خبر فوری
شناسه خبر: 33738

جنگل‌های زاگرس تُنک‌تر شده‌اند

جنگل‌های زاگرس تُنک‌تر شده‌اند و احیای آنها دیگر کار آسانی نیست. در این سال‌ها اگرچه زاگرس دستخوش توسعه و بهره‌برداری‌های نامتوازن شده،

جنگل‌های زاگرس تُنک‌تر شده‌اند

کار دشوار احیای جنگل‌های بلوط

جنگل‌های زاگرس تُنک‌تر شده‌اند و احیای آنها دیگر کار آسانی نیست. در این سال‌ها اگرچه زاگرس دستخوش توسعه و بهره‌برداری‌های نامتوازن شده، اما در کنار این تخریب‌ها تلاش‌هایی برای احیای جنگل‌ها صورت گرفته است؛ تلاش‌هایی که حتی اگر درصد موفقیت بالایی برای آن در نظر بگیریم باتوجه‌به شرایط اقلیمی و معیشتی و برنامه‌های حاکمیتی توسعه باز هم تخریب‌ها را جبران نمی‌کند.
اخبار سبز کشاورزی ؛ رشته‌کوه زاگرس از مناطق شرق ترکیه و شمال عراق تا تنگه هرمز کشیده شده است و وسعت جنگل‌های آن طبق پیمایش ۸۰ سال پیش مهندس «کریم ساعی» (پیمایش با اسب و پیاده) ۱۱ میلیون هکتار برآورد شده است. امروزه طبق برخی آمار وسعت این جنگل‌ها تا ۷ میلیون هکتار برآورد می‌شود. البته این میزان از نظر حقوق مالکیت، مدیریت و تاج پوششی متفاوت است.
بیشتر بخوانید: درختان بلوط زاگرس قربانی جاده‌سازی
جنگل‌های زاگرس از سال ۱۳۳۰ که مهندس ساعی وسعت آن را برآورد کرد تا امروز دستخوش تغییرات گسترده‌ای شده است؛ تغییراتی که باعث از بین رفتن بیش از ۷ میلیون از این جنگل‌های ارزشمند شده است. بخشی از این تغییر کاربری‌ها در دهه قبل از انقلاب مربوط به توسعه شهر‌ها و روستاها، جاده‌سازی و توسعه صنایع بوده است. در طول سال‌های بعد نیز چرای دام، سدسازی‌های بی‌رویه، توسعه نامتوازن کشاورزی، آتش‌سوزی، خشکسالی و بیماری به تخریب بیشتر جنگل دامن زده و همه این عوامل جنگل‌های زاگرس را روزبه‌روز تُنُک‌تر کرده است.
جنگل‌های زاگرس که ۴۰ درصد آب‌هایی شیرین کشور از آن سرچشمه می‌گیرند، تأمین‌کننده معیشت ۱۰ درصد از جمعیت کشور است. زاگرس سرچشمه رودهای بزرگ است و بخش اصلی دامپروی کشور در این منطقه قرار دارد. اینها سبب شکل‌گیری سکونتگاه‌ها و تمدن‌های بزرگ در آن شده است.
شواهدی از کشاورزی انسان در زیستگاه‌های رشته‌کوه زاگرس کشف شده است که قدمت آن به ۹۰۰۰ سال پیش از میلاد می‌رسد. آثار تمدن ایلامی نیز از دیگر میراث بازمانده در زاگرس است که نشان از حکمرانی تمدن‌های بزرگ در این خطه دارد.
وقتی پای احیا و کاشت گونه‌های بومی و عرصه‌های جنگلی به میان می‌آید، این مسئله با اما و اگر‌های زیادی همراه است. چرا که جنگل با تمام اجزا و عناصری که در خود دارد، اکوسیستم زنده‌ای است که طی سال‌ها به سازگاری رسیده. به‌همین دلیل کاشت هر گونه باید باتوجه‌به شرایط اقلیمی، محیطی و طبیعی جنگل باشد
این موارد گویای اهمیت زاگرس است که یکی از شاخص‌های مهم آن طبیعت و پوشش جنگلی آن است. پوشش غالب زاگرس بلوط است؛ درختی دیررشد که به‌طور میانگین سالانه ۶ تا ۱۰ سانتی‌متر رشد می‌کند.
در طول چند دهه اخیر تلاش‌هایی برای احیای جنگل‌ها در مناطق مختلف انجام شده است. برنامه‌های درختکاری به‌خودی‌ِخود بد نیست. گسترش فرهنگ درختکاری باعث جلب توجه افکار عمومی به این موضوع و درنهایت افزایش سرانه فضای سبز شهر‌ها و پارک‌ها می‌شود. البته، درختکاری در همین سطح نیز نیازمند برنامه‌ریزی برای تأمین آب پایدار (به‌طور مثال از طریق آب بازیافتی) است.
از سوی دیگر باید توجه داشت که برخی گونه‌های جنگل‌های طبیعی ما ارزش اکولوژیک و عمر بالایی دارند و احیای آنها به‌سادگی ممکن نیست. علاوه‌براین، کاشت گونه‌های جدید در یک منطقه به سادگی امکان‌پذیر نیست. هر‌ ‌گونه‌ طی سال‌ها همزیستی با دیگر گونه‌ها در یک منطقه سازگار می‌شود و کاشتن گونه جدید در منطقه، تبدیل به گونه مهاجم می‌شود که بر روی اکوسیستم منطقه تأثیر نامطلوب و البته نامشخصی دارد.
وقتی پای احیا و کاشت گونه‌های بومی و عرصه‌های جنگلی به میان می‌آید، این مسئله با اما و اگر‌های زیادی همراه است. چرا که جنگل با تمام اجزا و عناصری که در خود دارد، اکوسیستم زنده‌ای است که طی سال‌ها به سازگاری رسیده است. به‌همین دلیل کاشت هر گونه باید باتوجه‌به شرایط اقلیمی، محیطی و طبیعی جنگل باشد. بنابراین، هر درخت بلوط که از بین می‌رود یعنی یک عضو چندصدساله ذخیره‌گاه اکولوژیک ملی با تمام عناصر آن از بین می‌رود.
احیای جنگلی که از بین رفته، سال‌های سال طول می‌کشد. باید فرصت احیا را به جنگل‌ها داد تا خود، اقدام به خوداحیایی کند. لازم است ردپای انسان کمرنگ‌تر شود و فعالیت‌های انسانی در منطقه به حداقل برسد. همین کمک بزرگی به جنگل است
این روزها مسائل محیط زیستی بیش‌از‌پیش مورد توجه قرار گرفته است و واکنش افکار عمومی به بحران‌ها و اخبار این حوزه پررنگ‌تر شده است. اگر زمانی نریختن زباله جزئی از دغدغه مردم بود، امروز مخاطرات محیط زیستی با بحران آب، گردوغبار، فرونشست، ازبین‌رفتن جنگل‌ها، آلوده‌شدن رودخانه‌ها و آب‌های زیرزمینی و گرم‌شدن هوا ملموس‌تر شده است. مردم با پوست و گوشت خود درک کرده‌اند که محیط زیست یعنی سلامت و زندگی.
همین مسئله باعث ایجاد جنبش‌ها و حرکت‌هایی برای احیای جنگل‌های زاگرس شده است. این اقدامات با استقبال مردمی مواجه شده؛ استقبالی که در کارزار‌های مختلف، کمپین‌ها و کمک برای حفظ زاگرس خود را نشان داده‌اند. به‌ویژه کمپین‌هایی در مورد کاشت و شناسنامه‌دار کردن درخت و همین اواخر کاشت یک میلیارد درخت توسط دولت از این موارد است. نکته اینجاست که همین استقبال خوب مردم باعث مداخله‌های غیر‌اصولی می‌شود که گاه در بلندمدت می‌تواند تأثیرات منفی به‌دنبال داشته باشد.
حالا که تب درختکاری بالا گرفته، نیاز است داده‌های صحیح درباره این موضوع در دسترس قرار گیرد تا درک و آگاهی کافی‌ای از شرایط موجود داشته باشیم. در حال حاضر، ترویج باورها و اطلاعات غلط، آمارسازی‌ها و ساده‌انگاری به فهرست عوامل تهدیدکننده جنگل‌ها اضافه شده است. اگرچه برخی منابع مانند درختان، تجدیدناپذیر معرفی می‌شوند، اما باید در نظر گرفت که با این میزان تخریب و روند توسعه ناپایدار، درختان سرزمین ما نه تنها تجدیدناپذیرند، بلکه در مسیری بی‌بازگشت قرار گرفته‌اند.
برای احیای جنگل باید برای مجموعه‌ای از اقدامات جامع، در کنار یک جنبش ملی برنامه‌ریزی شود
جنگل‌های ما وضعیت خوبی ندارد، اما این انتظار وجود دارد که برنامه‌های احیا، به ابزار ساده‌انگاری بحران تبدیل نشود. قبل از برنامه‌ریزی برای هر رخدادی باید دلایل تأثیرگذار در آن پدیده بررسی و به سؤالات پاسخ درستی داده شود.
در مورد احیای جنگل و کاشت درخت، این سؤالات باید مطرح شود: جنگل‌های ما از ابتدای ثبت آمار چه وسعتی داشتند و اکنون به چه مقدار رسیده‌اند؟ عوامل تخریب‌کننده جنگل‌ها کدام هستند؟ راهکار‌های حفظ و توسعه جنگل‌ها چیست؟ در حال حاضر کدام راهکار بهترین راهکار است؟ چه تغییراتی باید در قوانین نظارتی و برنامه‌های توسعه صورت گیرد؟ برای احیای جنگل باید برای مجموعه‌ای از اقدامات جامع، در کنار یک جنبش ملی برنامه‌ریزی شود.
احیای جنگلی که از بین رفته، سال‌های سال طول می‌کشد. باید فرصت احیا را به جنگل‌ها داد تا خود، اقدام به خوداحیایی کند. لازم است ردپای انسان کمرنگ‌تر شود و فعالیت‌های انسانی در منطقه به حداقل برسد. همین کمک بزرگی به جنگل است. جنگل، بلوط‌کاران طبیعی‌ای چون سنجاب و گراز دارد. از سوی دیگر در جایی که نیاز به دخالت است، این کار باید با کمترین تخریب صورت بگیرد.
انسانی در کره زمین نیست که ۲۰۰ سال از عمر یک درخت هزارساله بلوط را دیده باشد. این درختان دیررشد سالی ۶ سانتی‌متر رشد می‌کنند. میانگین رسیدن به قطر پنج سانتی‌متر برای آنها ۲۰ سال طول می‌کشد و رسیدن به عمر میوه‌دهی بلوط‌ها به ۵۰ سال می‌رسد. ارزش اکولوژیک این درخت ۲۰۰ هزار دلار برآورد شده است. با در نظر گرفتن این موارد باید راهکاری درست برای احیای جنگل‌های زاگرس را در پیش گرفت.
درختکاری اقدامی پیچیده و پر از جزئیات است. برنامه‌های درختکاری و بذرکاری زمانی مشخص دارد. می‌توان منطقه را با مشارکت مردم قرق کرد و در هر هکتار میزان مشخصی بذر و نهال کاشت. زمان کاشت نهال باتوجه‌به شرایط اقلیمی مناطق،از دی‌ماه تا فروردین، متفاوت است.
شرایط هر گونه با گونه دیگر متفاوت است. بذری که برای کاشت در نظر گرفته می‌شود، باید از همان منطقه باشد و در چاله‌های استاندارد با شرایط مشخص کاشته شود. نهال نیاز به آبیاری دارد و باید منبع تأمین آب آن را تعیین کرد. چگونگی آبیاری آن نیز مهم است.
نهال‌های کاشته‌شده بلوط، از آنجا که دیررشد هستند تا چندسال نیاز به مراقبت و قرق دارند. این جزئیات و حساسیت‌ها در‌حالی‎‌است که برخی طرح‌های نهال‌کاری شرایط رسیدگی را ندارند. گاه به‌دلیل نبود بودجه در سال‌های بعدی مراقبت و صیانت از نهال‌های کاشته‌شده فراموش می‌شود و گاه از همان ابتدا در کاشت نظارت کافی صورت نمی‌گیرد یا نهال‌های انتقال‌داده‌شده کیفیت لازم را ندارد.
نکته پایانی اینکه: جنگل‌کاری نباید دستخوش کار‌های فانتزی شود. مسئولیت اجتماعی ما برای کاشت یک گونه با پرداخت پول به پایان نمی‌رسد.

منبع پیام ما

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای