صدا و سیما؛ نمونهای از یک رفتار نامتوازن
در روزهای گذشته آمارهای اخذ شده از مرکز نظرسنجی دانشجویان ایران، ایسپا، که مرکزی مهم مستند و معتبر است منتشر شده.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ در این نظرسنجی دو سوم پاسخدهندگان گفتهاند که اخبار انتخابات ریاست جمهوری را دنبال نمیکنند و قریب به سه چهارم ایشان گفتهاند که اصلاً مناظره نخست نامزدان انتخابات ریاست جمهوری را را مشاهده نکردند.
این آمار در حالی منتشر میشود که همین مرکز چندی پیش و در یک نظرسنجی دیگر اعلام کرده بود که بیش از ۵۰ درصد پاسخ دهندگان این آمارگیری حتماً یا به احتمال زیاد در انتخابات آتی شرکت خواهند کرد و رای خواهند داد.
اندکی کمتر از ۳۵ درصد سوال شوندگان هم گفتهاند که قطعاً یا به احتمال زیاد در رأیگیری مشارکت نمیکنند و ۱۶ درصد هم هنوز در این باره تصمیم نگرفتهاند.
جالب است که در نظرسنجیهای بعدی که همین مرکز انجام داده است هم از تعداد کسانی که هنوز برای شرکت در انتخابات تردید دارند و هم از تعداد کسانی که احتمالاً در انتخابات شرکت نمیکنند کاسته شده و به تعداد کسانی که حضور خود حتمی ذکر کردهاند، افزوده شده است.
ممکن است چنین به نظر برسد که احتمالاً حدود ۱۰ درصد از کسانی که تمایل به رای دادن دارند اصلا اخبار انتخاباتی را دنبال نمیکنند و بیش از آن، حدود ۳۰ درصد از کسانی که تمایل به رای دادن دارند دستکم اخبار انتخاباتی را از صدا و سیما دنبال نمیکنند.
این در حالی است که تعداد افراد مردد رو به کاهش است و هر روز که میگذرد تعداد بیشتری از این افراد، که به اقشار خاکستری شهرت دارند، تمایل به حضور در پای صندوقهای رای پیدا میکنند.
خبر ناخوشایند هم آن است که نظرسنجیهای جدید گواهی میکند که درصدی از کسانی که تمایل به رای ندادن داشتند حالا و با گذشت زمان اراده خود را بر عدم شرکت معطوف کردهاند و به کسانی که حتماً رای نخواهند داد، پیوستهاند.
در واقع سالهاست که صدا و سیما مرجعیت خود را برای کاربران حرفهای و دنبالکنندگان اخبار از دست داده است و بسیاری از کسانی که به طور جدی و حرفهای تحولات خارجی و داخلی را دنبال میکنند ترجیح میدهند اخبار از مراجعی به جز صدا و سیما دریافت نمایند یا دست کم در کنار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران رسانه یا رسانههایی قرار دهند که اخبار رادیو تلویزیون دولتی ایران را تصحیح یا تکمیل کند.
به طریق اولی و بر اساس آنچه نظرسنجیهایی به عمل آمده گواهی میکند مخاطبان بیطرفی صدا و سیما را در برگزاری برنامههای انتخاباتی نمیپذیرند.
از جمله چنین به نظر میرسد که در مورد تنها نامزد منتقد وضع موجود نه فقط سوالها و دیدگاههای مطرح شده به گونهای است که شائبه تقابل شخصی ایجاد میکند، بلکه گاهی کارشناس به خدمت گرفته شده، از موضع شخصی به نامزد یا همراهان وی حمله میکند و ادعاهایی بر زبان میآورد که درستی آن احراز نشده و ابهامهای بسیاری درباره آن گفتار یا ادعا مطرح است.
البته مطرح کردن ابهامها و شایعهها در مورد نامزدان و اطرافیان ایشان اقدامی حرفهای و شایسته است و رسانهها وظیفه دارند این شایعات و ابهامها را در برابر نامزدان مطرح کنند و از آنان توضیح بخواهند.
اما این توضیح خواستن باید برای همه نامزدان بهطور یکسان مطرح و همه شایعههایی که در مورد نامزدان و اعضای ستاد انتخاباتی شان مطرح میشود، بیان شود و نامزدها نیز به این ابهامها پاسخ دهند.
اما اگر قرار باشد این تکنیک به طور متوازن و یک سویه و با اغراض شخصی و نیز رفتاری که ابهامها را در مورد بیطرفی رادیو و تلویزیون دولتی ایران را تشدید میکند به کار گرفته شود، آنگاه مخاطب هم به طور روز افزون اعتماد خویش را نسبت به عملکرد و صداقت رسانهای صدا و سیما کاهش میدهد و این رسانه که عنوان ملی را بر خود گذاشته بیشتر و بیشتر مخاطبان خود را از دست میدهد.
چشمانداز ناراحتکننده آن است که با گذشت زمان و کاهش تحریمکنندگان انتخابات و افزایش میزان اعتماد به مسعود پزشکیان، رفتار صدا و سیما به ویژه در برنامههای به اصطلاح کارشناسی و تخصصی تغییر کند و این رسانه امکان حمله بیشتری به اصلاح طلبان و نقد دولت حسن روحانی را برای اصولگرایان و دلواپسان فراهم نماید.
تا همین جا هم حملاتی به دولت حسن روحانی ایراد شده که اخلاقاً باید صدا و سیما فرصتی را در اختیار حسن روحانی قرار دهد تا او از عملکرد و دستاوردهایش دفاع کند و به حملات ایراد شده علیه خود پاسخ دهد.
اما احتمالاً صدا و سیما نیازی نمیبیند که به عهد بیطرفی خود عمل و حقوق شهروندان ایرانی را چنان که باید رعایت نماید.
در گذشته نیز در مورد چهرههایی نظیر مرحوم هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و ... مشاهده شده که نهادی که خود را رسانه ملی میخواند، حملاتی یک سویه و از جانب نامزدان مخالف اصلاح طلبان علیه چهرههای مذکور به روی آنتن برده است. شاید صدا و سیما حکومتی ایران فقط آن بخش از ایرانیان که با محافظهکاران و دلواپسان همسوست را ملت ایران میداند و خود را به رعایت حقوق و خواستههای بخش بزرگی از جامعه که خواستار تغییر رویههای موجود است، ملزم نمیداند.