آخرین خبرها:
شناسه خبر: 45677

دانش موادغذایی

تغییر مفهوم «غذای خوب» در طول زمان

این که چه باید بخوریم پرسشی است که با معانی و مفاهیمی ازقبیل لذت بردن، رعایت سلامت، در نظر گرفتن اصول اخلاقی و پسندیده و راه و روش‌ها و ... همراه است.

تغییر مفهوم «غذای خوب» در طول زمان

به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ دانشمندان علوم‌غذایی اعتقاد دارند که نکات فوق طی مرور زمان در جوامع اروپایی، آمریکا و سایر کشورها تغییر پیدا کرده و از چارچوبی براساس برآورده کردن خواسته‌های جسمی تا تمرکز بر عناصر غذایی و در یک نگرش کلی برمبنای منطقه‌ای، شکل گرفته است.

در طول قرن‌ها، چارچوب رژیم غذایی برای اروپایی‌ها براساس چهار ماده بود که پزشکان اعتقاد داشتند زمینه‌ساز ساختار بدن انسان هستند.

این چهار ماده عبارت بودند از: خون، صفرا، بلغم و سودا (صفرای سیاه). این چهار عنصر به خصوصیات فرد و به فصول سال، مراحل سنی از روند زندگی و کیفیت هوا که شامل گرما، سرما، خشکی و رطوبت است بستگی دارند و این به آن معنا که غذای درست و واقعی به ویژگی‌های فردی هر شخص و شرایط زندگی، ارتباط دارد.

یک شخص دَمَوی مزاج که ماده خون بر وی غلبه دارد دارای طبعی گرم و مرطوب است و طبیعتاً از غذاهای گرم و مرطوب خوشش می‌آید که به‌ویژه این حالت در ایام سرد و پاییز، روزگار کهنسالی یا محیط‌های سرد و خشک بیشتر نمود پیدا می‌کند.

موازین علمی چگونه غذا خوردن

تعادل و توازن درست بین موضوعات سلامتی و درست بودن خواسته‌ها از آن ناشی می‌شود که پرخوری و شکم‌بارگی می‌تواند موجب عوارض و بیماری‌زایی شود.

این توجه به چگونگی غذا خوردن از زمان یونان باستان به‌جا مانده و در دنیای مدرن نیز با قوت تمام رعایت می‌شود. بعضی از موازین از قرن نوزده شروع به تغییر کرد و نظریات جدید علمی در غذا خوردن پای به عرصه گذاشت.

یک شیمیدان، به نام یوستوس فون لیبیش(به آلمانی Justus von Liebig)، غذا را در ارتباط با مواد تشکیل‌دهنده آن شرح داده که می‌توانند در بدن سوخته و به انرژی تبدیل شوند. در مراحل بعدی موضوع «کالری» به دانشمندان اجازه داد تا غذاها را برمبنای ارزش آنها و مقدار انرژی که تولید می‌کنند، دسته‌بندی نمایند.

بنابراین نماد پیچیده قوانین رژیم غذایی به نوبه خود براساس ویژگی‌ها و فضایی که مصرف می‌شوند، شکل گرفت.

از نظر "لیبیش"، بدن انسان‌ها در سرتاسر جهان، متمایز از خصوصیات انفرادی یکسان است، چرا که وی عقیده دارد بدن تمام انسان‌ها از مواد شیمیایی مشابهی ساخته شده است.

دانش موادغذایی

موضوعی به نام «دانش مواد غذایی»، توان و نیروی کارشناسان را مورد محک قرار داد و به حمایت از برنامه‌های مرتبط با سلامت عمومی پرداخت. آنها شروع به برآورد میزان کالری و پروتئین در غذای تهیه شده برای زندانیان و نیروهای نظامی کردند و نیاز غذایی را با برچسب‌هایی مشخص کردند. در سال‌های دهه 1960، اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها دوباره نظر خود را در مورد غذا تغییر دادند. مجموعه متنوعی از رفتارها، مواد ارگانیک، آهسته غذا خوردن، خرید موادغذایی محلی، بومی، سنتی و چیزهایی از این قبیل به شکل گزینه‌های جدید درآمدند.

در این‌جا منظور از غذای سالم، متنوع بودن و خوشمزه بودن را نیز شامل می‌شود.

به‌گفته یکی از کارشناسان، یک غذای ارگانیک و محلی این‌گونه است که می‌تواند به پیروی از محیط‌زیست باشد و عملا آدم را بنابر آن چه از نظر جسمی به آن متکی است، تحت‌تاثیر قرار ‌دهد یا می‌تواند همان چیزی باشد که می‌توان خورد و هضم کرد.

این روند تغذیه‌ای متکی‌بر طبیعت، از سوی برخی از کارشناسان تغذیه مورد نقد قرار گرفت، چرا که در مقابل آن، سیستم‌های غذایی صنعتی قرار دارند که می‌توان آن‌ها را به اشکال مختلف عرضه و ترکیبات شیمیایی جدیدی به آن‌ها افزود.

اما این سیستم‌ها با عادات غذایی انسان‌ها بسیار متفاوتند و غذا خوردن را به‌صورت یک پرسش مطرح می‌کنند که انسان براساس جوامعی که در آن‌ها زندگی می‌کنند چه باید بخورند؟

 

 

 

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای