این طرح بر محیط زیست را کوچکنمایی میکنند
طرح احداث تلهکابین ناهارخوران در استان گلستان در سالهای اخیر با انتقادهای جدی و گسترده کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی روبهرو شده است. با این حال مسئولان استان گلستان بدون توجه به ایرادات مطرح شده در مطالعه «ارزیابی تاثیرات محیط زیستی»، بر اجرای این طرح تاکید میکنند.
اخبار سبز کشاورزی ؛ رامین رحمانی، دانشآموخته دکتری علوم اکولوژی جنگل و عضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان یکی از منتقدان این طرح است.
بیشتر بخوانید: ماجرای پاکتراشی جنگل در گلوگاه چیست؟
او یکی از ۵۰ استاد «دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان» است که با امضای نامهای خطاب به «شورای عالی شهرسازی و معماری» اعلام کرد با احداث تلهکابین در «جنگلهای ناهارخوران» مخالف است. دلایل این مخالفت را در گفتوگو با او بررسی کردهایم.
برخی از موافقان تلهکابین ناهارخوران میگویند محیط زیستیهای مخالف، احساساتی هستند و دلیل علمی برای مخالفت خود ندارند.
شما بهعنوان یک متخصص جنگل دلایل این مخالفتتان را بفرمایید .
وجود ابهام در جانمایی یکی از اساسیترین دلایل این مخالفت است. گفته میشود در مکانیابی برای جانمایی پروژه تلهکابین گرگان، ۴۰ مکان مطالعه و بررسی شده و ناهارخوران و هزارپیچ مناسبتر شناخته شده و در نهایت ناهارخوران انتخاب شده است. بنابراین، در مجموع ۳۸ مکان به دلایلی مانند فاصله زیاد و بُعد مسافت با مرکز شهر، کمعرض بودن جادههای دسترسی و دارا نبودن ایمنی ترافیکی در شب، فاصله زیاد از جاده اصلی، دور بودن از ارتفاعات، دور بودن از دید مسافران، فاصله زیاد از مراکز پست برق شهر گرگان و محروم بودن از امکان ارائه خدمات اولیه به گردشگران، مناسب شناخته نشدهاند.
باید توجه داشت چنانچه مکان مطلوب بر اساس اظهارنظر توصیفی انتخاب شود، شبهه جهتدهی انتخاب برای تامین منافع پنهان به اذهان متبادر خواهد شد که یکی از معایب استفاده از روش انتخاب محسوب میشود
آیا این دلایل از نظر شما منطقی و علمی بوده است؟
خیر! من از کسانی که ۳۸ نقطه را رد کردهاند و بر ناهارخوران اصرار دارند چند پرسش دارم. برای احداث تلهکابین، نزدیک بودن به مرکز شهر چه مزیتی محسوب میشود؟ چگونه میتوان کمعرض بودن جاده دسترسی را که قابل تعریض است، عیب محسوب کرد و در مقابل پاکتراشی جنگل بینظیر ناهارخوران، در مسیری به طول ۳ کیلومتر و عرض ۴۰ متر (۱۲ هکتار) را عاری از عیب و قابل قبول دانست؟ چگونه میتوان در شرایطی که تلهکابین خدمات شبانه ندارد، فقدان ایمنی ترافیکی در شب را برای جادههای دسترسی ۳۸ نقطه مطرح کرد؟ چگونه میتوان فاصله زیاد از جاده اصلی و دور بودن از دید توریستها و مسافران را به عنوان دلیل حذف ۳۸ نقطه پذیرفت؛ اما در جمعبندی نهایی، هزارپیچ را که در مجاورت جاده اصلی و در معرض دید مسافران است، حذف کرد و ناهارخوران را برای احداث تلهکابین انتخاب کرد؟ چگونه میتوان ۳۸ نقطه را به دلیل داشتن فاصله زیاد مرکز پست برق شهر گرگان و محروم بودن از امکانات ارائه خدمات به گردشگران حذف کرد؛ اما در انتخاب نهایی، هزارپیچ را که به سبب پروژه شهربازی از پست برق و امکانات ارائه خدمات به گردشگران بهرهمند خواهد شد، نادیده گرفت؟
بررسی دقیق و ماهوی دلایلی که برای حذف مکانها اقامه شدند، نشان میدهد که همه دلایل مبتنی بر اظهارنظر توصیفی بودند؛ در نتیجه، انتخاب نهایی از پشتیبانی مستندات مستدل و پشتوانه علمی بیبهره ماند. دخیل نبودن شاخصها و معیارهای کمی و معتبر، یک نارسایی بزرگ در جانمایی تلهکابین گرگان است که برای رفع آن باید نواقص را پذیرفت و بر اجرای انتخابی که دفاع مستدل و مستند از آن مسیر نیست، اصرار نداشت.
با توجه به اهمیت پروژه از نظر تاثیرات محیط زیستی و هزینههای احداث، در صورتی که ۴۰ مکان اولیه، از نظر دارا بودن ویژگیهای ضروری و مطلوب برای احداث تلهکابین بهطور میدانی بررسی میشدند (با استفاده از شاخصها و معیارهای کمی و با رعایت اصل تعارض منافع افراد و سازمانها) و مکان مناسب به استناد آنالیز جانمایی و بر اساس داشتن بالاترین امتیاز ارزیابی شناسایی میشد، نتیجهای معتبر و مستند به دست میآمد. به عبارت دیگر، در پروژههای مهم باید مکان مناسب برای اجرای پروژه را شناسایی کرد و نه انتخاب. علاوه بر این، باید توجه داشت چنانچه مکان مطلوب بر اساس اظهارنظر توصیفی انتخاب شود، شبهه جهتدهی انتخاب برای تامین منافع پنهان به اذهان متبادر خواهد شد که یکی از معایب استفاده از روش انتخاب محسوب میشود.
در طول ۳۰ سال گذشته چند درصد از مساحت جنگل ناهارخوران را تغییر کاربری دادیم؟ چند درصد از جنگل ناهارخوران را با سطوح سخت و نفوذناپذیر پوشاندیم؟ میدانید که با ایجاد سطوح سیمانی، آسفالت و ایرانیت، مانع نفوذ آب باران و برف به جسم خاک شدیم؟ میدانید که با افزایش سطوح سخت، آب را به هرزآب و سیلاب بدل کردیم؟
دلیل دیگر مخالفت ما با احداث تلهکابین در جنگل ناهارخوران، کوچکنمایی تاثیرات منفی پروژه بر محیط زیست است. بر اساس محاسبات علمی و دقیق صورت گرفته در صورت اجرای این طرح، ۱۲ هکتار جنگل هیرکانی پاکتراشی خواهد شد.
اما شهرداری گرگان، اعضای شورای شهر و دیگر مسئولان بارها اعلام کردهاند که برای اجرای این طرح، حتی یک درخت قطع نخواهد شد.
این گفته با واقعیت فرسنگها فاصله دارد. در جلسه ۱۹ مرداد ۱۴۰۰، این ادعا مورد توجه قرار نگرفت. اضافه کنید، مساحت ایستگاههای سه گانه و مساحت طرحهایی را که در آینده و برای ارتقا گردشگری و تکمیل تلهکابین احداث میشوند. قطعا احداث پروژه تلهکابین نیازمند جاده پشتیبانی برای تردد ماشینآلات، حمل قطعات دکل، مصالح، نیروی انسانی و دیگر موارد ضروری است. همچنین نیازمند برپایی کارگاههایی برای استقرار عوامل اجرایی ساخت پروژه است.
سرجمع این موارد، با نگاهی خوشبینانه منجر پاکتراشی و قطع درختان و حذف پوشش گیاهی حدود ۱۵ هکتار (و حتی بیشتر) خواهد شد. توجه داشته باشید که همین عمل در تلهکابین نمکآبرود و دیگر تلهکابینهای شمال ایران انجام شده است.
مساحت پروژه تلهکابین ناهارخوران را حدود ۸۵۰۰ متر مربع ذکر کردهاند. در این قبیل پروژها که تاثیرات آنها در محیط جنگل چندجانبه است باید مجموع تمام سطوحی که بهطور مستقیم و حتی غیرمستقیم تحت تاثیر اجرای پروژه قرار میگیرند بهعنوان مساحت پروژه اعلام شود.
مسیر تلهکابین ۳ کیلومتر و عرض آن ۴۰ متر است. برای رعایت استاندارد ایمنی (حریق جنگل) و برای تسهیل عملیات امداد و نجات سرنشینان کابین (نجات افراد از کابینها و انتقال آنها به زمین امن در بروز خطرات و حوادث غیرمترقبه) لازم است تمام درختان و پوشش گیاهی در مسیر تلهکابین بهطور کامل حذف شوند؛ این یعنی ۱۵ هکتار جنگلتراشی خواهد شد.
پس این همه ادعا درباره قطع نشدن درختان و تخریب نشدن جنگل و کوچک بودن سطح پروژه حقیقت ندارد؟
در این پروژه، موضوع احداث جاده پشتیبانی مطرح نشد. جاده پشتیبانی برای تردد ماشینآلات، حمل قطعات دکل، مصالح، نیروی انسانی و دیگر موارد ضروری است.
درباره تعداد کارگاههایی که برای احداث تلهکابین برپا خواهد شد، مساحت آنها، مصالح مورد استفاده و نحوه برچیدن آنها توضیحی داده نشده است. مساحت پارکینگ با ظرفیت ۴۶۰ خودرو و سطح سخت آن جزو مساحت پروژه اعلام نشده و بدیهی است که در جمع کل مساحت پروژه لحاظ نشده است.
کوچکنمایی تا آنجا پیش رفت که در پلانهای پارکینگ، نه تنها محل احداث دفاتر اداری، انتظامی و نظارتی و سرویسهای بهداشتی مشخص نشد، بلکه راه ورود مسافران به ایستگاه تلهکابین و موقعیت ایستگاه تلهکابین نسبت به پارکینگ نشان داده نشده است. گویا بنا بر این است که تا حد ممکن اطلاعات عرضه نشود و شاید هم تاکنون فرصت نشده که اسناد بهطور کامل تهیه شوند.
همچنین درباره سازههای انتقال آب و برق و ابعاد آنها هیچ اطلاعاتی ارائه نشده. درباره نحوه دفع فاضلاب، نحوه جمعآوری آبهای سطحی و منبع تامین برق نیز هیچ اطلاعاتی ارائه نشده است. با ورود متخصصان جنگل به جمع بررسیکنندگان محتوای طرح تلهکابین گرگان، تاریخ مصرف ادعای قطع نشدن درخت و قطع شدن فقط ۳ درخت منقضی شده و با توجه ادلهای که در جلسه ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ اقامه شد قطعا تکرار این ادعا در برابر جمعی از کارشناسان و اساتید دانشگاه سبب خسران است و بعید میدانم در آینده شاهد چنین ادعایی باشیم.
درباره مطالعات ارزیابی این طرح هم داوری خودتان را بفرمایید.
این طرح به سبب گستردگی مساحت، تعدد ساختوساز و تغییرات گستردهای که در طبیعت جنگل ناهارخوران ایجاد میکند، مشمول «ارزیابی تاثیرات محیط زیستی» و نیز مشمول «ارزیابی تاثیرات تجمعی» میشود. ادعا بر این است که مساحت طرح تلهکابین کمتر از ۵ هکتار است و نیاز به ارزیابی محیط زیستی ندارد؛ در حالی که مستفاد به دلایل بند «ب» ثابت شده این ادعا صحیح نیست. درباره ارزیابی تاثیرات تجمعی صحبتی به میان نیامده؛ در حالی که تعدد عرصههای تغییر یافته و تعدد ساختوساز، طرح را در شمول ارزیابی تاثیرات تجمعی قرار میدهد.
ایجاد سطوح سخت و مشکلات ناشی از آن برای اکوسیستمها یکی دیگر از دلایلی است که شما پیشتر بر آن تاکید داشتید.
در طول ۵۰ سال گذشته، بخشی از مساحت جنگل ناهارخوران دستخوش تغییر کاربری شده است و در نتیجه بهطور مستمر و فزاینده به مساحت سطوح سخت و نفوذناپذیر شامل سطوح سیمانی، آسفالت و ایرانیت افزوده شده که سبب کاهش ورود آب برف و باران به خاک و افزایش رواناب و سیلاب شده است. با تداوم این روند، از یک سو تغذیه سفرههای آب دچار اختلال شده و خشکسالی شدت گرفته و از سوی دیگر شدت و تعداد سیلابها افزایش یافت و تخریب ناشی از بروز سیل بالا گرفت. با توجه به مشکلات مذکور و با توجه به تاثیرات این مشکلات در طبیعت و محیط شهر گرگان، معتقدم هر گونه مداخله جدید انسان در جنگلهای ناهارخوران باید منوط به ارزیابی محیط زیستی مجموع مداخلات انسان در ۵۰ سال گذشته شود.
مداخلات جدید صرفا در محدوده ظرفیت اکولوژیک جنگل ناهارخوران میتواند مجاز باشد اما توجه داشته باشیم که استفاده از تمام این ظرفیت در طولانیمدت، عوارض تخریبی به همراه دارد. تصور کنید جنگل ناهارخوران به مثابه یک خودرو است که میتواند در اتوبان با سرعت حداکثر ۱۱۰ کیلومتر در ساعت حرکت کند، شما با این خودرو روزانه مسافت ۴۰۰ کیلومتر را با سرعت ۱۱۰ کیلومتر در ساعت میرانید و همسایه شما با خودرویی کاملا مشابه، روزانه مسافت ۴۰۰ کیلومتر را با سرعت ۹۰ کیلومتر در ساعت طی میکند.
به آسانی میتوانید تجسم کنید پس از گذشت یک سال، استهلاک و هزینههای این خودروها چقدر متفاوت است. استفاده از تمام ظرفیتهای جنگل ناهارخوران یعنی برداشت غیراصولی از مواهب طبیعت. حد یقف مداخلات ما انسانها در طبیعت کجاست؟ این حد باید با ارزیابی علمی و بی طرفانه تعیین شود و باید قانونی وجود داشته باشد که منابع پایه طبیعت را که ارزش آن میلیونها مرتبه بیشتر از ذخایر طلای بانک مرکزی است، از تخریب مصون نگه دارد. در غیر این صورت دارندگان قدرت سازمانی با ارائه توجیهات سرهمبندی شده، برای تخریب و برداشت غیراصولی از مواهب طبیعت، راهی خواهند یافت و یا راه خواهند ساخت.
چرا مصرف کردن منابع پایه طبیعت ناهارخوران بهعنوان اولین گزینه در شرایط وجود جایگزین، جایز نیست؟
چون در شرایطی که نقاط دیگر و از جمله «هزارپیچ» بهعنوان یک مکان مناسب با مزایای مطلوب برای احداث تلهکابین مطرح است (پیشتر به مزایا اشاره شد)، احداث تلهکابین در ناهارخوران توجیه ندارد. توجه داشته باشید که در مرحله مکانیابی احداث تلهکابین، به دو مکان یعنی ناهارخوران و هزارپیچ رسیدند و بدون ارزیابی تاثیرات محیط زیستی، ناهارخوران را انتخاب کردند، در حالی که بررسی مقدماتی، حاکی از کمتر بودن تاثیرات محیط زیستی احداث تلهکابین در هزارپیچ است.
البته، نتیجهگیری نهایی پس از مقایسه دو مکان قطعیت مییابد. حتی تایید نشدن مکان هزارپیچ را نمیتوان حجتی برای احداث تلهکابین در ناهارخوران دانست، باید مکانی را یافت که مورد تایید ارزیابی محیط زیستی قرار گیرد. با اجرای طرحهایی که ماهیت آنها مصرف کردن بخش عظیمی از منابع پایه طبیعت برای تحقق اهدافی کوچک است، هرگز توسعه پایدار حاصل نمیشود؛ اما قطعا زخمی ماندگار بر چهره طبیعت حک خواهد شد.
به نظر شما این همه اصرار برای احداث تلهکابین در «ناهارخوران» چه دلیلی دارد؟ در صورتی که گزینههای پیشنهادی دیگری هم وجود داشته است.
تحلیل اولیه میتواند این باشد که افراد و سازمانها، صحت آنچه را که ایجاد کردهاند یا در ایجاد آن نقش داشتند تایید میکنند؛ در نتیجه، ذهن بهسختی به سمت راهحل یا راهحلهای جایگزین متمایل میشود و آن را بهسختی میپذیرد. البته در علم مدیریت، شناسایی اقداماتی که نیازمند اصلاح یا تغییر هستند و انعطافپذیری برای انجام تغییرات، نمایانگر مدیریت با درایت و شجاعانه است که میتواند در این قبیل موارد از وقوع بحران یا فاجعه جلوگیری کند. گذشته از این تحلیل اولیه، ارائه یک پاسخ مستدل و مستند به سوال فوق مستلزم تحقیق و تفحص در اسناد و مدارک، بررسی میدانی و مصاحبه با مطلعین است. حدس و گمان هم در این موضوع جایز نیست اما حسب تجربه کاری و حرفهای گمان میکنم اطلاعاتی که از بررسی موارد زیر حاصل شود بتواند پاسخی برای سوال فوق فراهم کند:
الف- اسناد و مدارکی که انتخاب ناهارخوران در مرحله جانمایی و تایید صحت این انتخاب برمبنای آنها انجام شده است.
ب- اسناد و مدارکی که حذف هزارپیچ در مرحله جانمایی و تایید صحت این انتخاب برمبنای آنها انجام شده است.
ج- اسناد و مدارک موید ناممکن بودن احداث پروژه تلهکابین گرگان به صورت یک خط مستقیم و ضرورت احداث ایستگاه میانی است (ضرورت احداث مسیر تلهکابین روی خط شکسته)
د- مشخصات فنی و تاریخچه احداث جاده موجود در دامنه شرقی توشن و امکان اتصال احتمالی این جاده به ایستگاه میانی که خود جنگلتراشی بزرگی را در پی خواهد داشت.
ﻫ- امکان احداث احتمالی جادهای برای اتصال توشن به ناهارخوران در حوالی ایستگاه میانی و در ادامه جاده موجود در دامنه شرقی توشن.
و- تاثیر احتمالی احداث تلهکابین و جاده ارتباطی توشن به ناهارخوران در قیمت اراضی توشن و رونق معاملات زمین. باید اذعان داشت که بدون شک اعتلای شهر گرگان و ارتقا آن به یک زیستبوم مطلوب و پیشرفته، مرهون تلاش و اهتمام شخصیتها، مدیران و کارشناسانی بوده است که برای تحقق این هدف بزرگ از هیچ کوششی دریغ نورزیدند و بررسی موارد فوقالذکر، نه تنها به شفافسازی اقدامات انجام شده در پروژه تلهکابین گرگان کمک میکند، بلکه امکان تقدیر و تشکر از این شهروندان دلسوز و تلاشگر را نیز فراهم میآورد.
سالهاست که استان با بحرانهایی از جمله سیل و خشکسالی و ریزگرد مواجه است و حتی چند سالی است که سیل وارد مرکز شهر گرگان شده است. تخریب جنگلهای بالادست میتواند شدت و خسارت این رخدادها را افزایش دهد. آیا با اجرای تلهکابین در جنگلهای بالادست، این بحران ها تشدید نمیشود؟
تخریب جنگل یعنی کاهش مساحت تاج درختان و کاهش مساحت سایههای حیاتبخش آن. تاج پوشش و سایه حاصل از تاج درختان، ضامن حفظ سلامت آب و خاک است.
حد نهایی تخریب جنگل، تغییر کاربری است که پیامد آن، افزایش مساحت سطوح سخت و نفوذناپذیر شامل سطوح سیمانی، آسفالت و ایرانیت است. در طول ۵۰ سال گذشته، تخریب و تغییر کاربری جنگل سبب کاهش ورود آب برف و باران به خاک و افزایش رواناب و سیلاب شد. در نهایت، مختل شدن تغذیه سفرههای آب، سبب تشدید خشکسالی شد و افزایش شدت و تکرار سیلاب، به افزایش تخریب ناشی از بروز سیل انجامید.
خشک شدن چشمهها نشان از خالی شدن ذخیره آب و نبود جایگزین دارد. نفوذ آب باران و برف به جسم خاک، تنها منبعی است که تغذیه سفرههای زیرزمینی، جریان جویبارها و چشمهسارها و تامین ذخیره آب در جسم خاک را پشتیبانی میکند. حال در چنین شرایطی، هر گونه مداخله و تغییر در بومسازگان جنگل، اعم از احداث تلهکابین و دیگر مداخلات منتهی به تخریب و تغییر کاربری جنگل، به تشدید خشکسالی و افزایش وقوع سیل خواهد انجامید.
با توصیفی که از وضعیت جنگلها ارائه کردید مشخص است که در این سالها جنگلهای ما آسیبهای متعددی دیدهاند. در چنین شرایطی پیشنهاد شما برای پیشگیری از افزایش این آسیبها چیست؟
رئیس سازمان ملی استاندارد در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران جوان در ۶ بهمن ۱۳۹۹ گفت: «یکی از مواردی که سازمان ملی استاندارد روی آن تمرکز دارد بحث وسایل ورزشی و شهربازیها است، برخی از این وسایل با دستورات مقام استانی بازگشایی میشوند؛ در صورتی که وسایل استاندارد لازم را ندارند، از مسئولان استانی درخواست داریم جان مردم را به خطر نیندازید. در حال حاضر در کشور ۴۴ تلهکابین داریم که ۱۱ مورد مجوز دارد و ۲۶ مورد مجوز ندارد.»
عزیزان و بزرگواران شهر گرگان و استان گلستان، لطفا برای توسعهای که با عدم قطعیت همراه است، تخریب مواهب طبیعت و به خطر انداختن جان مردم را روا ندارید. همت کنید، تلهکابین گرگان را در جای مناسب احداث کنید و الزاما برای آن مجوز و تایید استاندارد اخذ کنید.
با همه همشهریانی که دل در گروی آب و خاک گرگان گذاشتند سخنی کوتاه دارم. در طول ۳۰ سال گذشته چند درصد از مساحت جنگل ناهارخوران را تغییر کاربری دادیم؟ چند درصد از جنگل ناهارخوران را با سطوح سخت و نفوذناپذیر پوشاندیم؟ میدانید که با ایجاد سطوح سیمانی، آسفالت و ایرانیت، مانع نفوذ آب باران و برف به جسم خاک شدیم؟ میدانید که با افزایش سطوح سخت، آب را به هرزآب و سیلاب بدل کردیم؟
همان سیلابی که چند بار به میان شهرمان تاخت و ویرانگر شد. میدانید با راه انداختن سیلاب، رگهای حیاتی درون خاک را خشکاندیم و خاک حیاتبخش جنگل ناهارخوران را از آب حیات محروم کردیم؟ میدانید با انگشتانمان، چشم دهها چشمهسار طبیعی را کور کردیم؟
نمیخواهیم با نوه نوپایمان کنار آبگیر توشن قدم بزنیم؟ آب سفید چشمه را روی دستان جوانان برومندمان بریزیم تا خنکای آب چشمه و نسیم ملایم، جان آنها را تازه کند؟ نمیخواهیم در چند سال و چند دهه بعد، با تابلوی پاییز هزار رنگ جنگل ناهارخوران، خاطرات شامانیهای جوانی را مرور کنیم؟ به کجا چنین شتابان؟ گویا بنا داریم تمام تغییر کاربریهای ممکن را خودمان انجام دهیم و جایی برای ایدههای آیندگان نگذاریم.
منبع پیام ما