خبر فوری
شناسه خبر: 50976

گرانی لوبیا: حق ایران غذای کافی و سالم، نه محرومیت از لوبیا و سیب‌زمینی!

آقای پزشکیان! گرانی لوبیا چیتی و بی‌تدبیری در مدیریت کشاورزی، شأن ملت ایران نیست. آیا شأن یک ملت این است که نگران تأمین لوبیا چیتی برای سفره‌اش باشد؟

گرانی لوبیا: حق ایران غذای کافی و سالم، نه محرومیت از لوبیا و سیب‌زمینی!

آقای پزشکیان! گرانی لوبیا چیتی و بی‌تدبیری در مدیریت کشاورزی، شأن ملت ایران نیست. این متن از زبان یک کارشناس کشاورزی، به ریشه‌های گرانی اقلام غذایی می‌پردازد و از لزوم تغییر رویکرد در وزارت جهاد کشاورزی می‌گوید.

اخبار سبز کشاورزی، گرانی لوبیا چیتی و سایر اقلام غذایی، شأن ملت ایران نیست. این متن از زبان یک کارشناس کشاورزی، به ریشه‌های بحران قیمت‌ها می‌پردازد و از مسئولان می‌خواهد که حق بر غذای کافی و سالم را برای مردم به رسمیت بشناسند.

آیا تا به حال فکر کرده‌اید که "حق بر لوبیا چیتی" چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ شاید در نگاه اول مضحک به نظر برسد، اما این عبارت تلخ، بیانگر واقعیت دردناکی است که این روزها بر سفره‌های مردم ایران می‌گذرد: گرانی لوبیا و سایر اقلام غذایی اساسی، به یک بحران جدی تبدیل شده است. این یادداشت، از دیدگاه یک کارشناس کشاورزی، به عمق این معضل و چرایی رسیدن به این نقطه می‌پردازد.

 

سرطان گرانی: از ارز و طلا تا لوبیا چیتی!

همه چیز با یک خبر کوتاه شروع شد: قیمت لوبیا چیتی گران شده است. و سپس وعده وزیر جهاد کشاورزی که قیمت لوبیا چیتی "متعادل خواهد شد". اما در همین خبر کوتاه و این دانه کوچک، نکات بلند و رموز بزرگی نهفته است.

سرطان اقتصاد کشور چنان متاستاز داده که بحران قیمت‌ها دیگر تنها به ارز و طلا محدود نمی‌شود؛ اکنون به چیزی مثل لوبیا چیتی رسیده است. این سرطان پیشرفته، در حال فتح همه اندام‌های اقتصادی کشور است. آشفتگی اوضاع به حدی رسیده که یک وزیر مملکت، نه درباره قیمت ارز، سکه، مسکن و خودرو، بلکه در مقابل خبرنگاران در مورد قیمت لوبیا چیتی توضیح می‌دهد!

وزیر جهاد کشاورزی، علت گرانی لوبیا چیتی را "حذف ارز ترجیحی" و "واردات این کالا با ارز توافقی" عنوان می‌کند و می‌گوید "قیمت جهانی آن 15 تا 20 درصد افزایش یافت." وعده "تعادل" در هفته‌های آینده می‌دهد، اما این توضیح، بیش از هر چیز، بیانی محترمانه و پوشیده از استیصال، بی‌برنامگی و فقدان یک نظام برنامه‌ریزی هوشمند و صادق است. گویی دولت‌ها، فقط در فکر حل مشکلات خودشان هستند، نه مشکلات کشور. این شیوه، قریب به دو دهه است که ادامه دارد.

 

چرا درمان نمی‌کنند؟ بار مشکلات بر دوش مردم!

دولت‌ها مانند جراحانی شده‌اند که برای کسب درآمد خود، برای بیماری که نیازی به جراحی ندارد، عمل جراحی تجویز می‌کنند! یا وکیلی که در پرونده‌ای قابل حل و فصل بدون اقدام قضایی، موکل را برای درآمد بیشتر به اقدام قضایی توصیه می‌کند. یک نظام حقوقی کارآمد برای جامعه طراحی می‌شود، نه برای لاپوشانی معایب ساختار قدرت.

به گفته وزیر کشاورزی، حذف ارز ترجیحی و واردات لوبیا چیتی با ارز توافقی، علت اصلی گرانی این دانه خوراکی است. اما آیا کسانی که با این سیاست اقتصادی قصد کاهش بحران مالی دولت را دارند، عوارض آن را دیده‌اند؟ آیا راهی برای کاهش این عوارض منفی پیش‌بینی کرده‌اند؟ شواهد حاکی از آن است که پاسخ هر دو سؤال منفی است.

درست است که مشکلات و بحران‌های عظیم اقتصادی، گریبان کشور را گرفته است، اما دولت‌ها به‌جای آنکه علت‌های اصلی را از بین ببرند، بار مشکلات را بر دوش مردم می‌ریزند. فساد، مدیریت رانتی و نالایق، نظارت استصوابی و گزینش‌های غیرقانونی در نصب و عزل مدیران ارشد، تبعیض‌های گسترده در اجرای قانون، و ریخت‌وپاش‌های بی‌حساب‌وکتاب در وزارتخانه‌ها، شرکت‌های دولتی و نیمه‌دولتی، عصاره اقتصاد کشور را می‌بلعد.

 

سقوط دغدغه‌ها: از حقوق بنیادین تا نان شب

چرا دولت‌ها این بیماری‌ها را درمان نمی‌کنند؟ چرا برای پول‌های هنگفتی که در هزارتوی ساختار قدرت هدر می‌روند، فکری نمی‌شود؟

وقتی رئیس‌جمهور صادقانه بر اساس سبک زندگی خود، توصیه به صرفه‌جویی، مثلاً استفاده نکردن از پنکه و کولر برای کاهش مصرف برق می‌کند، این سخن از کسی که خود زندگی و اخلاقی سالم و صادق دارد، شنیدنی است. اما با استامینوفن که نمی‌شود به جنگ سرطان رفت. الان مردم نیاز به توصیه صرفه‌جویی ندارند. قیمت انواع کالاهای خوراکی و پوشاکی و انرژی چنان شده که مردم به خودی خود مجبور به صرفه‌جویی و مصرف کمتر هستند؛ مگر گروه کوچکی از افراد، از جمله وابستگان قدرت و اغنیا که از هیچ مصرف انبوهی دریغ ندارند.

اما بدتر از همه اینها، چیزی است که آن را می‌توان "سقوط عمومی" نامید. دغدغه‌های دولت و طبعا ما مردم به آنجا کشیده است که از نگرانی در حقوق بنیادین و ارزش‌های بلند و عالی، به نگرانی در مورد غذا و گرانی لوبیا چیتی رسیده‌ایم. معروف است که ارزش آدم‌ها را می‌شود از نگرانی‌ها و دغدغه‌های آن‌ها فهمید.

ما کمتر سخنی از مفاهیمی مانند آزادی بیان، آزادی احزاب، هنر، ابداعات و نوآوری‌های فکری و برنامه‌ریزی برای مقابله با فساد، و تولید سلامت در زندگی جامعه، از وزرا و نمایندگان مجلس شنیده‌ایم که حاکی از دغدغه آن‌ها باشد. یکی همه حرفش سخت‌گیری و مجازات برای پوشش زنان است و دیگری از قیمت لوبیا چیتی می‌گوید.

حق بر غذا، ابتدایی‌ترین و اساسی‌ترین حق ملت است. اما در رفتار و گفتار قانون‌گذار و بخشی مهم از دولت، آنچه از حقوق اساسی می‌خواستیم، به "حق بر غذا" و حتی پایین‌تر از آن، به "حق بر لوبیا چیتی" رسیده است.

آقای دکتر پزشکیان! این شأن این ملت نیست. وزرایتان را هم‌شأن ملت کنید؛ هم‌شأن ملتی که حقش غذای کافی و سالم است، نه محرومیت از لوبیا و سیب‌زمینی.

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای