وقایع اتفاقیه روستایی و کشاورزی در ایران معاصر
بخش چهاردهم: فراز و فرودهای صنعت نوغانداری و پرورش کرم ابریشم
بر اساس اسناد موجود، تولید ابریشم ایران در قرن هجدهم به شدت تنزل یافته بود، اما درقرن نوزدهم مداوماً تا حداکثر 1000تن تا سال 1864 افزایش یافت.
![بخش چهاردهم: فراز و فرودهای صنعت نوغانداری و پرورش کرم ابریشم](https://cdn.akhbarsabzkeshavarzi.ir/thumbnail/0B1t4ebEtS0a/Zce5TsPUvMCNJCTqRhU5aBR7NAAueirIp2aUMc7Km7B1WL5TKdVDfxRQZntoJOx1U0umvhJ8Mn0nLymMLIGgUQTVQfY6PVAdAzaUYujQy472LNoJ-tmnsOwsuek8ZV1T6G_iuofxy-t6Dd3SkZsA1g,,/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA-%D9%86%D9%88%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%8813.jpg2.jpg)
اخبار سبز کشاورزی؛ نقش مهم دراین افزایش را یونانیان و صادرکنندگان دیگر ایفا کردند که مستقیماً، یا از طریق بازرگانان کوچک که بسیاری از آنها ارمنی بودند، وجوهی را به تولیدکنندگان ابریشم پیش پرداخت کردند.
در سال 1335 هجری قمری، به طوری که جمالزاده مینویسد، «ابریشم نه تنها در ولایات شمالی بلکه در خراسان، آذربایجان، یزد و کاشان نیز به عمل میآمد. ولی گیلان نُه یازدهم صادرات ابریشم ایران را به عمل میآورد.
به گفته «شاردن»، در سال 1081 هجری، محصول ابریشم ایران تقریباً 633.000 من بوده و از این مقدار، 423 هزار من آن محصول کرمان بوده است. بنا به روایت «هنوی»، از سال 1157، روز به روز، خریداران ابریشم بیشتر میشدند و حاصل ابریشم نیز در ایران ترقی میکرد، ولی بیماری «پبرین»، اندک اندک، به کرمهای ابریشم ایران راه یافت و نتایج وخیمی به بار آورد.
تخم نوغان ایران از بین رفت و تخمهای خارجی جای آن را گرفت. قیمت ابریشم، بر حسب جنس و وضع بازار، از منی 143 قران تا 78 قران به فروش میرسید. در سال 1899 م. (1317-1316 ق.) ارزش ابریشم حاصل شده در گیلان چهار میلیون پوند بود و علاوه بر این حدود 532.500 کیلوگرم پیله به اروپا صادر شد. بدین ترتیب ابریشم خام که تا سال 1267 هـق/ 1850 م دومین محصول پراهمیت ایران در تولید ناخالص داخلی کشور (بعد از گندم) بود و در اقلام صادراتی 31 تا 38 درصد کل صادرات را شامل میشد در سال 1281 هـ.ق/1864. م به اوج خود رسید و در این سال استان گیلان 2 میلیون پوند ابریشم به ارزش 1/5 میلیون لیره استرلینگ تولید کرد.
اما (به دلیل نوعی آفت کرم که عدهای معتقدند، دست پنهان سوداگران بینالمللی در آن دخالت داشته است) در سال 1294 هـ.ق/1877 م به 89670 لیره استرلینگ بالغ شد و بعدها نیز به دلیل رقابت ژاپن و بعضی دیگر از کشورهای آسیای جنوب شرقی، قیمت ابریشم ایران در بازار جهانی تا 400 درصد کاهش یافت. به نحوی که ارزش ابریشم تولید شده در ایران در سال 1321 هـق/ 1902 م به 25564 لیره استرلینگ بالغ شد که فقط یک ششم ارزش تولید سال 1281 هـق 1864 بود.
ذکراین نکته نیز ضروری است که در 1864 بیماری "موسکاردین" به ایران رسید و دردهه 1870 محصول به حدود چهار پنجم کاهش یافت. یک باردیگر، صادرکنندگان خارجی، این بار با واردکردن تخم های کرم ابریشم مقاوم دربرابر بیماری از ژاپن ، به بهبود تجارت کرم ابریشم کمک کردند.
باوجود این، به هنگام بروز جنگ جهانی اول، بازده همچنان تماماً کمتر از میزان حداکثر سال 1864 بود. زمانی که تولید ابریشم رو به نقصان گذارد، در جنوب ایران (اصفهان ـ یزد ـ کاشان) مزارع خشخاش به سرعت رو به ازدیاد گذارد و مصرف تریاک که تا اواسط قرن نوزدهم تنها به منظور مصرف داخلی و به میزان اندک تولید میشد جنبه تجارت خارجی پیدا نمود، که دلیل آن اراده تجار انگلیسی در تولید تریاک به منظور صدور آن به بازار چین بود. طرفه اینکه ابریشم و تریاک همواره دو محصول رقیب در الگوی کشت مناطق مختلف کشور بودند.
با افول تجارت ابریشم (به دلیل تولید ابریشم مصنوعی در غرب)، کشت خشخاش توسعه یافت تا جایگزین ابریشم شود. مکتوبات و اسناد دولتی بر رکود در تولید و تجارت ابریشم در اواخر عصر قاجار دلالت دارند. همین موضوع موجب شد تا دولت از مأموران رسمی خود بخواهد به آسیب شناسی دلایل کاهش محصولات کشاورزی محل مأموریت خود بپردازند. اصولا، یکی از مهمترین اهداف دولت که ریشه در مطالبات دوره مشروطه داشت، قانونمند کردن ارکان فلاحت و صناعت ابریشم در کشور بود.
نوسانات صنعت ابریشم در اواخر عصر قاجار و تغییرات سیاسی در ایران سبب شد تا در سال های آغازین حکومت پهلوی تعداد ِبهره برداران نوغان دار برای بهبود صنعت ابریشم افزایش یابد. امید به بهبود وضع اقتصادی، مطالبه خواهی رو تزاید مردم و بحران معیشت بهویژه در مناطق روستایی کشور موجب شد تا انگیزه های تولید افزایش یابد تا از پی آن ابریشم ایران نیز مشمول ساماندهی شود.ابریشم کشور از اوایل دوره قاجارها در نتیجه غفلت دولت رو به تباهی می رفت.
این صنعت مهم که تا سال 1260 یکی از مهم ترین منابع ثروت کشاورزی ایران و در چندین ناحیه ایران از جمله در گیلان، مازندران، کاشان و یزد و برخی از نواحی خراسان و آذر بایجان و فارس کشت آن معمول بوده و در اواخر دوره قاجارها تنها به مقدار کمی در گیلان باقی مانده بود و در نتیجه بی مبالاتی وسهل انگاری و بی قیدی دولت در حال فساد و نیستی بود طرفه اینکه چندین بیماری مسری که مخصوص کرم ابریشم است از خارج وارد ایران شده بود و هر سال مقدار محصول نسبت به سال گذشته رو به نقصان میرفت این شرایط تا اوایل دوزان پهلوی اول ادامه داشت.
طی سال ها، قضایای مربوط به از بین رفتن توتستانها، فقدان نظارت دولتی بر تولید و توزیع تخم نوغان، ناامنی ناشی از تحرکات و حوادث جنبش جنگل، مسدود شدن راه تجارت دریایی انزلی به باکو و آستاراخان، فروش تخم نوغان فاسد، بی انگیزگی مالکان محلی و افزایش سرانه مالیات از صادرات نوغان به خارج از کشور سبب شد تا معیشت نوغانداران وضعیتی فلاکت بار پیدا کند و حرفه نوغانداری در گیلان رو به افول گذارد؛ نامه قائم مقامی به شارل سکرتان گویای تلاش های نخستین برای احیای دوباره ابریشم در اواخر عصر قاجار و اوایل عصر پهلوی است.
اندکی پیش از وقوع جنبش جنگل متخصصان فرانسوی برای احیای ابریشم به گیلان دعوت شدند؛ ولی با وقوع آشوب و هرج و مرج از این سرزمین خارج شدند. برگشت دوباره آرامش به گیلان و توجه به رونق دوباره این محصول موجب شد تا متخصصان این حوزه برای احیای دوباره صنعت ابریشم به گیلان دعوت شوند. در بین اسناد نامه "سیداسماعیل قائم مقامی" به "شارل سکرتان" موجود است.
در این نامه قائم مقامی به امنیت گیلان پس از سقوط قاجاریه اشاره دارد و سکرتان را برای آموزش صنعت ابریشم به گیلان دعوت میکند. سکرتان فرانسوی در سال 1917میلادی بعنوان معلم مدرسه نوغان داری دارالفنون در رشت مشغول به آموزش بوده است. نامه سیداسماعیل قائم مقامی به شارل سکرتان. در دو برگ، به سال 1923میلادی، -اصل نامه در مرکز تحقیقات نوغان لیون فرانسه - موجود است.
قاجارها نسبت به توسعه صنعت نوغانداری بی تفاوت بودند. حتی انحصار ورود تخم نوغان را که از اروپا می خریدند و محتاج بدان بودند را به یکی از سیاست مداران تهران داده بودند. بهمین جهت این صنعت مهم که در زمان صفویه در ایران در منتهی رونق و یکی از مهم ترین منابع عایدی ایران و جلب ثروت بود کاملا راه زوال را می پیمود و چیزی نمانده بود که از میان برود.
به همین جهت پس از انقراض قاجاریه، توجه خاصی نسبت باین صنعت و پرورش پیله و کرم ابریشم وتخم نوغان شد و در این زمینه پیشرفت های فراوانی هم روی داد حتی در نواحی دیگر بجز گیلان وسایل نوغانداری و پرورش پیله فراهم شد . همچنین صنعت ابریشم بافی با اصول جدید "نه تنها نیازمندی کشور را ازین حیث کاملا تامین کرده و مردم ایران را از پارچه های ابریشمی خارجی بی نیاز ساخته است بلکه زمینه های عرضه صادراتی را نیز فراهم آورده است".
تحولات گیلان قلب ابریشم ایران
پیله وپرورش کرم ابریشم سهم قابل ملاحظه ای دراقتصاد گیلان و بعضی مناطق شمالی ایران داشت. گیلان به تنهایی نه یازدهم ابریشم کشور را تولید می کرد. تا نیمه دوم قرن 19، ایران ابریشم تافته شده صادر می کرد اما بعد از آن عمدتاً پیله ابریشم از آنجا صادر می گردید. این موضوع به روشنی نشان می دهد که در نتیجه نفوذ سرمایه های خارجی، کشور به صورت منبعی برای موادخام درمی آمد. درعملیات مربوط به تولید پیله ابریشم، جایگاه اول از آن سرمایه داران خارجی بود(یونانیان با تابعیت ترکی، فرانسوی ها، وایتالیایی ها).
گیلان به صورت مرکزمهمی برای صادرات ابریشم خام به بازارهای اروپایی درآمد. از آغاز دهه 1980، پرورش کرم ابریشم درگیلان کاملاً توسعه یافت و روش آمودن پیله ها پیشرفت نمود. چون تخم کرم های محلی برای تافتن ابریشم مناسب نبود، همه ساله مقداری تخم توسط سوداگران خارجی به کشور وارد می شد. از آنجا که روستاییان نقدینه کافی برای خرید این تخم ها نداشتند، مجبور بودند به شرایط سخت سوداگران خارجی یا ایرانی (که آنها را از خارجی ها می خریدند) گردن نهند.
درمقابل پرورش کرم، یک سوم پیله ها به روستاییان می رسید. مابقی نصیب صاحبان تخم ها ومالکین باغ های توت می شد. مطابق مدارک موجود، تااوایل قرن بیستم، شهروندان روسی (بخصوص ارامنه)وتجار محلی، عمدتاً، دیگر سرمایه داران راازاین صنعت رانده بودند. معهذا، رقابت سرمایه داران کشورهای مختلف خسارات عمده ای به این صنعت وارد کرد. ضعف سرمایه داران سوداگر محلی نیز برپیچیدگی وضع می افزود.
شهر لاهیجان از دیرباز کانون تولید و رشت (با جمعیت 30،000 نفر) محور بازرگانی ابریشم بوده و بیشترین سهم را نیز در تولید و صادرات آن داشتهاست ، به نوشته آفاری،رشت به دلیل حضور تجار بسیاری از اروپا، فرانسه، یونان، روسیه که تا به آن زمان مجموعهی دفاتر و کارگاههای آموزشی که در آن شهر به وجود آورده بودند، هوای جهان وطنی داشت.
شرکت یونانی “برادران رالی”، به طور مستقیم یا از طریق تجار واسطه (نظیرحاجی ملارفیع شریعتمدار مجتهد از بزرگ مالکان گیلان و دست اندرکار تجارت ابریشم، و خاندان حاجی سمیع)، بودجه کافیای را، با شرط افزایش تولید محصولات به نفع خود، اختصاص داد. در سال 1864 محصول گیلان، با ارزش حدود یک میلیون پوند، به بیش از 2،190،000 پوند رسیده بود. ابریشم همیشه مهمترین منبع درآمد ایران بود که بیشترین عایدات را برای خزانه شاهی در بر داشت (یونسوا.ل.ای،توسعه تجاری انگلستان در حوزه دریای خزر در نیمه اول قرن ۱۸م، باکو، ۱۹۸۸.۲). از مهمترین شرکتهای خارجی فعال شرکت زیگلر که سوئیسیالاصل بود و فعالیت تجارتی خود را از تبریز با واردات قماش منچستر و صادرات ابریشم گیلان در دهه 1270 ق/ 1850م آغاز کرد. کاهش شدید در تولید ابریشم، که نقش اول را در محصولات کشاورزی برای فروش داشت، سبب شد در طول دهههای 1860 و 1870 بازارهای محصول ایرانی به ژاپنیها واگذار شود.
در عوض کشت گندم و جو جایگزین شد، ابریشم ایران در این زمان گرفتار رقابت روز افزون ابریشم متوسط و گاهی عالی هندی و ایتالیایی در بازارهای اروپایی و نیز ابریشم سوری و یونانی در بازارهای عثمانی بود. در ۱۹۰۲ شرکت یوژنو روسکو تولید کنف در گیلان را بر عهده گرفت و محصولاتش را به روسیه صادر کرد. درآغاز، تسلط برخرید و فروش پارچههای ابریشمی از ایران و سپس خرید کالاهای کشاورزی ابریشم، پنبه، تریاک و خشکبار توسط تجار خارجی، همراه با خرید کالا (عمدتاً پارچه) از خارج، بازار فروش محصولات خارجی را درایران گسترش داد و همپای آن، سهم بازرگانی خارجی در اقتصاد، افزایش یافت. آنگونه که تجارت روسیه با ایران از سال 1269تا 1279 (1890تا 1900م) به دو برابر و از سال 1279 تا 1289 (1900 تا 1910م) به سه برابر افزایش پیدا کرد.
در ارتباط با صنایع ابریشم نیز پیرو فعالیتهای امین الضرب در گیلان جهت احداث یک کارخانه ابریشم ریسی، فرخ خان امین الملک نیز به دستور شاه برای آماده سازی مقدمات تاسیس کارخانه ابریشم کشی در ایران (البته به شیوه فرنگی – شیوه بومی آن که وجود داشت) در سال 1275 ه ق (آوریل 1859) همزمان هنگامی که لقب امین الدوله را گرفته بود با گرد هم آوردن کسانی مانند – عالیجاه آقای مهدی ملک التجار (به احتمال پدربزرگ حاج حسین آقای ملک و پدر حاج محمدکاظم ملک التجار)- حاجی آقا محمد ملک التجار قزوینی – آقا محمدرضا تاجر- مقرب الخاقان حسنعلی خان سرتیپ- مقرب الخاقان میرزاحسین خان (شاید سپهسالار بعدی)- مقرب الخاقان میرزا عبدالغفار خان نایب اول وزارت امور خارجه- آقا میرزا میرعبدالباقی- مقرب الحضره میرزا عبداله خان – محمود ناصرالملک (پدر ناصرالملک نایب السلطنه دوران احمدشاه) در زیر پوشش وزارت خارجه گزارش پیامد تماس های خودش با مسیو دبلد (Debbeld) فرانسوی برای خرید و برپایی یک کارخانه ابریشم بافی در تهران را ارائه نمود و گفته هایی در این میان به زبان ها آمد و نتیجه به نظر شاه رسانده شد و او هم در کنار گزارش چنین نوشت: «وزیر دول خارجه، این عریضه شما به نظر ما رسید و تصدیقی که در قرارداد امین الملک با موسیو «دبلد» در باب چرخ(صنعت) ابریشم کشی کرده اند. بسیار صحیح است و ما هم امضا می فرماییم. البته به وزیر مختار فرانسه مقیم طهران اعلام رسمی کنید که این قرارداد ان شا الله به زودی به انجام برسد- 21 شهر جمادی الثانی 1275 یونیت ئیل »(اسناد تاریخی خاندان غفاری – ج 1- ص 59- سند شماره 52). اما توسعه تجارت ابریشم خام و فرآوری شده با خارج، تولید و صدور مواد اولیه ابریشم و واردات کالاهای ساخته شده، همراه با کسری تراز بازرگانی، نه تنها به ورشکستگی پیشهوران روستایی انجامید ـ همانند وضعیتی که درکشورهای دیگر مستعمره و نیمه مستعمره پیش آمدـ بلکه پرداخت کسری، با تشدید استثمار دهقانان و افزایش ستم برآنان نیز همراه شد. چنین است کشش دوجانبه و متقابل سرمایهدار تاجربه سوی مالکیت بزرگ ارضی ازیک جانب و گرایش ملاکان به سوی منابع جدید درآمد از جانب دیگر، ویا حتی استحاله تدریجی آنان به بوروکراتهای شهری و سرمایهداری بوروکراتیک در قرن بعد.
بر اثر فشار سرمایه خارجی، کشاورزی جنبه کالایی به خود گرفت. فزونی تولید کالایی به استقرار روابط کم رنگ و مخدوشی از سرمایه داری منجر شد و دهقانان در حالی که پیوند خود را با اربابان حفظ کرده بودند، به سرمایهداری جهانی وابسته شدند.
از طریق این ارتباط (مرکز ـ پیرامونی)، دهقان ایرانی به عنوان یک تولیدکننده موادخام کشاورزی برای صناعت غربی در بازار سرمایهداری جهانی مربوط شد. طبیعی است که روابط اقتصادی بر مبادله ناعادلانه مبتنی بود که خود واضح و رسا از استثمار بخش کشاورزی و روستایی کشور توسط سرمایهداری خارجی حکایت میکرد.
از سویی، توجه به این نکته ضروری است که رشد بازرگانی خارجی در مورد صدور کالاهای کشاورزی به معنی رشد اساسی و انباشت سرمایه مالی نبود، بلکه نمایانگر جابهجایی سرمایه میان بخشهای مختلف بازرگانی و بازرگانان مختلف بود. سود بازرگانی خارجی به جیب بازرگانان بزرگ میرفت و آنان با افزایش ثروت بالفعل خویش بر قدرت سیاسی بالقوّه خود به زیان دولت میافزودند این جریان از راههای غیرمستقیم هم در تضعیف حکومت خودکامه نقش مهمی داشت.
تا آن زمان، تولید ابریشم در شیوه سنتی ساختاری معیشتی داشت؛ زیرا به دلیل تعدد زیرمجموعه های تولید در این صنعت ازجمله نگهداری توتستان ها، پرورش ابریشم، استخراج پیله، نخ کشی، رنگرزی و انواع دست بافت به نیروی انسانی بسیاری نیاز داشت و اقشار زیادی از مردم در کارگاه های سنتی مشغول به کار بودند. زمینداران گیلان تا پیش از نابود شدن کرمهای ابریشم بر اثر بیماری در 1277، به پرورش کرم ابریشم راغب تر بودند. بهعلاوه ، گیلان تا ابتدای قرن چهاردهم از سایر مناطق کشور دور افتاده بود و تنها با گشایش راه رشت - قزوین به فلات ایران متصل شد. اصولا در الگوی کشت سنتی گیلان، ابریشم سابقهی قدیمیتری داشت. . آفاری به نقل از عیسوی، در سال 1878، می نویسد:
“در گیلان اگر دهقانان در پاکسازی یک قطعهی جنگل، برای کشت محصول، اقدام کنند، میبایست که محصول زمین را با مالک زمین تقسیم نمایند. اگر درختان توت کشت گردند، نهال خریداری شده توسط ارباب، و پس از چند سال زمانی که ابریشم تولید شود، نوغانداران، یک سوم تولید را، برای رفع مشکل خود برمیدارند، نیمهی باقی مانده به ارباب و نیمهی دیگر سفته بازان که تخم کرم ابریشم فراهم میکنند میرسد. به همان نسبت کم، هم مباشران میتوانند در هر زمانی بر حسب کارهایی که روستایی انجام میدهند مقداری از محصول را به نفع خود بردارند".
در گیلان به توتستان یا باغهای مخصوص درخت توت، توتهکله می گفتند و سعی در احداث توتستان های جدید گردید و تاجر معروف دوران قاجار، حاج امینالضرب با کمک فرانسویان کارخانهای تأسیس کرده که پس از مدتی از بین رفته بود. این صنعت اهمیت زیادی هم برای مصارف داخلی ازجمله صنعت قالیبافی و نیز صادرات داشت. استان گیلان با شرایط اقلیمی مناسب برای رشد درخت توت که برگ آن خوراک اصلی کرم ابریشم است، برای توسعه نوغانداری انتخاب شده بود.
انواع متداول ابریشم ایران
تجارت ابریشم ایران که از قرن 17 میلادی مهمترین اقلام صادراتی کشور بود، دردورههای بعد علی رغم صدمات ناشی از زلزله و مرگ و میر کرمهای ابریشم در اثر بیماری و نابودی درختان توت ، هنوز آن قدر اهمیت داشت که تسلط برآن مورد توجه تجار خارجی قرار گیرد. در ایران قرن 18 و 19 میلادی چهار نوع ابریشم وجود داشت. نخستین نوع «ابریشم شیروانی» نام داشت که بسیار کم بود. این نوع ابریشم سخت، خشن و درشت رشتهای بود که از پیله به دست میآمد و در اروپا آن را «اروش» مینامیدند. دومین نوع «خرواری» بود و کسانی که خبره نبودند آن را میخریدند و در اروپا به آن «لیژیان» میگفتند. سومین نوع ابریشم «کدخداپسند» نامیده میشد که ابریشمی با کیفیت متوسط بود.
نوع چهارم «شعرباف» بود که در بافت عالیترین پارچهها کاربرد داشت (شاردن، 1336، ج 4: 3670-369).بنا به گزارش "جوناس خانویا"؛ مهم ترین مرکز تولید ابریشم ایران گیلان بودکه هر ساله ۳۰۰۰۰ پود ابریشم خام در آنجا تولید می شد که ۵۰۰۰ پود آن مورد نیاز در ایران ،۴۰۰ پود به بغداد ارسال می شد و بقیه از طریق دریای خزر به فروش می رسید (کاکانووا .ن.گ، روابط تجاری و اقتصادی ایران و روسیه دردوره فئودالیسم، 1993). به اعتقاد عیسوی، ابریشم که از دوره صفویه یکی از مهمترین اقلام صادراتی کشور بود، در سده هجدهم به دلیل تورم شدید این محصول، در نیمه نخست سده نوزدهم افزایش شدیدی یافت.
در نیمه دوم سده نوزدهم در سال 1864 به اوج خود رسید علت این توسعه، فعالیت شرکتهای مختلف یونانی و سایر شرکتها نظیر شرکت برادران رالی بود که وجوه لازم را در اختیار تولیدکنندگان قرار میداد. شرکت رالی و دیگر شرکتهای اروپایی برای بهبودی محصولات، شروع به عرضهی تخم کرم ابریشم ژاپنی، بعد هم ترکیهای، نمودند. در واقع بزرگ ترین تجارت خانه ای که در تبریز در نیمه دوم سده سیزدهم فعالیت داشت، شرکت رالی و آنجلاستو (Rali and Angelasto) بود که زیر حمایت بریتانیا قرار داشت و به وسیله پنج برادر تاجر پیشه یونانی تبار تأسیس شده بود.
این تجارت خانه به وارد کردن قماش منچستر و صدور ابریشم گیلان می پرداخت، تا آن که پس از بروز واقعه بیماری کرم ابریشم در سال 1288ق./ 1871 به کار خود پایان داد. شیوع بیماری "ماسکاردین" به استان گیلان در سال 1873 منجر به نابودی بخش قابل توجهی از ابریشم شد و آن را به یک سوم کاهش داد با این حال دولت مرکزی همان مالیات ارضی پیشین را از منطقه دریافت میکرد.
اما در ادبیات و کتب ایرانی بعد از 1307 شمسی، سه نوع معروف و متداول ابریشم عبارت بود از ابریشم "لاجی" که ابریشم مرغوب گیلان بود و اروپائیان آن را "لاکی یا لژی" می نامیدند و به ابریشم "خرواری"هم معروف بود. لاجی در لفظ محلی گیلان به معنی لاهیجان است. ابریشم شیروانی که در شیروان خراسان و گنجه و شماخی تولید میشد و جنس آن به کیفیت ابریشم لاجی نبود. به این ابریشم در اروپا "ارداس" میگفتند و در ایران به ابریشم کدخدا پسند یا تاجر باب معروف بود.
ابریشم نوع" لاس" که پست ترین نوع بازاری ابریشم محسوب میشد و دارای الیاف خشن و رگه دار بود. این نوع ابریشم که بیشتر در مازندران به عمل می آمد، در اروپا به ابریشم "سالواتیکا" معروف بود. در سال 1305 میزان مصرف تخم نوغان به صدهزار جعبه در سال که رقم قابل توجهی بود رسید و در سال 1306 یعنی سال های اولیه حکومت پهلوی تولید پیله در گیلان به بیش از دو هزار تن رسید. پس از به پایان رسیدن جنبش جنگل و برقراری آرامش در گیلان میزان استفاده نوغان داران از تخم نوغان افزایش یافت بگونه ای که در سال 1305 مصرف تخم نوغان به صد هزار جعبه رسید.
در نتیجه میزان تولید در یک سال بعد بر اساس گزارش ها، به 2000 تن در سال رسید. بیشتر صادرات ابریشم گیلان در انحصار فرانسه و روسیه بود و خرید نوغان از عثمانی انجام میگرفت. ابریشم در دوره پهلوی اول با توجه به سیاست های وی در زمینه حمایت از صنعت بومی و اقصاد داخلی، منجر به احیاء کارخانه های ابریشم کشی در گیلان و تاسیس واحدهای جدید ابریشم بافی گردید و زنان نیروی کار اصلی این مراکز تولیدی محسوب میشدند.
سیاست های جدید اقتصادی دولت درزمینه حمایت از تولید ابریشم و نقش مهم نخبگان اقتصادی کشور و فرانسوی ها در احیای تجارت ابریشم، فرانسوی ها را به مهمترین شریک تجاری ابریشم ایران در این دوره تبدیل کرد. در نتیجه با سیاست اقتصادی دوسویه دولت ایران و شرکت های فرانسوی، صنعت ابریشم دوباره جان گرفت. سعید نفیسی ؛ سردبیر «مجله فلاحت و تجارت»، در سالهای ۱۲۹۷-۱۳۰۰ شمسی ؛ با چراغ سبز دولت و جلب برخی از دانشمندان و متخصصان رشتههای مختلف فلاحتی و فرهنگی، مقالات علمی و مطالب تجربی درباب فلاحت نوغانداری و تجارت بریشم از آنان به چاپ می رساند.
وی خود نیز مقالات زیادی تألیف و در این مجله و دیگر مجلات آن زمان از جمله «مجله دانشکده»، به مدیریت ملک الشعراء بهار، چاپ و منتشر کرده است. او همچنین در سال ۱۲۹۸ کتاب پژوهشی تألیف "ف.لافُن، ه. ل. رابینو"، را با عنوان صنعت تخم نوغان در ایران را از فرانسه به فارسی ترجمه و منتشر کرد، که موضوع آن، پرورش کرم ابریشم و صنعت نوغانداری، است. بهرحال در این دوره با بسترسازی سیاسی و اقتصادی به نقش ابریشم در تولید ملی بیشتر توجه شد.
تصویب نامه خرید و تاسیس داره کل نوغان
عریضه های نوغان داران به مجلس شورای ملی پس از سال 1306 سبب گشت تا توجه دولت به این مسئله جلب و صنعت نوغان دارای قانون و ضوابطی نوین گردد. بطوریکه یکی از مهمترین اقدام پهلوی اول در ابتدای حکومتش سازماندهی نظام تولید ابریشم ایران بود، در ابتدای سال 1306 به دلیل اهمیت اقتصادی صنعت ابریشم در اقتصاد ملی، نیاز به بازنگری در قوانین این صنعت الزامی شد و محمود جم وزیر وقت فلاحت و تجارت و فواید عامه در راستای وضع قوانین در سطوح مختلف، وضعیت فلاحت و به ِ تبع آن نوغان داری را در اولویت سیاست های اقتصادی قانون گذاران دولت قرار داد؛ به ویژه اینکه نوغان داران در رقابت های تجاری بازرگانان برای واردات تخم نوغان خسارت دیده بودند. به نظر میرسد مطالبه گری نوغان داران یکی از عوامل اصلی توجه حاکمیت به قانون مندکردن صنعت ابریشم بوده است
تصویب نامه خرید نوغان در ابتدای حکومت در سال 1306 به دستور هیئت وزیران مصوب شد. در سال 1314 اداره کل نوغان با هدف تهیه و توزیع تخم نوغان و خرید پیله در رشت تأسیس شد که زیرنظر وزارت کشور اداره می شد با شکل گیری این اداره تحولی چشمگیر در صنعت نوغان گیلان و ایران رخ داد. متعاقب آن در شهر های مهم منتسب به نوغان داری در کشور ادارات نوغان افتتاح شد.
به عنوان مثال احداث اداره نوغان در شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان در سال 1314 انجام شد و در سال 1316 مورد بهره برداری قرار گرفت. در ابتدای تاسیس، این اداره وابسته به بانک صنعت و معدن بود و فعالیت آن توزیع تخم نوغان های خارجی از نوع پلی هیبرید بوده که در جعبه های 5 مثقالی بین نوغان داران توزیع می شد. رییس اداره نوغان تا سال 1317 فردی فرانسوی به نام "مسیو فران" بود و پس از آن روسای ایرانی جایگزین شدند. برای مدت چند سال تشکیلات اداره نوغان تحت پوشش سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران قرار داشت و سپس به نام شعبه پیله ور تغییر نام داد.
این شعبه تخم نوغان های خارجی و ایرانی را که از رشت به این استان آورده می شد، در فصل پرورش بین نوغانداران استان خراسان توزیع می کرد.هم زمان تجهیزات کارخانه حریر بافی چالوس نیز از فرانسه خریداری و در سال 1316 افتتاح شد و محصولات خوبی را نیز به بازار عرضه کرد. به منظور رفع نیازمندی های این کارخانه و حل برخی مشکلات در مجلس قانونی به تصویب رسید که به موجب آن تولید تخم نوغان و خرید پیله انحصاری شد. به دنبال این مصوبه شرکت نوغان تأسیس شد. از اوایل سال 1314 به دنبال اقداماتی که به عمل آمد اداره کل نوغان به منظور تولید بهینه پیله و توزیع تخم نوغان و خرید پیله زیر نظر وزارت کشور تاسیس گردید. اداره تخم نوغان برای گسترش و بیشتر کردن تخم نوغان پیشنهادهایی کرد که تخم نوغان در ایران به بار آید و از ورود تخم نوغان از دیگر کشورها جلوگیری شود.
در خصوص نوغان داری بهرامی اعتقاد دارد؛" یک هکتار (یک جریب ده هزار ذرعی) «توتستان» طویل القامه از ده سال به بعد برای عمل آوردن ده جعبه «تخم نوغان» کافی است. یک هکتار «توتستان» متوسط القامه از 8 ساله به بعد برای عمل آوردن 15 جعبه «تخم نوغان» کافی است. یک هکتار «توتستان» قصیر القامه از 5 ساله به بعد برای عمل آوردن 20 جعبه «تخم نوغان» کافی است. ابریشم که على الظاهر مناسب ترین متاعى بجای تریاک است محتاج به سرمایه و متخصصین و بالاتر از همه وقت می باشد. اقلاً شش الى ده سال به تفاوت آب و هوا وقت لازم است که درخت توت از تخم بعمل آید و این کار بر روی یک اساس سود مندی قرار گیرد." این تکاپوها نشان میدهد قانون مندشدن ورود تخم نوغان بر معیشت نوغان داران تأثیر زیادی داشته است. بیشتر این عریضه ها درپی فشارهای اقتصادی و وخامت اوضاع معیشتی مردم تحت عنوان شکوائیه نگارش شده اند.
بحران توزیع تخم نوغان فاسد
به نوشته آفاری، مهمترین مشکل پیش روی تولید کنندگان کرم ابریشم گیلان، قیمت بالای تخم وارداتی بود. وارد کنندگان تخم، اغلب تجار پیله بودند که”شیوه مقاطعه کاری”را درپیش گرفتند و هنگام خرید محصول، درمعامله با صاحب ملک، نیازش را به خرید تخم در سال آینده به آنها تحمیل میکردند.در سال 1906، سندیکایی برای واردکنندگان به منظور بالا نگه داشتن مصنوعی قیمتها تشکیل شد.
در پایان سال، که 30،000 جعبه تخم باقی ماند، آنها را نابود کردند تا به یک نسبت سریعتری از فروش آنها در قیمت کاهش یابد، و سود قابل توجهی باقی بماند. موضوع خرید تخم تنها راه برونرفت برای، زمینداران، تجار و دهقانان در برابر یکدیگر بود. براساس اسناد عریضه های نوغان داران به مجلس در سال 1306، گروهی از تجار برای کسب منافع مقدار زیادی تخم نوغان فاسد را به جای معدوم کردن بین نوغان داران گیلان توزیع کردند که این عامل ناقوس مرگ صنعت ابریشم ایران را به صدا درآورد. در یکی از عریضه ها آمده:"پنج هزار نفوس و معاش آنها منحصر به نوغان اند و به دلیل نبود نوغان به طوری اهالی پریشان شده اند که از دوماه قبل برای معاش و قوت یومیه معطل مانده اند.
قسمت بزرگ این فجایع و خرابی از اثر طمع کاری های آقای حاج معین التجار بوشهری است که پیله معامله یک من به واسطه ارزانی قیمت ایشان خریده به رعایا و فقرا به عوض هر بابی کرده اند. با این فلاکت و گرفتاری همان تخم نوغان های خراب را که هر بابی هشت قران خریده اند هر بابی یک من پیله مطالبه دارند. روز و شب فقرا و رعایا در فشار مطالبه. نوغان داران گیلان در عریضه ای سخت کاری های حاملین ایشان هستند که دیگر به مجلس عاملان فروش تخم نوغان فاسد را معرفی کرده اند و یادآور شده اند: در موضوع خرابی تخم نوغان اگر ثابت شود که مسیو دوبردوی فرانسوی مفتش اداره نوغان خدعه بزرگی به گیلانی نموده و ماها را دچار دو کرور تومان خسارت تخم نوغان نموده ِ است، جبران این ضرر را که باید بکند؟
برای ثبوت خدعه او یک جعبه از تخم نوغان ِ وطن ِ عزیز مسیو دوبردو را که فرانسه باشد با لاک و مهر اداره فرانسه به توسط جناب حضور مبارک نمایندگان محترم نمودیم . آقای دکتر مصدق نماینده محترم مجلس اِنفاذ آخر درخواست بفرمائید از متخصص نوغان که در دویست هزار جعبه نوغان وارده امساله، که به قول خودتان ممیزی هم نمودید، پنج هزار جعبه فاسد نبود که او را رد قلب ما هم که شده بفرمائید تخم نوغان تقلب وارد کرده ام که ِسکات کرده. برای چه خرابی تخم نوغان امساله را در محیط گیلان نمی شود مخفی داشت.
باوجود بر این، اعلان کفالت شهبندری جمهوری ترکیه را روزنامه ایران که دلالت بر فساد تخم نوغان امساله میکند جناب مسیو دوبردو چه جواب خواهند داد؟ از شما حامیان ملت استمداد می کنیم که به عرایض مظلومانه رسیدگی کرده نگذارند حقوق حقه ما را پایمال کنند.
تجارتخانه های خارجی از مهمترین عوامل فلاکت اقتصادی مردم بودند" اما عامل دیگری که موجب کاهش تولید ابریشم در گیلان در اواخر عصر قاجار و اوایل ِ عصر پهلوی شد فشار مالکان بر رعایا بود. در سندی رعایای قریه سرهند َ دیوشل مالکان محلی را عامل اصلی مشکلات اقتصادی نوغان داران معرفی کرده اند که به طورکلی مالکان محلی به دلیل برخورداری از ثروت و قدرت نقشی تعیین کننده در ساختار اقتصادی رعایا داشتند و تصمیم گیری های آنها مسیر زندگی اقتصادی روستائیان را تحت الشعاع قرار می داد.
واگذاری امتیاز انحصاری واردات تخم نوغان
یکی از اقدامات دولت برای کنترل و نظارت بر واردات تخم نوغان، واگذاری امتیاز انحصاری آن به میرزاحسن خان اسفندیاری در بهمن ماه 1306 بود. براساس این قرارداد که سند آن با عنوان نظام نامه تخم نوغان تدوین شد اسفندیاری وظیفه داشت تا علاوه بر واردات تخم نوغان سالم، به ترویج و آموزش نوغان داری بپردازد و ازسوی دیگر دولت نیز موظف بود تا از هر جعبه تخم نوغان بیش از یک قران مالیات نگیرد تا موجب افزایش هزینه تمام شده برای واردکننده و فشار بر نوغان داران نشود. طبق گزارش ها به نظر میرسد که هدف دولت علاوه بر نظارت بر واردات تخم نوغان و دریافت مالیات از واردات آن، حمایت از نوغان داری ایران هم بوده است. اسناد مربوط به سال 1306ش مربوط به خسارت وارده ازسوی اتباع خارجی و واردکنندگان تخم نوغان به نوغانداران است. واردکنندگان تخم نوغان با فروش تخم نوغان فاسد به نوغانداران سبب خسارات جبران ناپذیر به محصول ِ نوغان گیلان شدند. وضع معیشت نوغان داران درپی این رویداد، پریشان و فلاکت بار گزارش شده است. اسناد مربوط به سال 1307خ نشان میدهد که درپی خسارات ناشی از سال گذشته نوغان داران توانایی پرداخت مالیات را نداشته اند و اجرای، طرح شیر و خورشید از سوی اداره مالیات فشاری مضاعف بر نوغان داران بوده است. درپی فشارهای ناشی از اخذ مالیات در طی سال 1307 بر رعایا، تولیدکنندگان ابریشم نیز دچار اختلال اقتصادی شدند؛ در سال 1309 شکوائیه ای ازسوی رعایای دهکده لاهیجان برای ایجاد مدرسه برای توسعه معارف و آشنایی اعقاب آنها با اصول امر فلاحت نوشته شده است. اهالی این روستا در پی رکودی که در اثر ناآشنایی در خرید نوغان آلوده و فاسد داشته اند این تصمیم را برای توسعه و آموزش جوانان بومی اتخاذ کرده اند.
نظامنامه ورودیه تخم نوغان به ایران، مورخۀ 29/11/1307
در سال 1307 نظامنامه ورودیه تخم نوغان به ایران مصوبه وزیر فلاحت و تجارت و فواید عامه محمود جم، در 17 ماده منتشر و به تجارتخانه ها و مراکز اجرایی ارسال شد. در ماده اول به تجار واردکننده تخم نوغان تأکید شد که هرساله تا اول بهمن ماه تخم نوغان خود را برای قرنطینه و جلوگیری از ورود بیماریهای شایع تخم نوغان به اداره تفتیش نوغان تحویل دهند. براساس سند مذکور اداره تفتیش تخم نوغان داخلی فقط در گیلان موجود بود. طبق ماده دوم، گمرکات چهار شهر پهلوی، مشهد، کرمانشاه، و تبریز مسئولیت تحویل گرفتن تخم نوغان های وارده را برعهده گرفتند. اجازه معامله تخم نوغان در داخل فقط درصورت تفتیش مجاز شد.
ماده سوم، مهر این اداره را شیر و خورشید معرفی میکند و ماده چهارم تاکید دارد که در بنادری که تخم نوغان وارد میشود معلم مخصوصی گمارده شود که با بررسی علمی و ذره بین های مخصوص به معاینه و امتحان تخم نوغان بپردازد. از ماده پنجم تا پانزدهم این نظام نامه مباحث مربوط به ویژگی های تخم نوغان و تفتیش آن ذکر شد و واردکنندگان موظف شدند بر روی بسته بندی های ورودیه تخم نوغان نکات زیر را درج کنند: محل عمل آوردن؛ مملکتی که تخم نوغان را تولید کرده است؛ تاریخ عمل آوردن؛ عده جعبه؛ نمرات قسمت های تولیدی، نژاد و رنگ پیله؛ مقدار محصول پیله که در یک گرم تخم نوغان عمل آمده است؛ تصدیق اینکه مؤسسات عمل آورنده تخم نوغان تحت تفتیش حکومت محلی بوده اند؛ و مخصوصا ذکر این نکته که هنگام تربیت برای تخم های وارده هیچ یک از امراض (فالشری و گراسری و بیماریهایی شامل موسکاردین) ملاحظه نشده باشد در ماده هفده، نظام نامه وزارتی مورخه 14دیماه1304 درباره تفتیش تخم نوغان ملغی شد در گزارش وزارت اقتصاد ملی از وضعیت نوغان داران در سال1311آمده است: ‘ "نظر به اینکه کسادی بازار پیله در خارجه و افزایش مخارج ترانزیت آن از راه روسیه مشکلاتی برای صدور جنس ابریشم تولید نموده است، چنانچه با صاحبان این جنس مساعدتی نشود ممکن است دچار خسارات زیاد شده و درنتیجه به توسعه زراعت ابریشم سکته وارد شود. اینک برای رفع منظور، ماده واحده زیر را پیشنهاد و تصویب آن را تقاضا میکنیم: اداره ِ کل تجارت مجاز است درمقابل درخواست های منضم به تصدیق صدور یک سال اقتصادی ِنژان پیله که اَسعار آن فروخته شده باشد، از نوع اجناسی که ورود آنها مجاز میباشد، خارج از سهمیه مذکور در کنتنژان مزبور جواز ورود بدهد".
قوانین متمم برای حفظ و احیای نوغان داری و تجارت ابریشم
در آن ایام، برندسازی تخم نوغان برای حفظ تجارت ابریشم کافی نبود؛ بنابراین در ابتدای حکومت پهلوی، وزارت فلاحت و تجارت و فواید عامه برآن شد تا برای برون رفت از این چالش قوانین متممی برای حفظ و احیای نوغان داری و تجارت آن وضع کند؛ بنابراین دولت به حمایت از تجارت خانه های فرانسوی پرداخت؛ زیرا آنها با اتخاذ سیاست مشارکت با تجار داخلی توانسته بودند نظر دولت را جلب کنند و در رقابت برای انحصاری کردن تجارت ابریشم از دیگر رقبا پیشی بگیرند. براساس گزارش ها پس از بروز بیماری در نوغان و ایجاد بازار رقابتی برای تهیه تخم نوغان از خارج کشور، ژاپن توانست بازار تولید و فروش تخم نوغان را به انحصار خود درآورد. شرکت رالی و برادران از سال ها قبل کوشیدند تا از ژاپن تخم نوغان وارد کنند؛ ولی دیری نپایید که عثمانی و روسیه نیز در رقابت با ژاپنی ها وارد بازار ایران شدند. درنتیجه برادران پاسکالی"پاسقالدی" با واردکردن تخم نوغان از ژاپن، عثمانی) بورسا و خانقین عراق (و روسیه توانستند تولید ابریشم را دوباره رونق بخشند. شرکت لاسقاریدیس، پاسکالدیس و مسیو پهناجی موفق شده بودند تا امتیاز نشان مرغ دو سر را از دولت عثمانی دریافت کرده و آن را روی جعبههای تخم نوغان کمپانیهای خود چاپ کنند. در کنار این تجار و کمپانیها، از تجار دیگر مانند میرزا هاریطون کالوستیان، مسیو رمادی یونانی، او ادیس مسیحی، سیمون و استپان پسران یوسف بیک از اتباع عثمانی هم میتوان نام برد که در زمینه تجارت تخم نوغان بسیار فعال بودند.
در این میان برخی از تجار برای کسب منفعت بیشتر تخم نوغان های فاسد را معدوم نمیکردند و آنها را با قیمتی پایین تر به مردم بینوا می فروختند. در برخی از گزارش ها و مکتوبات به وضوح شرکت های متعدد واردکننده مورد اتهام قرار گرفته اند. بنابراین برخی از دولت ها درجهت حل این مشکل و در پی کسب منافع بازار و اطمینان به بازار مصرف درصدد برآمدند محصول خود را به نشان تجاری تبدیل کنند؛ به نحوی که در سواد حکم وزارت خارجه به منتظم الملک، کارگزار گیلان در 22صفر1317 به برند دولت ایران اشارتی شده است در مقابل دولت عثمانی هم نشان خود را به عنوان برند تخم نوغان وارد بازار کرد.
برمبنای سندی که از تجارتخانه "زاک گاستورگ" موجود است شرکت سهامی نوغان برای بسط و توسعه کلیه امور مربوط به تهیه و تولید و اصلاح نژاد تخم نوغان تاسیس و آقای نعیمی اکبر تنها نمایندگی این شرکت را در گیلان- رشت برعهده داشته است. تجارت خانه مذکور دستورالعمل تربیت درخت توت و پرورش کرم ابریشم را به ضمیمه قانون 17ماده ای مصوب دولت در رابطه با خرید تخم نوغان در سال 1307 منتشر کرد. این امر سبب شد تا برندهای مطرح، تحت نظر نمایندگی شرکت مذکور در گیلان تجارت کنند.
در صفحه نخست این دفترچه آمده است: "تخم نوغان ارمنستان شوروی در تحت مارک "آی گیوخ کوپ" که در مدت 3 سال متوالی امتحانات خوبی در ایران داده و ازحیث مقدار و جنسیت محصول پیله نسبت به تخم نوغان های مارک های متفرقه مقام اولی را حائز شده، امسال نیز وارد شده و در تجارتخانه "زاک گاستورک" در رشت برای رفاه حال نوغان داران و مالکین به قیمت مناسبی به فروش میرسد. یقین است که مصرف کنندگان محترم صرفه و صلاح خود را درنظر گرفته مثل سنوات سابق در خریداری آن نسبت به مارک های دیگر سبقت خواهند جست" (دفترچه دستورالعمل تربیت درخت توت و پرورش کرم ابریشم به ضمیمه نظامنامه ورودیه تخم نوغان به ایران، تجارتخانه زاک گاستورک، نمایندگی گیلان – ایران، 1306 ).
در سندی که در مرکز تحقیقات نوغان لیون فرانسه وجود دارد، یک ایرانی به نام سید اسماعیل قائم مقامی در نامه ای به تاریخ اول فروردین1308 به استاد خود "شارل سکرتان" به برگزاری دوره های مطالعات و پرورش کرم ابریشم و کشاورزی در سال 1917م در رشت اشاره میکند. ( مدرسه کشاورزی و پرورش کرم ابریشم گیلان- رشت)، هرچند آموزش های خارجی ها درزمینه ابریشم موجب بهبود نسبی در صنعت نوغان داری گیلان شد، ولی اسناد نشان میدهد که در سال های 1306 و 1309 مردم گیلان نیاز مضاعف به توسعه آموزش در عرصه کشاورزی را احساس می کرده اند.
مثال رعایای دهکده لاهیجان در عریضه ای به مجلس ایجاد مدرسه برای توسعه معارف و آشنایی با اصول امر فلاحت را تقاضا داشته اند . به موازات این تلاش ها، عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار رضاشاه،در بهار ۱۳۱۰ نامهای به حکام ولایتهای آن روز ایران میفرستد و از آنها میخواهد درباره استعداد محل در توت کاری و عمل آوردن ابریشم چیست و به چه وسایل میتوان مردم را تشویق به کاشتن درخت توت و عمل آوردن ابریشم کرد؟ نظر دهند.
قانون رسمی دریافت مالیات از نوغان
در زمان قاجارافزایش مالیات هم بر کاهش تولید ابریشم تأثیرگذار بوده است. حاکمان پیش از پهلوی اول، مالیات ابریشم را به صورت نامنظم و بدون هیچگونه نظم و قاعده ای از تولیدکنندگان ابریشم و تجار دریافت می کردند؛ ولی قانون رسمی دریافت مالیات از نوغان در سال 1306 وضع شد. درپی وضع قانون مذکور، نوغان داران موظف شدند براساس نرخ مصوب دولتی بخشی از درآمد ناشی از تولید و فروش نوغان را به دولت بپردازند در سند اداره مالیه به صراحت آمده است که در تعیین محصول املاک گیلان بین مالکان و مالیه اختلاف ایجاد شده بود و به دلیل پایان برداشت محصول تشخیص میزان کل عایدات املاک مقدور نبود؛ بنابراین با موافقت نمایندگان گیلان به تناسب وضعیت زراعتی هر محل مأخذ تعیین مالیات مشخص، و به مالیه ابلاغ شد. از سوی دیگر وضع این قانون همزمان با فقر و رکود اقتصادی در جامعه ایرانی بار مضاعفی را بر دوش نوغان داران افکنده بود؛ به نحوی که در یکی از عریضه ها، اهالی رشت کاهش مالیات تعیین شده برای نوغان داران را خواستار شدهاند.
به عقیده آنان یگانه وسایل امور معاشیه رعایای فقیر حدود شمال ایران ازقبیل گیلان، مالیات جدید مازندران، استرآباد و توابع خراسان بسته به عمل نوغان است و این مالیات سبب خواهد شد که نوغان داران فقیر از خرید تخم نوغان خودداری کنند و عمل نوغان ِ، ابریشم هم به کلی معدوم شود مالیات نوغان فشار زیادی بر تولیدکنندگان دیگر مناطق هم وارد کرده بود؛ به طوریکه "میرزاعلی اکبر ابریشمی" به سال 1308 در نامه ای به مجلس شکوائیه ای از دست اداره مالیه ارائه میکند و اخذ مالیات از کارخانه پیله خفه کنی خود را غیرقانونی میداند؛ زیرا معتقد است: "هم چندین نفرها از این راه امرار معاش مینمایند و هم یک خدمت به صادرات مملکت است. حالیه اداره مالیه رشت برخلاف قانون جاریه مملکت مطالبه مالیات مینماید؛ درصورتی که به هیچ وجه مشمول هیچ ماده از قانون مالیات مستغلات نمی گردد" .
مردم شلمان در عریضه ای به مجلس به دلیل عمل نیامدن نوغان تخفیف مالیات را خواستار شده اند. شدت آسیب اقتصادی به رعایای نوغان دار سبب شد تا نماینده نوغانداران لاهیجان از نماینده شهرشان در مجلس بخواهند تا به مجلس و دولت پیشنهاد دادرسی بدهد البته از این شکایت و دادخواهی توسط نماینده لاهیجان به مجلس نتیجه ای عاید نوغان داران نشد، ولی مطرح شدن ادعای فوق نشان دهنده وخامت اوضاع اقتصادی نوغان داری در لاهیجان و به طورکلی در گیلان بوده است. البته در امتیازی که دولت به "میرزاحسن خان اسفندیاری" برای واردات تخم نوغان واگذار کرده بود تصریح شده بود که مالیات هر جعبه تخم نوغان به دولت یک قران است، ولی اینکه حکام محلی چگونه و به چه مقدار مالیات دریافت می کرده اند، موضوعی است که موجب ارسال شکوائیه های روستائیان و نوغان داران به مجلس می شده است.
سیاست توسعه توت کاری و احداث نهالستان در شمال
احداث توتستان ها ونهالستان هایی برای تولید کرم ابریشم، توانست در ایجاد و گسترش باغات در مازندران دوره پهلوی اول موثر واقع شود.. تربیت کرم ابریشم و تهیه پارچه های ابریشمی از زمان های بسیار قدیم در مازندران رواج داشت، ولی به واسطه شیوع بیماری "پیپرین" که آفت قوی کرم ابریشم است و عدم توجه متصدیان امور، تولید ان رو به نابودی میرفت.
اما دولت پهلوی اول دستور توسعه توت کاری را صادر کرد. دولت همچنین در این زمینه از حکام محلی درخواست کرد تا با در اختیار گذاشتن اطلاعات و تجارب شان از منطقه تحت حکمرانی خود، دولت را در زمینه توسعه توت کاری و ابریشم یاری نمایند. دولت برای جلوگیری از زوال این صنعت، اراضی بایر بسیاری را به این امر اختصاص داد و توت کاری توتستان های نمونه در رستمرود، نور، قادیکلا در قائمشهر، توتستان فریدون کنار، کناره، سیاکلا محله گنج افروز و توتستان نمونه بابل را تکمیل کرد. دودانگه ساری، آمل و لاریجان، بابلسر، سوادکوه، بهشهر، علی آباد (قایم شهر)، نور، بابل و استرآباد از شهرهای مازندران بودند که بنابر گزارش منابع استعداد زراعت توت کاری و ابریشم را داشتند.درغرب مازندران و به ویژه رامسر نیز توتستان هایی در روستاهای کرنگ پشته، میان لات و همچنین در توتستان های رامسر (واقع در شمال رامسر) احداث شد .
توسعه نوغانداری در مازندران
درسال 1308 شعبه دائمی نوغان در بابل تأسیس شد و با احداث توتستان و تلمبار نمونه آغاز به کار کرد. در آمل نیز یک تلمبار و دو توتستان راه اندازی شد. این فعالیت ها و اطلاع رسانی در روستاها نتیجه مثبتی داشت و موجب شد تا یک صد هزار درخت توت کاشته شود. همچنین در همین سال حدود نه هزار پانصد و پنجاه و پنج جعبه تخم و در سال 1309 حدود دوازده هزار جعبه تخم به مازندران وارد شد. "اما با وجود فشار تیمورتاش به حاکمان برای افزایش سطح تولید ابریشم، ملاکین مازندران جدیتی درکار نوغان داری به خرج ندادند: " چیزی که اسباب یاس و ناامیدی رعایا را فراهم کرده است تنزل قیمت پیله بود که در بازار یک من، هفت قران الی هشت قران بیشتر خریدار نداشت. درصورتی که در چند سال قبل، از قرار یک من، دوازده قران الی یک تومان خرید و فروش می شد.
گزارش حاکم مازندران به وزارت داخله در 31 تیر 1309 ش22 جولای 1930 م و مقایسه قیمت آن با سال گذشته قابل توجه است:"پشم پاک نشده در سنه گذشته اواخر بهار یک من یک تومان بود درصورت یکه حالیه یک من هشت قران... ، پنبه یک من یک تومان و 15 شاهی، ولی الآن به نه قران... ، برنج و خشکبار که همه ساله از طریق مشهدسر به روسیه حمل می شده به کلی خریدار ندارد. با تلاش های دولت برای توسعه این محصول، در اواخر این دوره در استان مازندران حدود هفتاد هزار جعبه تخم نوغان استفاده و نزدیک به شش صد تن پیله تولید میشد. توتستان های بسیاری که در این دوره ایجاد شد، مازندران که در طول تاریخ، جنگل های انبوه بسیاری را از شرقی ترین تا غربی ترین مرزهایش گنجانده بود و هرچند پرورش کرم ابریشم سالیان دراز در آن حضور داشت، اما در این دوره با ایجاد این توتستان ها در سطح گسترده باغات جدیدی احداث شد و سپهر توسعه کشاورزی مازندران با انجام این اصلاحات به منظور توسعه کرم ابریشم بسیار تغییر کرد.
در سال 1317 حدود نود هزار کیلو پیله تنها از گرگان جمع آوری شد. علاوه بر احداث توتستان های نمونه، به دستور اداره مازندران توتستان های شخصی نیز در دهات مشارالملک، حومه بابل، حومه قادی کلا، حومه ساری و روستای اجبارکلای آمل ایجاد شد.
قانون انحصار تهیه و خرید و فروش تخم نوغان
در تاریخ 24 بهمن ماه 1316قانون انحصار تهیه و خرید و فروش تخم نوغان و پیله به وزارت صناعت به تصویب مجلس رسید. به موجب ماده 1 - انحصار تهیه تخم نوغان و خرید و فروش تخم نوغان و پیله در کشور با وزارت صناعت و معادن است.و در ماده 2 - هر کس بدون اجازه وزارت صناعت و معادن تخم نوغان به عمل آورد یا بدون برچسب اداره نوغان آن را بفروشد و یا بخرد علاوه بر ضبطمال (و در صورت نبودن عین مال رد قیمت آن) مرتکب به تأدیه غرامت از پانصد ریال الی پنج هزار ریال محکوم خواهد شد و در صورتی که به تأدیهمحکومبه نقدی اعم از غرامت یا قیمت مال قادر نباشد در مقابل هر پنج الی بیست ریال از آن به نظر محکمه یک روز حبس خواهد شد و مدت حبسنباید از سه سال تجاوز نماید. تبصره - وزارت صناعت در مورد اجراء این قانون شاکی خصوصی شناخته میشود و درصورتی که شکایت خود را مسترد دارد، قضیه قابل تعقیب نخواهد بود.
با کاهش قیمت پیله در سال های بعد، تولید ابریشم کاهش یافت و پس از افتتاح کارخانه حریر بافی چالوس در مرداد ماه 1316 در سال 1337 تعطیل گردید. تولید تخم نوغان در طی این سال ها با استفاده از نژاد بغدادی که بومی ایران نبود، و مقداری هم نژاد بلغاری انجام می شد. در سال 1325 کارخانه ابریشم کشی رشت تأسیس شد و قسمتی از فعالیت های کارخانه حریر بافی چالوس به آنجا منتقل شد . سپس شرکت پیله ور تأسیس شد که بعد از اندکی تعطیل شد. ذکر این نکته ضروری است که از سال 1340 به بعد تعداد میزان مصرف تخم نوغان و تولید پیله تر رو به افزا یش گذاشته و این افزایش زمانی که نژاد تخم نوغان از نژاد بغدادی به نژاد پلی هیبرید تبدیل شد کاملا ً چشمگیر بود.
تظلمات کارخانجات نساجی متعلق به شاه
رضاشاه علاوه بر تصاحب غیر قانونی نواحی وسیعی از املاک زراعی شمال ایران و ساختن جاده و راه آهن برای اتصال این نواحی به بازارهای داخلی و خارجی، کارخانه های نساجی متعددی نیز در مازندران احداث کرد. مشوق اصلی این کار ظاهراً قوانین انحصار تجارت و محدودیت شدید واردات منسوجات و در ارتباط با ابریشم، ممنوعیت کامل آن بود. روشن است که از این طریق سود هنگفتی عاید شاه می شد. نخستین کارخانه بافندگی نخ و ابریشم در 1304 راه اندازی شد.
"هارت" درباره افتتاح کارخانه نخ ریسی شاهی (علی آباد سابق)، نزدیک ساری، اینگونه مینویسد: شاه مثل گذشته که در مراسم افتتاح کارخانه قند کهریزک حضور داشت، در مراسم افتتاح کارخانه نخ ریسی شاهی حاضر نشد. ولی به دلایل شخصی تر علاقه بیشتری به موفقیت آن دارد. "لینگمن"، وابسته بازرگانی سفارت بریتانیا، تأیید کرده است که از 500 هزار تومان (220 هزار دلار) سرمایه ای که برای ساخت و گشایش این کارخانه تعهد شده، دو پنجم آن را شخص شاه؛ به همین مقدار را بانک ملی ایران، و یک پنجم باقیمانده را شرکت آلمانی "زیمنس شوکرت " که ماشین آلات کارخانه را تأمین و نصب کرده، پرداخته اند
ممنوعیت ورود ابریشم فرصت زیادی را برای کسب سودهای هنگفت به وجود آورد. رضاشاه برای استفاده از این فرصت، نه فقط کارگرانی برای کارخانه ابریشم بافی اش در چالوس استخدام کرد، بلکه آشکارا درصدد نابود کردن صنعت ابریشم بافی در یزد برآمد، زیرا این صنعت رقیب کارخانه اش محسوب می شدند. در قرن نوزدهم اشتغال عمده تجارتی مردم یزد ابریشمسازی بوده است و نهال توت به حد وفور درآن حوالی کاشته میشد. اما با صدور فراوان پارچه به ایران و سپس از هنگام جنگ انگلیس و چین و باز شدن راه هنگ کنگ، زراعت خشخاش بجای کشت نهال توت و ابریشم باب گردید. بطوریکه هرساله 2000 صندوق تریاک از یزد صادر میگردید و یزد که روزگاری مرکز تجارت پارچه بود، به مرکز تهیه تریاک برای بازارهای خارجی مبدل گردید. در 1890 کرزن اظهار داشته بود که یزد هنوز دارای 1800 کارخانه ابریشم بافی با 9000 کارگر است اما در 1893 سرپرسی سایکس اظهار داشت که دستگاههای بافندگی یزد به 700 دستگاه تنزل یافته است. گزارش بسیارمحرمانه "جیمز اس. موس" پسر، کنسول آمریکا، جزییات این ماجرا را نشان میدهد: " احتراماً به عرض میرساند که دارند تعدادی از کارگران کارخانه ابریشم بافی یزد را اجباراً به مازندران انتقال می دهند. چنان که وزارتخانه بدون شک اطلاع دارد، ابریشم بافی از صنایع مهم یزد به حساب می آید. پیش از روی کار آمدن شاه کنونی، همه صاحب منصبان و شخصیت های سرشناس ایران ردای ابریشمی می پوشیدند، که پارچه اش عمدتاً در یزد بافته میشد. با رواج لباس های اروپایی، استفاده از ردای ابریشمی نیز از مد افتاد، ولی کارخانه ابریشم بافی یزد توانست همچنان به کار خود ادامه دهد.
در یزد نه درخت توتی رشد میکند، و نه آب کافی برای پرورش آن وجود دارد. در نتیجه پیله های ابریشمی را که در مازندران و گیلان تولید میشود به یزد می برند تا ریسیده و بافته شود؛ و پارچه ها را نیز در تهران و شهرهای دیگر ایران می فروشند. چند سال پیش، به موجب قانون انحصار تجارت خارجی، واردات ابریشم به ایران ممنوع شد، و حدود یک سال پیش هم یک کارخانه ابریشم بافی که متعلق به شاه بود به دست شخص او در چالوسِ مازندران گشایش یافت. ظاهراً نتوانسته اند کارگران ماهری برای دستگاه های بافندگی شاه پیدا کنند، و اخیراً کارگران یزدی را به همین منظور به مازندران برده اند. یزد شهر بسیار مرتفع نزدیک به 3 هزار فوت بالای سطح دریا و بسیار خشک و بی آبی است. اگر حتی سه روز در سال باران ببارد، مردم آن را سال پرآبی تلقی می کنند. ساکنان یزد معمولا به دلخواه خود به مازندران نمی روند، زیرا به دلیل مه آلود بودن هوای استان های شمالی که ارتفاعی کمتر از سطح دریا دارند، به مالاریا، سل و سایر امراض مبتلا می شوند. مشکل اجبار یزدی ها برای مهاجرت به مازندران را نظمیه ایران حل کرده است. نظمیه همه آنهایی را که میگفتند ابریشم باف هستند دستگیر و در کلانتری جمع کرد تا تعدادشان به اندازه یک بار کامیون شد، و سپس همه را به مازندران فرستاد تا تقریبا بدون مواجب در کارخانه ابریشم بافی شاه کار کنند. البته می گویند روزی یک ریال برابر با 3 سنت بر اساس نرخ تجارتی ارز؛ به آنها پرداخت میشود، که اینجانب مبلغ فوق را به هیچوجه برای امرار معاش کافی نمی دانم. عمده فعالیت ابریشم بافی یزد در کارگاه های خانگی صورت می گیرد، و به همین سبب مأموران نظمیه خانه به خانه مردم را به دنبال دستگاه های بافندگی و بافندگان تفتیش کرده اند. مأموران کسانی را که منکر مهارت کار با دستگاه بافندگی بودند آنقدر کتک میزدند تا اینکه یا اعتراف کنند و یا مأموران قانع شوند که بافنده نیستند. حدود 350 نفر به مازندران تبعید شده اند، و تفتیش خانگی همچنان ادامه دارد". او در توصیف روش استخدام کارگر برای کارخانه های ریسندگی اعلی حضرت، آن را چیزی کمتر از بردگی نمی دانست".
بیشتر بخوانید: