همه چیز در خدمت سیاست!؟
یکم: امروزآمدهام تا سنگ لحدت را بگذارم! همه مدیران خاتمی را بخوابانید!؟ *
اخبار سبز کشاورزی؛ اینها بخشی از یک رمان پلیسی نیست! بلکه واقعیات دولتی است که ۲۰سال پیش کشور را به لبه پرتگاه برد و ماموریت داشت تا شیرازه بوروکراتیک یکصد ساله کشور را متلاشی و زمینه هجوم خمرهای سرخ را در۲۰سال بعد فراهم کند!
دوم: خوشبختانه با کیاست ملت، تیرشان به سنگ خورد! چه، آنها برخلاف دنیا (همه چیزشان در خدمت اقتصادست) کل امورشان درخدمت سیاست است! حالا میفهمم که چرا حجتی بهرغم اصرار زیاد عبارت ارتقای بهرهوری را بهجای خودکفایی بهکار میبرد! حال آنکه بعدی (سنگ لحدم را گذاشت!) از این کلید واژه برای وزارت استفاده کرد!؟
سوم: گویا کینه این جماعت از خاتمی را پایانی نیست؟! به نحوی که بهرغم گذشت دو دهه هنوز از آوردن نامش از رسانه حکومتی، هراس دارند! همو که به اعتراف دوست و دشمن، برای روحانیت آبروداری کرد! شعار اقتصادی نداد، اما عمل کرد (نگارنده، شعاری که داده نشد؛ اما عمل شد، هفته نامه نخست، پاییز ۸۷)
چهارم: دولت دهم و حامیان سکتاریستاش، برای ممانعت از بازگشت مجدد نیروهای کارآمد و توسعهگرا ازجمله تاجزاده، رمضانزاده، امینزاده، صحرائیان تاجرنیا وصفایی فراهانی و... که منشأ خدمات شگرفی در کشور بودند؛ پروندهسازی کردند تا عملا در دولتهای بعد نیز نتوانند موثر باشند! اما با لطف خدا، نهایتا آفتاب از پشت ابر خارج و فتنهگران واقعی نمایان شدند و بصیران واقعی شناخته شدند!
پنجم: وقتی با حمایت هاشمی و خاتمی، روحانی رئیس جمهورشد؛ با خلأ مدیریتی، مواجه شد! برای غلبه بر این مشکل، ناگزیر کسانی را دعوت بهکار کرد که بهرغم فعالیت در بخش خصوصی یا خارج از کشور، هنوز دل در گرو شعارهای اول انقلاب داشتند!
گروه اول را نزدیکان تنگنظر و کار نابلد خود و گروه دوم را «گاندوسازان» و «آتش به اختیاران» فراریشان دادند! این درحالی بود که استصوابیون نیز با طرح «منع بهکارگیری بازنشستگان!» روحانی را زمینگیرکردند!
ششم: مرحوم رئیسی (که اخیرا امیرکبیر لقب گرفت) خجالت را به کناری نهاد و از خالصسازی سخن راند!
مدیران و کارشناسانی را منصوب کرد که گویا جز مجیزگویی کاری بلد نبودند! آنقدر پرت و پلا بافتند که ناگزیر عذر برخی از آنها را خواست! درحالیکه کارشناس در هر جا، باید براساس علم و تجربه مبتنیبر منافع ملی نظر بدهد.
در همایشی در مشهد، حفظ منابع پایه (آب و خاک) را به همکاران امور اراضی کشور توصیه کردم.
حاکم شرع (فاضل هرندی) برخاست وگفت: رفقا! حرف دکتر کلانتری در ۱۲ سال را این آقا! در ۱۲ دقیقه گفت! جوابش دادم: یاشیخ! امر غریبی نیست! چه، ما قبل ازآنکه وزیر و مدیرکل باشیم، کارشناسیم.
هفتم: پزشکیان درحالی وارث دولت سیزدهم شد که نه تنها خبری از اسب زین کرده آن مرد برزخی نشسته در روزنامه توپخانه نیست که بهقول خودش پول گندمکاران را ندارد بدهد! رئیس جمهور راستگو! اگر اینجوریه چرا طلب گازمان از عراق را (۱۴میلیارد یورو) و برقمان از پاکستان را نمیگیرید!؟ چرا به پیشنهادات فوریام برای بهبود وضع معیشت مردم وقعی ننهادید!؟ (نگارنده، اقدامات فوری برای بهبود زندگی مردم! چگونه؟ شرق، ۲۷تیر ۴۰۳ص یک) شما باید بدانیدکه «ما ملتی نادار نیستیم! بلکه ناچاریم! چه، نگاهمان به همه مسائل سیاسی (ایدیولوژیک)ست!»
هشتم: مردمی که به پزشکیان رأی دادند؛ خواستار تغییر بودند! تغییر در کردار نه گفتار! وزیر امورخارجه میگوید: «ما میخواهیم خصومت را مدیریت کنیم یا از طریق همسایگان اثرات سوءتحریم را کم کنیم» شاید طرف صحبتش، ما نیستیم! چه، در اینصورت به شعور ما توهین نمودهاند!؟
نهم: ما خواهان ترک مخاصمه با غرب و آمریکائیم! تا در نتیجه آن، تحریمها لغو و نفس راحتی بکشیم!
قریب به اتفاق کارشناسان معتقدند راه حل مسائل کشور آشتی در داخل و ترک مخاصمه با خارج است. فقط در این صورت است که میتوانیم با دنیا مراوده داشته و بهتبع سرمایهگذاری خارجی انجام شود. موضوعی که اخیرا در مشهد مورد تاکید رئیس جمهور نیز بوده است!
دهم: تحریم و مرافعه دو روی یک سکهاند و هیچ ربطی به اعتماد ندارند! مگر ما به روسیه بدسابقه (که بیشترین مراودات سیاسی، نظامی و اقتصادی داریم) اعتماد نداریم؟ پس چرا اینقدر خنجر از پشت میزند؟ (که آخرینش گذرگاه زنگیزوراست) روابط کشورها بر پایه منافع ملی تنظیم میشود نه اعتماد!
ترک مخاصمه با جهان، لغو تحریمها و عضویت در WTO وFATF ازجمله اقدامات اولیه برای رسیدن به رشد و توسعه است که امیدوارم از ما مردم دریغ نشود.
*سخنان وزیر کشاورزی در مراسم تودیعام ۳۰مهر۸۴/ دستور رئیس دیوان محاسبات به استانها
علی فریدونی، عضوهیات علمی مشهد