کشاورزی ارگانیک یا فشرده؟
برزیل و آمریکای جنوبی بحث در مورد امیدوار کننده ترین آینده برای کشاورزی را دوباره طرح می کنند.
اخبار سبز کشاورزی؛ سال 2050 است و جمعیت جهان به تازگی از 9 میلیارد نفر گذشته است. رشد اقتصادی صدها میلیون نفر را از فقر در سطح گرسنگی خارج کرده است. اما این روند دلگرمکننده با یک شکاف همراه است: جمعیت جهان تا 70 درصد افزایش یافته است و باعث افزایش دو برابری تقاضا برای مواد غذایی پرکالری و مغذیتر شده است، اما دیگر زمینهای کشاورزی بزرگی وجود ندارد.
با تشدید بحران، بی ثباتی آب و هوا تشدید می شود و اکوسیستم شکننده ما را مختل می کند. ما با سرعت به سمت حسابداری می رویم.
این سناریوی تیره و تار به هیچ وجه ساخته نمیشود، بلکه چیزی فراتر از یک بحرانآفرینی است. هیچ راه حل آسانی برای بحران غذا و پایداری وجود ندارد.
در حال حاضر، امروزه، مناطق غنی از کشاورزی و صادرکننده مواد غذایی، زمین های استفاده نشده کمی برای کاشت دارند و چین، هند و روسیه در موقعیتی نیستند که صادرات را به میزان قابل توجهی افزایش دهند.
کشورهای جنوب صحرای آفریقا و جنوب آسیا از جمله معدود مناطقی هستند که زمین های قابل بهره برداری وسیعی دارند، اما در مقیاس قاره ای بیابان های تولید کننده مواد غذایی هستند.
بدون افزایش چشمگیر تولید و بازده، در سالها و نه دههها با نقطه اوج مواجه خواهیم شد. فقیرترین مناطق جهان به شدت به یک مدل کشاورزی پایدار از نظر زیست محیطی نیاز دارند.
با کمک نوآوری ژنتیکی و کشاورزی دقیق در زمین های کشاورزی وسیع و حاصلخیز خود، ایالات متحده به کارآمدترین تولیدکننده غذا در جهان تبدیل شده است. اما شیوه های کشاورزی آن در مناطقی از جهان که آب کمیاب است، بیابان زایی در حال افزایش است، ازدحام حشرات رایج است و بادهای موسمی در حال افزایش هستند، به راحتی تکرار نمی شود.
فقط یک منطقه الگویی ارائه می دهد که می تواند به کشورهای توسعه نیافته قابل صادرات باشد. در دهه های 1950 و 60، آمریکای جنوبی مجبور به واردات مواد غذایی و با 350 میلیون هکتار (3.5 میلیون کیلومتر مربع) زمین غیرقابل کشت و صخره پراکنده شده در سرتاسر دشت های گرمسیری سرادو و گرن چیکو (94 درصد از منطقه) از نظر کشاورزی ناامید به نظر می رسید.
سپس همانطور که بیشتر آفریقا و آسیا امروز ظاهر می شود. شصت سال بعد، پاراگوئه، بولیوی، آرژانتین و کلمبیا صادرکنندگان عمده مواد غذایی هستند و برزیل به یک ابرقدرت کشاورزی تبدیل شده است که حدود 1.2 میلیارد نفر را در سراسر جهان تغذیه می کند.
آنچه که برخی آن را رنسانس کشاورزی مینامند، مبتنی بر چیزی است که «کشاورزی فشرده» نامیده میشود( استفاده از محصولات اصلاحشده ژنتیکی (تراریخته) و مواد شیمیایی مصنوعی برای رشد مواد غذایی بیشتر در زمینهای کمتر).
لوید دی، معاون مدیر بینالمللی گفت: «من فکر میکنم ما ابزارهای ژنتیکی و فناوری جدید، کشاورزی دقیق، هوش مصنوعی برای مقابله با تهدیدات ناشی از آفات، تخریب خاک، و آبوهوا و همچنان تولید مواد غذایی در حجم بالا بدون تضعیف محیطزیست داریم.» موسسه آمریکایی برای همکاری در کشاورزی، مستقر در کاستاریکا.
La Via Campesina، یک جنبش اجتماعی جهانی که نماینده کشاورزان کوچک است، می گوید: «مدل کشاورزی مبتنی بر شرکت در آمریکای جنوبی شکسته شده است. این سازمان سود را بر مردم و کره زمین در اولویت قرار می دهد که منجر به تخریب خاک، کمبود آب و از بین رفتن تنوع زیستی می شود. این کمپین برای گذار جهانی به یک استراتژی متمرکز بر ارگانیک است.»
دی گفت: "این روایت که سیستم غذایی ما "شکسته" است، مزخرف است. مانوئل اوترو، مدیر IICA، که در کنفرانسی در بوئنوس آیرس درباره کشاورزی پایدار با او صحبت کردم."
وی اضافه کرد: « کشاورزان ما روش کشاورزی ما را تغییر داده اند، اما بین نحوه به تصویر کشیده شدن ما و واقعیت جدید ما یک گسست وجود دارد.»
ICA که منبعی برای 34 کشور عضو آن از کانادا تا آرژانتین است، اغلب به عنوان راهنمای رنسانس کشاورزی شناخته میشود، اما بسیاری از محیطبانان ادعا میکنند که این منبع برای تجارت کشاورزی بسیار مقرونبهصرفه است و بیش از حد بر کشاورزی شرکتی متمرکز است. اوترو و دی اذعان میکنند که این انتقادها به شدت وارد شده است، اما معتقدند شیوههای آنها در حال تکامل است.
لوید گفت: «آفتکشها و کودها، زمانی که به درستی استفاده میشوند نباید کلمات کثیفی باشند. اما این بدان معنا نیست که ما به حرف منتقدان گوش نمی دهیم. در طول دهه گذشته، یک تغییر دریا وجود داشته است. ما به عنوان مثال با بهبود سلامت خاک متوجه تأثیر خود بر محیط زیست شده ایم.»
بحث مبادلات: ارگانیک در مقابل متعارف
برزیل در حال حاضر نقطه صفر برای تشدید بحث جهانی در مورد آینده غذا و کشاورزی است. چالش: چگونه میتوانیم زمینهای حاشیهای را برای کشاورزی پربارتر باز کنیم و بازدهی را در زمینهای موجود بهطرقی افزایش دهیم که اکوسیستم ما را تحت تأثیر قرار ندهد؟
دو مدل کشاورزی که می توانند مکمل یکدیگر باشند و پاسخ دهند (اما به طور گسترده به عنوان رقیب در نظر گرفته می شوند) بر بحث غالب هستند: آگرواکولوژیک (که نام تجاری مجدد ارگانیک است) در مقابل مدل معمولی که به شدت مهندسی ژنتیک را در بر می گیرد. هر دو مزایا، محدودیتها و معاوضههای زیستمحیطی دارند. آیا این دیدگاهها کاملاً متضاد هستند و احتمال همکاری را از بین میبرند؟
تخمین زده می شود که 1.5 تا 2٪ از کل زمین های کشاورزی جهان با استفاده از اصول ارگانیک کشاورزی می شود. مشخصات محیطی آن مخلوط است. ارگانیک معمولاً انتشار کمتری نسبت به معمولی دارد زیرا از آفتکشها و کودهای مصنوعی اجتناب میکند و تناوب زراعی و کمپوست را انجام میدهد.
اما اتکای آن به خاکورزی، که منجر به انتشار گازهای گلخانهای (GHG) میشود، برخی یا همه مزایای آب و هوایی آن را خنثی میکند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که مقیاس پذیر نیست و می تواند تنوع زیستی جهانی را تهدید کند.
کشاورزی متعارف می تواند غذای بسیار بیشتری را در هر هکتار تولید کند؛ این امر باعث صرفه جویی در زمین می شود. اما طرفداران ارگانیک میگویند که از نظر زیستمحیطی مخربتر است، زیرا طرفداران آن میگویند که فضیلت آن است: تکیه بر محصولات تراریخته. فعالان با تمسخر آن را "Big Ag" می نامند.
جیسون لوسک، رئیس بخش کشاورزی ایالت اوکلاهاما، معتقد است که اتکا به محصولات تراریخته کاملاً مثبت است، زیرا اغلب به کشاورزان اجازه می دهد از کشت و زرع خودداری کنند، که به طور چشمگیری انتشار گازهای گلخانه ای را کاهش می دهد.
او میگوید که مزارع بزرگ «در میان مترقیترین و باهوشترین پرورش دهندگان فناوری در این سیاره هستند». «فناوری آنها به آنها کمک کرده است تا نسبت به هر زمان دیگری در تاریخ نسبت به محیط زیست ملایمتر شوند و موج جدیدی از نوآوری آنها را همچنان پایدارتر می کند.»