انفجار مرگبار بندرعباس؛ چرا داغ هموطنان شایسته عزای عمومی نبود؟
حادثه انفجار مرگبار بندرعباس هر علتی داشته باشد رویدادی تلخ و غمناک به حساب میآید؛ احتمالهای مختلفی در این باره ذکر شده است

حادثه انفجار مرگبار بندرعباس هر علتی داشته باشد رویدادی تلخ و غمناک به حساب میآید؛ احتمالهای مختلفی در این باره ذکر شده است که برخی از آن به شرکتها و نهادهای همکار با نظام جمهوری اسلامی ایران و برخی از آن به مجموعههای همکاری نیروهای نظامی مربوط میشود.
ابعاد حادثه و ابهامات موجود: از گمرک تا فراتر از آن
اخبار سبز کشاورزی؛ دقیقاً معلوم نیست که این رویداد تلخ و وحشتناک چه ریشهای داشته و بر اثر سهل انگاری یا ندامکاری کدام مجموعه رخ داده است. قدر مسلم آن است که چون این رویداد در محوطه انبارهای گمرک رخ داده است مقامات انتظامی گمرک و بازرسان آن هم تقصیر دارند که در این تقصیر سایر مدیران گمرک و بندر شهید رجایی شریکند.
بهترین دلیل برای اثبات این ادعا آن است که به هر حال خاصیت ذاتی مواد شیمیایی خطرناک، انفجار، آتشسوزی و نابودسازی محیط اطراف است و تجربه ۵ سال پیش انفجار در بندر بیروت واقعاً بسیاری از مقامات بندری را در همه جهان آگاه کرد و برخی ضوابط تخلیه، بارگیری، حمل، نگهداری و انبارسازی این گونه مواد شیمیایی را تغییر داد یا به روز کرد.
حالا وزیر کشور قول داده است که این حادثه به طور دقیق بررسی و بدون پنهان کاری علت وقوع آن به اطلاع مردم رسانده شود.
در واقع گام مهمی است که یک حادثه در این ابعاد به طور دقیق بررسی و علت یا علل وقوع آن به طور شفاف و واقعی به اطلاع افکار عمومی رسانده شود. چرا که بسیاری از شهروندان ایرانی تصور میکنند که وقتی پای یک نهاد نظامی امنیتی و یا انتظامی در ماجرایی وجود داشته باشد، احتمال تحریف حقیقت و علت سازی افزایش پیدا میکند.
روشن است که همه کشورها در مورد متهم شدن بدنه دفاعی، امنیتی و یا نظامی - انتظامی خودشان حساسند و نمیخواهند که افکار عمومی را علیه این نهادها تحریک کنند.
وعده تحقیق شفاف؛ تکرار تجربه تلخ لاهیجان؟
البته اسکندر مومنی، وزیر کشور دولت پزشکیان کمتر از یک ماه بعد از قرار گرفتن در صندلی وزارت، با حادثه لاهیجان مواجه شد که یک نفر در بازداشتگاه نیروی انتظامی فوت کرد. در این رویداد پزشکیان به مومنی ماموریت داد که حادثه را بررسی کنند و گزارش دقیق وقوع حادثه و فوت آن شهروند را به هیئت وزیران ارائه دهد.
قرار بود علت وقوع این فوت در بازداشتگاه نیروی انتظامی به همان صورتی که وجود دارد به اطلاع شهروندان برسد. اما متاسفانه این علت و گزارش دقیق آن هیچ گاه منتشر نشد و افکار عمومی نفهمید که چرا یک شهروند در داخل مکان انتظامی فوت کرده است.
به همین دلیل اکنون شهروندان ایرانی میپرسند که آیا ریشه یابی و کشف علت وقوع حادثه بندرعباس به موضوع درگذشت همان شهروند در ساختمان نیروی انتظامی لاهیجان تبدیل خواهد شد؟ یا وعدهای که اکنون اسکندر مومنی بیان کرده دچار همان سرنوشت میشود؟
مشکل بزرگ آن است که بسیاری از شهروندان ایرانی تصور میکنند که اطلاعات، آمار و گزارشها براساس صلاحدید و مصالحی که مقامات ارشد در نظر میگیرند تغییر پیدا میکند. در این صورت ریشه یابی، گزارش و کشف حقیقت در مورد یک رویداد بازنویسی میشود و همیشه یک گزارش واقعی در اختیار مقامات کشور قرار میگیرد و یک گزارش مصلحتی به اطلاع عموم میرسد. این باور در مورد بسیاری از رویدادها و من جمله علت حادثه سقوط بالگرد سید ابراهیمی رئیسی وجود داشته است.
چرایی عدم اعلام عزای عمومی برای انفجار مرگبار بندرعباس: معیارها کافی نبود؟
اما چه این باور وجود داشته باشد و چه نه پرسش مهم آن است که چرا دولت در برابر حدود ۱۰ کشته، که براساس شواهد موجود و تصاویر منتشر شده، حتما تعداد فوتی ها افزایش خواهد یافت، و نزدیک به هزار مصدوم این حادثه اعلام عزای عمومی نکرد و رسانه ملی که خود را متعلق ملت میداند چرا در حاشیه تصاویر شبکههای خود نوار سیاه که نشانه غم از دست رفتن هم وطنان مان از است، قرار نداد؟
آیا از نظر مقامات دولت پزشکیان و تصمیم گیران صدا و سیما تعداد کشته شدگان انفجار مرگبار بندرعباس به حدی نیست که ارزش اعلام عزای عمومی یا قرار دادن نوار مشکی در حاشیه تصویر سیما داشته باشد؟ در این صورت باید از مقامات دولت و تصمیم سازان و تصمیم گیران صدا و سیما باید پرسید که برای چه رویداد تلخ برای چه فاجعهای حاضرند اعضای عمومی اعلام کنند و به نشانه عزا پرچم سیاه بلند نمایند؟