وقایع اتفاقیه روستایی و کشاورزی در ایران معاصر
مقارن با جنگ جهانی اول، پهنه سرزمینی ایران هنوز بیشتر به شکل مجموعهای از مناطق ناپیوسته و گسسته، مرکب از اقتصادهای کوچک و فقدان بازار ملی بود.
اخبار سبز کشاورزی؛ حسین شیرزاد، تحلیلگر و کارشناس مسائل سیاسی | تغییرات اقلیمی و ریسکهای محیطی در میزان برداشت محصولات اثرگذار بود و نوسانات قیمتهای داخلی و خارجی به انجام واردات و صادرات ناحیهای منجر میشد.
برخی محصولات مانند شکر و چای به میزان زیاد تولید نمیشدند و میباید آنها را از راههای قانونی یا قاچاق وارد میکردند. تولید برخی دیگر ماند پنبه و تریاک به آن اندازهای بود که صدور آنها را در مقیاسی وسیع امکانپذیر میساخت.
بر روی هم و بهطور متوسط چنین به نظر میرسد که ایران از لحاظ گندم، جو، برنج و تنباکو، یعنی چهار قلم از مهمترین محصولات مصرفی خود و همچنین در انواع میوه و سبزیها تقریباً خودکفا بوده است.
آثار جنگ جهانی اول بر مناطق روستایی ایران
اثرات جنگ جهانی اول برای مناطق روستایی ایران و تولید کشاورزی در این پهنهها فاجعهبار بود. با وقوع جنگ جهانی اول، به دلیل موقعیت سرزمینی کشور علیرغم بیطرفی اعلام شده توسط دولت، کشور ایران نتوانست از مخاصمه دولتهای بزرگ دور بماند و در سال 1293 کشور عرصه جنگ میان دولت عثمانی و نیروهای متحد انگلستان وروسیه تزاری شد.
دامنه این نبردها عمدتا مناطق غربی کشور و میان دولت عثمانی و نیروهای متخاصم آن بود. سایر نقاط کشور عملا عرصه تسلط نیروهای انگلیسی بود. در سالهای 1295 و 1296 ناآرامی سراسر ایران را فراگرفت، زیرا صرفا نیروهای بیگانه در معرض جنگ نبودند و برخی از نیروهای داخلی نیز در عملیات جنگی شرکت داشتند و از آنان برای حمله به خطوط ارتباطی و ساختن استحکامات استفاده میشد.
حاصل این ناامنی و بیثباتی، قحطی، گسترش بیماریهای واگیردار، مرگ و میر وسیع بود که براساس برآوردها بیش از یکدهم جمعیت ایران را نابود ساخت بود. صدها روستا ویران شد، مهاجرتهای گسترده صورت پذیرفت که آوارگی ساکنین روستاهای آسوریها و ارامنه در غرب کشور جلوههای این مهاجرت بودند.
روستاها چه در حین جنگ و چه پس از آن متحمل خسارات فراوانی شد. در سالهای جنگ ارتشهای خارجی در ایران بخش اعظم محصولات کشاورزی و دامی را مصادره میکردند و دهقانها را به بیگاری و جادهسازی وا میداشتند.
کاهش قیمت جهانی محصولات کشاورزی با گسترش کشاورزی در اروپا
با گسترش کشاورزی در اروپای بعد از جنگ بینالملل اول و کاهش تقاضا برای واردات محصولات خام کشاورزی در این کشورها، از سال 1925 به بعد قیمت محصولات کشاورزی ایران در بازارهای جهانی سقوط کرد. تولید کشاورزی کشورهای اروپایی در نتیجه به کارگیری اصول علمی و رکود بهبود یافته بود و به دلیل عرضه زیاد به بازار، قیمت جهانی محصولات کشاورزی کاهش یافت.
در فاصله سالهای 1929-1924 قیمت گندم 60 درصد کاهش یافت. برخی از کشورها نیز تعرفه گمرکی واردات محصولات کشاورزی را افزایش دادند.
این وضعیت برای کشورهایی مانند ایران که اقتصادشان وابسته به کشاورزی بود، آثار زیانباری داشت. کاهش تقاضا و کاهش قیمت محصولات کشاورزی موجب پایین آمدن ارزش صادرات و در نتیجه کاهش عواید ارزی کشور شد.
تشدید قاچاق برنج در مرزهای شرقی مازندران مقارن با جنگ جهانی اول
قاچاق برنج در مرزهای شرقی مازندران مقارن با جنگ جهانی اول تشدید شد و در این میان، نقش ترکمنان که بهدلیل تنگناهای معیشتی ناشی از فقر و بیکاری در منطقه شرق مازندران به قاچاق کالا روی آورده بودند بسیار پررنگ بود.
در مهر1300ش. از سوی اداره گمرکات به نخست وزیر گزارش شده که به دلیل کافی نبودن وسایل جلوگیری از قاچاق کالا، بخش اعظم برنج مازندران به صورت قاچاق توسط ترکمنها و از طرق دریا به روسیه حمل میگردد. علاوه بر برنج، خاویار نیز از دیگر کالاهای قاچاقی بود که پس از انعقاد عهدنامه مودت ایران شوروی از طریق دریای کاسپین با همراهی ترکمنان و دیگر ساکنان بومی مناطق شمال ایرانی به شوروی قاچاق میشد.
رشد شدید قیمت برنج در مازندران و گیلان در نتیجه افزایش قاچاق این کالا به روسیه در سالهای پس از انعقاد عهدنامه مودت یکی از شواهد مثال گرانی ادواری کالاها و در نتیجه قاچاق آن به شوروی بود.
افزایش قیمت برنج در این مناطق که تولیدکننده این محصول بودند به اندازهای بود که به اعتراضات شدید و درگیری دهقانان رشت و انزلی با مأموران حکومتی منجر شد.
درپی این اعتراضات اگرچه حکومت ایران به درخواست وزارت داخله در سال 1301ش. صادرات برنج به شوروی را ممنوع کرد، اما همانگونه که عنوان شد اصلیترین علت این افزایش قیمت و نارضایتیها پس از آن قاچاق گسترده این محصول به شوروی و ناتوانی ایران در جلوگیری از آن به دلیل برخوردار نبودن از ناوگان دریایی کارآمد در دریای خزر بود.
حضور کشتیهای شوروی در سواحل دریای خزر از چالشهای عدم تحقق حاکمیت سیاسی ایران در این دریا پس از انعقاد عهدنامه مودت در سالهای 1300 تا 1304ش. به شمار میرفت که علاوهبر نقض حاکمیت ملی ایران، از طریق تجاوزهای گاه و بیگاه نیروهای شوروی مستقر در این کشتیها، تبدیل به یک اهرم فشار بر رجال سیاسی و حاکمیتی ایران شده بود.
بهعنوان مثال در خرداد 1301ش هنگامی که تجار مناطق مرکزی مازندران در بارفروش و مشهدسر در واکنش به اجحافات تجارتخانههای شوروی دست به اعتراض زدند، حکومت مازندران با یادآوری احتمال خطر تجاوز کشتیهای جنگی شوروی از تجار این مناطق خواست تا اعتراض و اعتصاب خود را نسبت به کمپانیهای تجاری شوروی متوقف کنند.
وحشت از فعالیتهای نظامی شوروی در مناطق روستایی و شهری شمال کشور
همچنین در آبان 1303ش. هنگامی که مأمورین نظامی ایران در مصب سفیدرود مانع از ماهیگیری صیادان روسی شدند، با تهدید حکومت شوروی و ورود کشتی جنگی لنین به این منطقه به ناچار اجازه صیادی در مصب سفیدرود را به صیادان روسی دادند.
در این ایام وحشت از فعالیتهای نظامی شوروی به ترسی فراگیر در مناطق روستایی و شهری شمال کشور مبدل شده بود.
در ۱۲۹۳ جنبش جنگل برای مقابله با اشغال شمال ایران به دست روسها، شکل گرفت. جنبش تا ۱۲۹۶ یعنی سال انقلاب سوسیالیستی در روسیه لطمات فراوانی به روسها وارد کرد و پس از خروج قوای روس از شمال ایران این جنبش، بدل به تنها نیروی موجود در منطقه شد و به سرعت گیلان را تسخیر کرد.
شاکله قیام در گیلان، از جنبشهای دهقانی بر علیه مالکین و نمایندگان شاه شکل گرفت. کربلایی ابراهیم در رشت و سیدجلال (جنگلی سابق) از جمله رهبران این جنبشها بودند.
در سال ۱۹۱۵/۱۲۹۴ قیامها و شورشهایی در شیراز، کرمان، اصفهان و کرمانشاه علیه متفقین رخ داد که البته سرکوب شدند.
در آستانه سال 1917 این جنبش چنان نیرو گرفت که بخش بزرگی از گیلان به دست آن افتاد. افراد نهضت جنگل به املاک اربابها و ملاکان بزرگ حمله برده و دامهای آنان را میستاندند، بهگونهای که مناطق روستایی گیلان و غرب مازندران در چرخهای از ناامنی قرار گرفت.
ضعف دولت مرکزی و غارت آذوقه و اموال مردم برای تأمین نیازهای نظامیان، از مهمترین عوامل نابودی حیات اقتصادی روستاییان بود.
قشون روس و عثمانی و غارت روستاها
قشون روس و عثمانی که نیروهای خود را در شهرهای مختلف ایران مستقر کرده بودند، نیاز خود به غله و آذوقه را با غارت روستاها برآورده میکردند.
علاوه بر اقدامات روسها، عثمانیها و آلمانیها که زیانهای اقتصادی و مالی بر مردم این منطقه تحمیل میکردند، نیروهای نظامی هندی که در خدمت انگلیس بودند نیز بر وخامت اوضاع میافزودند.
نظامیان هندی بسیاری از روستاهای غرب ایران را غارت کردند و نیروهای قزاق برای سرکوبکردن آنها به این روستاها اعزام شدند.
وضع مالیات بر روستاهای ویرانشده نیز موجب چند برابر شدن مشکلات مردم شد. خشکسالی و آفت نیز بر وخامت وضعیت محصولات کشاورزی میافزود و حاصل خیزترین نواحی مناطق اشغالی نیز برای تأمین مواد غذایی ضروری خود در تنگنا بودند.
علاوهبر تعدی متخاصمان به ذخیرهها و آذوقههای مردم، ایلها و عشایر نیز از آشفتگی و هرجومرج حاکم بر منطقه استفاده و روستاها را غارت میکردند؛ مثلا عشایر گلباغی و مندومی، یکسوم روستاهایی که در گروس وجود داشتند را غارت کردند.
خشکسالی و قحطی و تشدید فشارها بر مردم
وقوع خشکسالی و قحطی نیز موجب تشدید فشارهای اقتصادی بر مردم شد. مالکان، زمینداران و ثروتمندان با احتکار غله سبب افزایش قیمت محصولات کشاورزی و نایابشدن غله و نان در نواحی مختلف شدند. افزایش قحطی و گرسنگی میان فقرا مشهود بود و بیشتر قربانیان آن، از همین قشر بودند.
در سال 1296ش، به علت وقوع خشکسالی و قحطی، فشار بیشتری بر مردم وارد شد. کمبود غله و نان در همدان، حتی در زمان برداشت محصول، خطر قحطی و گرسنگی را گوش زد میکرد.
کشتهشدن هزاران نفر در غرب ایران بر اثر قحطی و گرسنگی
تسلط نداشتن حکومت مرکزی و حکومتهای محلی بر اوضاع سیاسی، نظامی، اجتماعی، شیوع قحطی و خشکسالی و پس از آن، کمبود مواد غذایی و نایاب شدن غلات و نان از عوامل مهم مرگومیر بسیاری از مردم بود. کشتهشدن هزاران نفر در غرب ایران بر اثر قحطی و گرسنگی باعث کمشدن جمعیت این منطقه شد.
با نظارت نکردن حکومت مرکزی بر مناطق غربی، مسئولان حکومتی قتل و غارت روستاییان را تشدید کردند و بسیاری از شدت گرسنگی از بین رفتند؛ بهصورتیکه تمام اهالی یک روستا از گرسنگی جان باختند.
در این گیر و دار انگلستان سعی مینمود از طریق قرارداد ۱۹۱۹/۱۲۹۸ نفود بیقید و شرط خود در ایران و الحاق ایران به جمع مستعمرههای انگلستان را تکمیل کند. هر چند این قرارداد بهدلیل مسائل مجلس چهارم هرگز وجاهت قانونی نیافت.
جنگ جهانی اول تأثیرات چشم گیری بر عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روستاهای مناطق غربی ایران داشت. با شیوع جنگ در این نواحی، خسارتهای جبرانناپذیری به ساختارهای پایهای اقتصاد شهرها و روستاها وارد شد. بهعلت استقرار نیروهای متخاصم و تبدیل شهرها به پایگاه نظامی آنها و برخورد میان متفقین و متحدین، ساختارهای تولیدی از بین رفتند.
نیروهای متخاصم، مواد غذایی را غارت کردند و سبب افزایش تورم و فقر بهویژه در روستاها شدند. کشاورزی، پایه اصلی اقتصاد منطقه، بهعلت عبور و مرور نیروهای متخاصم و چپاول محصولات کشاورزی از بین رفت. قبایل و عشایر به دور از نظارت حکومتهای محلی و قدرت حکومت مرکزی، روستاها و تولیدات کشاورزی را غارت و تصرف و خسارتهای مادی را تشدید کردند.
افزایش نقدینگی در کشور در کنار کاهش کالا
قشون روس و انگلیسی حاضر در کشور به خرید غلات برای خوراک خود و دامهای شان پرداخته و حتی به انبار کردن غلات برای تامین آذوقه آتی سربازان رو به گسترش خود در ایران و یا صادرات آن به خارج برای سایر جبهههای درگیری می پرداختند.
این عملکرد آنها موجب افزایش نقدینگی در کشور در کنار کاهش کالا و در نتیجه ایجاد تورمی بسیار شدید شده که قدرت خرید عامه مردم را به حد صفر رسانده است. اندک اندک آمار گرسنگان و سپس آمار روزانه مرگ و میر در دهات افزایش یافته و کنترل آن از توان حکومت و نهادهای خیریه خارج گردیده است.
با وجود قانون منع فروش غله به انگلستان، تجار دست نشانده و سودجو، جان هموطنان خود را با سودهای کلانی که از افسران قشون انگلیسی می گرفتند، معاوضه می نمودند.
جنگ جهانی اول، گرسنگی، قحطی، بیماری، مرگ و میر، فقر و پریشانی عمومی، ناامنی و غارت را برای ایران به ارمغان آورد، به گونهای که رمقی برای حفظ دستاوردهای قیام مشروطه باقی نمانده بود.
جنگ جهانی و به تبع آن اشغال ایران تاثیر مستقیم بر روستاها و روستائیان گذاشت نیروهای اشغال گر به علت نیاز به ارزاق به مصادره محصولات کشاورزی و دامی پرداختند که این امر باعث رکود، قحطی و بیماری در جامعه روستایی ایران شد.
از بین رفتن جامعه روستایی
افسران بریتانیایی، مردم روستایی را جهت جادهسازی و سایر امور به بیگاری گرفتند که در نتیجه موجب خالی شدن روستاها از سکنه و از بین رفتن جامعه روستایی شد. در این بین دولت ایران به مثابه یک دولت ضعیف عمل میکرد و قادر به بهبود اوضاع مردم در روستاها نبود.
منابع تاریخی و اسناد و خاطرات باقی مانده از جنگ جهانی اول حاکی از تلفات زیادی است که در روستاهای ایران به خاطر شیوع بیماریهایی مانند تیفوس، آنفلوآنزا، مالاریا و نامناسب شدن تریاک و مواد مخدر بهخاطر کمیاب شدن و افزایش ناخالصی در این ماده که عده قابل توجهی از دهقانان در پایان دوره قاجار گرفتار بودند بهوجود آورد.
کاهش جمعیت منطقه بر اثر برخوردهای نظامی، قحطی، گرسنگی، کمبود مواد غذایی و گسترش بیماریهای مسری از پیامدهای مستقیم جنگ بود. کاهش نیروی انسانی که یکی از پایههای رشد اقتصادی است، تأثیر بلندمدتی بر بهبود نیافتن اقتصاد منطقه پس از پایان جنگ داشت. رویاروییهای عشایر و گرایشهای سیاسی خانها سبب گسترش آشفتگیها و ازبینرفتن امنیت اجتماعی شدند.
میلسپوی، نوشت: «تنها در یکی از ولایات شمال ایران از 241 دهکده، 101 دهکده از میان رفته است». ایران به عنوان اقتصاد پیرامونی تولیدهکننده و صادرکننده محصولات کشاورزی و مواد خام به کشورهای سرمایهداری بود و بازار فروش آن در اختیار کشورهای روسیه و انگلیس بود.
ارتشهای متخاصم محصولات کشاورزی و دامی را مصادره میکردند
وقوع جنگ و از میان رفتن تجارت موجب عدم صدور کالا و ورشکستگی اقتصادی گردید؛ بهطور مثال صادرات پنبه به روسیه در سال 1918 نسبت به صدور پنبه در سالهای پیش از جنگ، بیش از ده بار کاهش یافته بود. دیگر فرآوردههای کشاورزی وضعی بهتر از این نداشتند.
صنایع دستی وکوچک دچار ورشکستگی گردیده بود. قالیبافی که مهمترین صنعت دستی و دارای بازار جهانی بود و در آن نزدیک دویستهزار تن به کار مشغول بودند، با کاهش صادرات مواجه گشت عدم ورود مواد صنعتی و مواد مورد نیاز مصرفی موجب افزایش قیمت کالاها شد.
در این میان، ارتشهای متخاصم، محصولات کشاورزی، دامی و حتی خود دامها را مصادره می کردند. شبکه آبیاری ویران شد. دهقانان را به بردگی و سایر بیگاریهای نظامی وامیداشتند و روستاها کم کم از نیروی کار مولد از سکنه خالی میگردید.
«بالفور»، رایزن مالی بریتانیا در تهران، منطقهای را دیده بود که تقریبا جمعیت کشاورز آن بر اثر قحطی مرده بودند، ایران حتی تا سال 1304 شمسی، به سطح تولید کشاورزی قبل جنگ برنگشت.
اﯾﺠﺎد ﺻﻨﺎﯾﻊ ﻧﻮﯾﻦ در اواﯾﻞ دوران ﻗﺎﺟﺎر
ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ اول و ﺗﻠﻔﺎت ﻣﺎﻟﯽ و ﺟﺎﻧﯽ ﺣﺎﺻﻞ از آن، ﺣﺮﮐﺖ ﺟﻬﺎن ﺑﻪ ﺳﻮی ﻧﺎﺳﯿﻮﻧﺎﻟﯿﺴﻢ ﺳﯿﺎﺳﯽ و ﺑﻪﺗﺒﻊ آن ﻧﺎﺳﯿﻮﻧﺎﻟﯿﺴﻢ اﻗﺘﺼﺎدی (ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ اﻗﺘﺼﺎد داﺧﻠﯽ) اﻓﺰاﯾﺶ ﯾﺎﻓﺖ و ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﺗﺄﻣﯿﻦﮐﻨﻨﺪه ﻣﻮاد اوﻟﯿﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ اﯾﺮان ﻧﯿﺰ ﺑﺮای ﺑﯽﻧﯿﺎزی از واردات ﺑﻪ آﻏﺎز ﺻﻨﻌﺘﯽﺳﺎزی ﯾﺎ ﺗﻮﺳﻌﻪ آن ﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺑﺎ آﻧﮑﻪ اﯾﺠﺎد ﺻﻨﺎﯾﻊ ﻧﻮﯾﻦ در اﯾﺮان ﺑﻪ اواﯾﻞ دوران ﻗﺎﺟﺎر ﺑﺎز ﻣﯽ ﮔﺮدد، وﻟﯿﮑﻦ ﺑﺎ روی ﮐﺎر آﻣﺪن ﭘﻬﻠﻮی اول، روﻧﺪ توسعه کشور وارد ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺟﺪﯾﺪی ﮔﺮدﯾﺪ.