سگها چگونه فکر میکنند؟
امروز صرفاً قصد داریم درباره دانشمندانی که در زمینه روانشناسی از ابتدای تاریخ تاکنون فعالیت داشتهاند مطالبی را بیان کنیم. اخبار سبز کشاورزی؛ صحبت درباره
امروز صرفاً قصد داریم درباره دانشمندانی که در زمینه روانشناسی از ابتدای تاریخ تاکنون فعالیت داشتهاند مطالبی را بیان کنیم.
اخبار سبز کشاورزی ؛ صحبت درباره روانشناسی ناخواسته ما را به علوم دیگر میکشاند و همچنین تاثیر فیزیولوژی و عصبشناسی در روانشناسی را بیان میکند. اینکه سگها چگونه فکر میکنند به باورهای علمی ما بستگی دارد، ما میدانیم که این باورها و دانستهها کافی نیستند، ولی موضوعاتی هستند که از نحوه فکر کردن سگها و در ادامه موجودات دیگر میدانیم.
بیشتر بخوانیم:
مسیر رسیدن به اینکه انسان چگونه فکر میکند منجر به این شد که موجوداتی به ظاهر سادهتر همانند موش، سگ، گربه، مرغ و خانواده نخستیها مورد بررسی و واکاوی قرار بگیرند.
به بیانی دیگر، اولین تجربیات روانشناختی در قرن هفتم قبل از میلاد مسیح با بررسی کتب آسمانی و در نتیجه کشف پدیدهای به نام ذهن آغاز شد و در ادامه با بهوجود آمدن امپراتوری عظیم یونان که دارای پیشگامان علمی مانند آلکمائون، پروتاگوراس، ذیمقراطیس، بقراط، سقراط، افلاطون و ارسطو این مهم بهعنوان سوالی در جوامع بشری مطرح شد و از ابتدای تاریخ تاکنون محققان بسیاری بر روی نحوه کار کردن مغز و بروز رفتارها و ماهیت ذهن پژوهش کردند.
در ابتدا افرادی آرمانگرا مانند افلاطون، واقعگرا مانند ارسطو و مفسران خواب طولانی مانند توفراستوس، هلنیستا اپیکوریها، شکاکان و رواقیان محققان اصلی روانشناسی در قرون ابتدایی را شامل میشوند.
در ادامه افرادی نظیر لوکرتیوس، سنکا، اپیککتوس، گالن و فلوتین وام گیران این تفکر از گذشتگان خود بودند و همچنین پدران کلیسا نیز مانند تورتولیان و سناگوستین و همچنین مدرسان و علمایی مانند سان توماس و اکیناس نحوه تفکر و بروز رفتار انسان را تماماً دینی و خواست خدایان میدانستند.
روانشناسان اولیه عقلگرایانی بودند که دکارت و کارتزیها و اسپینوزا بهعنوان بزرگان آنان مطرح میشوند
در ادامه توماس هابز، جان لاک، جورج برکلی و دیوید هیوم نظریه تجربهگرایی را به میان کشیدند و مکتب تجربه تداعیگرایی را شکل دادند.
در این اثنا در هر گوشهای از دنیا صدای بلند میشد و نظرینگرهای آلمان مانند لایب نیتز و امانوئل کانت مطالبی را جسته گریخته مطرح میکردند.
نمیتوان از ذهن، کاربرد مغز و رفتار نامبرد، اما از گذشتگان نامی به میان نیاورد؛ چراکه هماکنون نیز بعضی از نظریهها طرفداران خاص خود را دارند و کمتر کسی دیده میشود که مطالب گذشتگان را مطالعه کرده باشد و برایندی از مطالب را بتواند بازگو کند و توسط مطالب به دست آمده تحلیلی از نحوه فکر کردن رفتار کردن و ذهن ارائه دهد.
زمانی روانشناسی به خود وجهه علمی گرفت که معتقدان به عوامل طبیعی و جسمانی مانند مسمر که جادوگر و درمانگر بود و گال که جمجمهخوان بود، ساختارگرایان را تشکیل دادند و توانستند با گذشت زمان به نیروی خاص عصب توسط مولر پیببرند و تفاوتهای مشهود آن توسط وبر آشکار شد و در نهایت فون هلموتس، فیزیولوژیست عصبی و روان، فیزیکدان فخنر روانشناسی را به عنوان یک علم نوپا و با تعریف نه چندان روشن ارائه دادند.
با گذشت زمان روانشناسی به نام ونت شروع به کندوکاوهای خود نمود و اینجا بود که ساختار اولین روانشناس به چهره درآمد و تاثیرات شگرفی بر روانشناسی گذاشت، ولی باز هم نمیتوان گفت که روانشناسی به مثابه یک علم توانسته است ابعاد وجودی خود را مشخص کند.
در نوشتار آینده در مورد نظریههایی که تا قبل از وونت مطرح شد صحبت خواهیم کرد
زمانی که به وونت میرسیم باید با تحمل نظریه این شخص را بررسی کنیم، چراکه روانشناسی از این زمان دارای پیچیدگیهای خاص خود شد.