آخرین خبرها:
شناسه خبر: 44115

دکترین جدید رئیسی در رابطه با آب

مشکل آب نداریم؟!

ابراهیم رئیسی در سفر استانی خود در روزهای پایانی آبان 1402 به استان چهارمحال و بختیاری گفت: «این‌جا سخن از کمبود آب نیست، بلکه سخن از مدیریت آب است که اگر درست باشد، مشکل آب شرب، کشاورزی و صنعت حل می‌‎شود، لذا تقسیم امکانات باید به شایستگی انجام گیرد.» روزنامه اطلاعات، شنبه 27 آبان 1402.

مشکل آب نداریم؟!

اخبار سبز کشاورزی؛ از این گفته رئیس‌جمهور می‌توان این‌گونه استنباط کرد که کمبود آب ناشی از چگونگی مدیریت آن است که سخن درستی است. اما چرا مدیرانی که توان مدیریت یک مُشک آب را ندارند به این کار گمارده می‌شوند.

در سرزمینی که از نظر جغرافیایی در منطقه‌ای خشک و نیمه‌خشک قرار گرفته و هزاران سال است که ساکنان ان با کم‌آبی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، چرا در عصر انفجار تکنولوژی، در مورد مدیریت آب همانند اجداد و پیشینیان چند هزار سال قبل، عمل می‌شود و منحصراً برپایی یک دیوار در مسیر جریان یک رودخانه در اولویت قرار می‌گیرد. آیا هنوز باید برای مدیریت آب راهکارهای پادشاهی شاهپور اول ساسانی را برای ساخت بند شادروان و یا مجموعه سازه‌ها و آبشارهای شوشتر به‌کار گرفت؟

آنچه در مورد چگونگی یا ضعف مدیریت آب توسط ابراهیم رئیسی بیان گردید نشان از مزمن بودن این درد بی‌درمان دارد که دهه‌ها از وجود این زخم ناسور می‌گذرد. جدا از وضعیت حاکم برای شرایط اقلیمی جهان و گرم شدن تمام کره زمین که عوارض و آسیب‌های جمعی خود را دارد، هر کشوری در چهارچوب مرزهای جغرافیایی خود برای کاهش این آسیب‌ها، برنامه‌ها و اقداماتی را در دستور کار قرار داده که چنانچه قادر به رفع آن‌ها نباشد، حداقل با مهار این ناهنجاری‌ها، بتواند آن‌ها را در همین اندازه نگه‌دارد، موضوعی که سوءمدیریت‌های مورد اشاره رئیس‌جمهور، وضعیت آب را به شرایط کنونی رسانده است.

اگرچه هنوز میانگین بارندگی‌های سالانه را 250 میلی‌متر اعلام می‌کنند، اما این عدد احتمالا مربوط به 50 سال قبل است. با بروز خشکسالی حتی در مناطق شمالی کشور، گاه میزان بارش بین 800 تا 1000 میلی‌متر بوده، این رقم صحیح نیست.

در مناطق مرکزی کشور مانند سیستان و بلوچستان، یزد، کرمان، خراسان‌رضوی و حتی فارس، اصفهان و ... براساس آمار دیگر از آن‌ بارندگی‌های گذشته خبری نیست؛ همین امر میانگین نزولات را گاه در حدود 150 میلی‌متر نشان می‌دهد.

اما در مدت 4 دهه سپری شده از عمر دولت‌های جمهوری‌اسلامی، مدیریت روند نزولات ذخایر ناشی از بارندگی‌های سالانه به دست همان مدیران«مشکل‌آفرین» داده شده که بنا را بر ساخت انواع سد به صورت انبوه گذاشتند. سدهایی که بعضاً آبی برای جمع‌آوری در آن سوی دیواره آن‌ها وجود ندارد.

 تا قبل از سال 57 تعداد کل سدهای کشور 19 واحد بود که در حال حاضر به افزون‌بر 200 سد رسیده و احداث سدهای دیگری نیز در دست مطالعه قرار دارد و در واقع در تمامی دولت‌ها نوعی«مسابقه برای سدسازی» شکل گرفت و ایران را سومین کشور سدساز جهان معرفی کرد. با وجود آن که در بسیاری از موارد، کارشناسان امور آب و سدسازی انتقاداتی بر این روش از ساخت سد داشتند و حتی مسئولان محیط‌زیست آن‌ها را مضر برای مناطق بالادستی و پایین‌دستی سدها می‌دانستند، اما گویی هیچ گوش شنوایی در این رابطه وجود نداشت که نتیجه آن ویرانی و نابودی و بر هم خوردن محیط‌زیست، اراضی کشاورزی، مهاجرت کشاورزان و وارد شدن صدمات جدی به بخش کشاورزی و امنیت غذایی گردید.

 

قوز بالا قوز

به موازات این روند انبوه در سدسازی، بخش دیگری از همان «مدیران» و یا افرادی که حتی هیچ صلاحیتی در حوزه آب نداشتند به طور آشکار و پنهان اقدام به صدور مجوز حفر چاه در سرتاسر کشور و انتقال آب بین حوزه‌ای کردند.

در حالی که در سال 1350 تعداد چاه‌های آب اکثراً مجاز در حدود 47 هزار حلقه بود، در سال 1400(پنجاه سال بعد) به بیش از یک میلیون حلقه رسید و در واقع پهنه یک میلیون و 648 هزار کیلومترمربعی کشور مبدل به یک «آبکش» شد و به ازای هر 5/1 کیلومترمربع یک حلقه چاه حفر گردید.

نتایج این ظلم کورکورانه بر ساکنان حال و آینده این سرزمین، مصرف منابع آب زیرزمینی هزار ساله در مدت 30 سال، فرونشست تمام اراضی در مناطق حفر این چاه‌ها و درنهایت نابود شدن حیات ساکنان و محیط‌زیست بود.

بروز فروچاله‌های عمیق، ترک‌خوردن ده‌ها کیلومتری زمین‌ها که می‌تواند موجب نابودی تمام زیرساخت‌ها گردد و نیز رها شدن چنین اراضی، با توجه به نیاز شدید به وجود آن‌ها برای تولید محصولات غذایی، کشور را در آینده‌ای نه‌چندان دور با مشکلات فراوانی رو به‌رو خواهد کرد. تخلیه روستاها به دلیل خشک‌شدن چشمه‌ها، قنوات و حتی رودخانه‌های کم آب که در مجاورت آن‌ها اقدام به احداث ده‌ها و بلکه صدها حلقه چاه شده‌است.

خشک شدن دریاچه‌ها و تالاب‌های بسیاری نظیر گاوخونی، پریشان، دریاچه‌بختگان، تالاب‌های هورالعظیم و ... از این نمونه‌ها است. یک برآورد ساده نشان می‌دهد که حدود 60 تالاب خشک شده‌است. یکی از دلایل بارز این آسیب‌ها همان سوء‌مدیریت آب برای سرمایه‌گذاری ناکافی در حوزه‌های آب‌های کشاورزی و صنعتی است. احداث کارخانه ذوب فلزات در مناطق خشک و کم‌آب، نابودگر همان اندک آب موجود در چنین حوزه‌هایی شده که چنین اقداماتی پیوسته دارای شائبه‌های قومیتی بدون در نظر گرفتن منافع ملی بوده‌است.

رئیس‌جمهور به وجود تنش آبی در ۱۰ هزار روستای کشور اشاره کرد که اگر چه شرایطی اقلیمی در این ناهنجاری موثر است؛ اما دلیل واقعی آن سوءمدیریت در حوزه‌های آبی است.

سخن آغازین رئیس‌جمهور را می‌توان این‌گونه پایان داد که:«به دلیل مشکل سوءمدیریت، مشکل آب داریم».

 

ماهنامه دام و کشت و صنعت – شماره ۲۸۱- آذر ۱۴۰۲

 

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای