تحلیل تابآوری نظام غذایی کشور در سه دهه اخیر
این تحلیل با بررسی دادههای سه دهه اخیر نشان میدهد که نظام غذایی ایران با میانگین خودکفایی ۷۰ درصدی، هرچند از پایداری نسبی برخوردار است

این تحلیل با بررسی دادههای سه دهه اخیر نشان میدهد که نظام غذایی ایران با میانگین خودکفایی ۷۰ درصدی، هرچند از پایداری نسبی برخوردار است، اما بهشدت تحت تأثیر اقلیم، مدیریت منابع و وابستگی به نهادههای وارداتی قرار دارد. تقویت تولید داخلی و سیاستگذاری پایدار، کلید افزایش تابآوری غذایی کشور است.
بیشتر بخوانید:بحران دوگانه کشاورزی ایران؛ تنگنای بومشناختی و ضعفهای مدیریتی (تحلیل اسکندر زند)
روند تاریخی خودکفایی و شاخص تابآوری نظام غذایی ایران
اخبار سبز کشاورزی؛ بررسی روند سه دهه گذشته نشان میدهد که ضریب خودکفایی انرژی غذایی کشور بین ۵۵ تا ۸۰ درصد و ضریب خودکفایی پروتئین غذایی بین ۶۰ تا ۸۷ درصد در نوسان بوده است.
بر این اساس، میانگین ضریب خودکفایی انرژی حدود ۶۷٫۵ درصد، میانگین ضریب خودکفایی پروتئین حدود ۷۳٫۵ درصد و میانگین کل خودکفایی غذایی کشور در حدود ۷۰ درصد برآورد میشود.
در این بازه زمانی، کف ضریب خودکفایی حدود ۵۵ درصد و سقف آن نزدیک به ۸۷ درصد بوده است. فاصلهی ۳۲ واحد درصدی میان این دو سطح، بیانگر دامنهی تغییر و سنجهای از میزان تابآوری نظام غذایی کشور است.
تقسیمبندی ساختاری نظام غذایی ایران در سه دهه اخیر
۱. بخش پایه یا کف خودکفایی
این بخش حدود ۵۵ درصد از نیاز غذایی کشور را تشکیل میدهد و در تمامی سالها—even در شرایط دشوار اقتصادی و اقلیمی—بهطور پایدار در داخل کشور تأمین شده است.
بخش پایه عمدتاً بر ظرفیتهای تولید داخلی متکی است اما با چالشهای مهمی روبهروست؛ از جمله وابستگی به واردات خوراک دام و طیور، محدودیت منابع آب و ضعف حاصلخیزی خاک.
هرگونه اختلال در تأمین نهادهها یا کاهش منابع پایه میتواند حتی سطح حداقلی تولید را تهدید کند.
۲. بخش میانی و متغیر خودکفایی
این بخش حدود ۳۰ درصد از کل نیاز غذایی کشور را شامل میشود و بخش تابآور ولی حساس نظام غذایی است.
میزان تحقق این بخش وابسته به کیفیت مدیریت منابع، سیاستهای حمایتی، قیمت نهادهها و شرایط اقلیمی هر سال است.
در سالهای پرآب و با مدیریت کارآمد، ضریب خودکفایی میتواند تا ۸۰ تا ۸۷ درصد افزایش یابد؛ اما در سالهای خشک یا با ضعف مدیریتی، تولید داخلی کاهش یافته و نظام غذایی به کف خودکفایی نزدیک میشود.
این بخش در حقیقت، نمایانگر انعطافپذیری نظام تولید کشاورزی کشور در برابر متغیرهای مدیریتی و زیستاقلیمی است.
۳. بخش وابسته به واردات
بخش سوم بین ۱۳ تا ۴۵ درصد از کل نیاز غذایی کشور را تشکیل میدهد و تکمیلکننده سقف ۱۰۰ درصدی امنیت غذایی ملی است.
این بخش شامل واردات مستقیم مواد غذایی، نهادههای تولید و کالاهای واسطهای یا نهایی است و بیش از آنکه به ظرفیت تولید داخلی وابسته باشد، تابعی است از شرایط بازار جهانی، سیاستهای تجاری، ذخایر استراتژیک و نرخ ارز.
در سالهای کمآبی یا بحران اقلیمی، سهم واردات افزایش یافته و در سالهای پربارش یا ثبات اقتصادی، از این وابستگی کاسته میشود.
شاخص تابآوری و پایداری نظام غذایی کشور
فاصلهی ۳۲ واحد درصدی میان کف و سقف خودکفایی بهعنوان شاخصی از دامنه تغییرپذیری و تابآوری سیستم غذایی کشور شناخته میشود.
هرچه این فاصله کوچکتر شود، پایداری نظام غذایی کشور بیشتر خواهد بود.
به زبان ساده:
- کف خودکفایی (۵۵ درصد) → ظرفیت حداقلی و پایدار تولید داخلی.
- فاصله میان کف و سقف → میزان تأثیرپذیری از مدیریت و اقلیم.
- مابقی تا سقف ۱۰۰ درصد → میزان وابستگی به واردات و سیاستهای تجاری.
جمعبندی: مسیر افزایش تابآوری غذایی ایران
در مجموع، دادههای سه دهه اخیر نشان میدهد که نظام غذایی ایران تا حدودی پایدار اما بهشدت شکننده است.
میانگین ۷۰ درصدی خودکفایی هرچند نشان از توان داخلی دارد، اما وابستگی ساختاری به نهادههای وارداتی، آسیبپذیری اقلیمی و ضعف مدیریت یکپارچه منابع مانع از خودکفایی کامل شده است.
بنابراین، سه محور کلیدی برای بهبود تابآوری نظام غذایی کشور عبارت است از:
- تقویت تولید پایدار داخلی در بخش پایه،
- مدیریت هوشمند منابع طبیعی در بخش میانی،
- سیاستگذاری تجاری پایدار در بخش وابسته به واردات.