جدا افتاده از مکانیزاسیون
جدا افتاده از مکانیزاسیون میگفتند ضریب مکانیزاسیون در بخش کشاورزی از 6/1 به ۱/۲ رسیده یا خواهد رسید.
اخبار سبز کشاورزی؛ میگفتند هزاران تراکتور وارد اراضی کشاورزی شده و نعرهکشان شخم میزنند و میکارند و درو میکنند.
میگفتند … و میگفتند …، اما ناگهان «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» و داستانهایی که در این جا بیان آنها مناسبت ندارد، چرا که آنچه اهمیت دارد سخن گفتن از ضرورت وجودی مکانیزاسیون به علت ضرورتها و الزامات دیگر است و نه داستانسرایی!
در زمان کنونی، بخشی از شاخصههای پیشرفته دانستن تعدادی از کشورها، توسعه و پیشرفت آنها در تمامیت بخش کشاورزی و هر یک از زیربخشهای آن است، چرا که تامین نان و حفظ جان آدمیان در وهله اول به محصولات به دست آمده از این بخش و زیربخشهای آن متصل و خلل در هر یک از آنها موجب رنج و عذاب میشود.
تمامی زیربخشهای کشاورزی از زراعت و باغبانی گرفته تا دامپروری، شیلات و …، یک فصل مشترک واحد دارند (اگر چه نه به روش یکسان)، اما هریک به فراخورِ نیاز از آن بهرهمند میشوند و آن چیزی نیست مگر مکانیزاسیون.
مکانیزاسیون برای همه
نباید مرتکب این اشتباه شد که مکانیزاسیون ویژه زیربخش زراعت یا باغبانی است، چرا که ضرورت حضور آن در دامپروری و دامداری و سایر زیربخشها انکارناپذیر، اما مثلا در زیربخش زراعت چشمگیرتر و عیانتر است، ضمن آن که مکانیزاسیون فقط به حرکت در آوردن چند صد یا چند هزار تراکتور نیست، گفتار دهان پرکنی که گاه موجب گمراهی میشود.
آنچه که تاکنون مسئولان مکانیزاسیون کشور بیان کردهاند منحصراً آمار و ارقامی از تعداد تراکتورها و کمباینها و دنبالهبندهای آنها بوده که برای نشاندادن ارتقای میزان مکانیزاسیون بخش کشاورزی به هیچوجه قابل اتکاء نیستند، چرا که فاقد دخالت و ایفای نقش سایر معیارها ازقبیل درجه مکانیزاسیون و یا ظرفیت مکانیزاسیون، فرسودگی و عمر ماشینها، کاربریهای غیرکشاورزی بهویژه از تراکتورها در عرصههای دیگر، مستهلک بودن ماشینها، توسعهنیافتگی تکنولوژیکی و فقدان انطباق و عقبماندن از توسعهیافتگی در تولید ماشینهای کشاورزی متناسب با حوزههای مختلف کشاورزی و برخی معیارهای دیگر است.
زیربخش مکانیزاسیون برخلاف افزایش مساحت اراضی کشاورزی و میزان وزنی محصولات که گاه تا 125 میلیون تن(با ارقامی کمتر یا بیشتر) بیان میشود، همگانی نبوده و حتی زمانی که ضرورت اجرای برخی از اقدامات بر مسئولان و دولتمردان آشکار بود، از قافله نوسازی، بازسازی و تامین نیازهای اساسی جا مانده و با بیمهری و سوءتدبیر از پیشرفت مکانیزاسیون حتی در سطح کشورهای منطقه چون ترکیه، بازمانده است.
با وجود آن که بارها بر محوری بودن اقتصاد کشاورزی در کشور تاکیدهای کلامی شده، اما به دلیل نوع نگرش سنتی بر آن، تمهیدات و زیرساختهای لازم برای ایجاد تغییر و تحول در آن به وجود آورده نشده است. در عصر تکنولوژی، اندیشههایی مبتنیبر این که اگر تراکتور نبود، باز هم میتوان با یک قاطر یا وَرزا زمین را شخم زد و در هنگام برداشت محصول گردن چند الاغ را با یوغچوبی به یکدیگر بست و در خرمنگاه به چرخش در آورد، تفکراتی بازدارندهاند.
چنین دیدگاههایی تاکنون مانع از اقداماتی سازنده بوده و در حالی که اجزای بخش کشاورزی بهمثابه یک زنجیره به هم پیوسته عمل میکنند، اما جزیینگری و منفک عمل کردن مسئولان، راه را بر حرکتی جدی در عرصههای مکانیزاسیون مسدود نموده است.
عامل دیگری که اساساً موضوعی حاکمیتی است، تغییر کاربری اراضی کشاورزی، بهویژه در مجاورت شهرها است که بنا بر گفته مسئولان، سالانه در حدود 10 هزار هکتار از بهترین زمینهای مولد محصولات کشاورزی از این بخش خارج و مقادیری نیز به اراضی خُرد و غیراقتصادی که تقریبا اجرای عملیات مکانیزه در آنها ناممکن و یا مقرون بهصرفه نیست، تبدیل میشوند.
این در حالی است که کشورهای اکثراً با اقتصاد کشاورزی و حتی صنعتی، برای چنین مشکلاتی چارهاندیشی کرده و ماشینها، ادوات و نیروی محرکه ویژه اراضی کوچک را ابداع و در اختیار کشاورزان خردهمالک قرار دادهاند، موضوعی که تا حدودی در کشور وجود ندارد و کشاورزانی که بنابر هر دلیل و علتی روی یک مزرعه کوچک، کار و از آن ارتزاق میکنند، به دلیل فقدان ابزار و ماشینهای مناسب ناچار از فروش و یا رها کردن چنین اراضی هستند که مهمترین علت آن نداشتن ابزار مناسب برای تولید محصولات کشاورزی است.
این جدا افتادگان از مکانیزاسیون، درنهایت به جمع بیکاران و یا حاشیهنشینان شهرها میپیوندند که در طولانیمدت اثرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیار ناخوشایندی را بهجا میگذارند.
یکی از ستونها و پایههای اصلی کشاورزی پایدار در تمام زیربخشها، وجود مکانیزاسیون بهروز و منطبق با شرایط جغرافیایی و اقلیمی است. توهم تولید بیشتر در اراضی بیشتر دیگر منسوخ و به شکل حداکثر بهرهوری در حداقل زمین زراعی است.
با آگاهی کامل از شرایط بغرنج کمبود آب که تهدیدی جدی برای تمامیتارضی کشور بهشمار میآید و همچنین فرسایش شدید خاکها که بسیار بیش از میانگین جهانی است، یکی از کارآمدترین راهبردها در عرصههای بخش کشاورزی، ترمیم این جدا افتادگی از توسعه مکانیزاسیون است که میتوان آن را در زمره وظایف و تکالیف مسئولان این زیربخش بهشمار آورد.
اگر مدعیان خودکفایی در تامین امنیت غذایی 90 میلیون نفر ساکنان این سرزمین، اندکی بر صدق گفتار خود بیندیشند و بخواهند واردات محصولات کشاورزی را تا میزان ممکن کاهش دهند، راهی جز توجه به توسعه مکانیزاسیون در تمام عرصهها ندارد و باید هرچه سریعتر آن را در اولویتی واقعی و نه از باب رفع تکلیف، قرار دهند.
ماهنامه دام و کشت و صنعت - شماره ۲۷۹ - مهر ۱۴۰۲