ادامه نگرانی از تصرف عرصههای طبیعی بهنفع متصرفین
تناقض و سردرگمی در مدیریت زاگرس
مدیریت زاگرس از نکات عجیب و مبهم در سازمان منابع طبیعی است. گاهی برنامهای سر بر میآورد و بعد از هیاهویی بسیار، در سکوت کنار گذاشته میشود.
اخبار سبز کشاورزی؛ تناقض و سردرگمی در مدیریت عرصههای طبیعی کشور، هر روز جلوهای تازه مییابد. در روزهایی که وزیر جهاد کشاورزی در مجلس از برنامه خود برای تعیین تکلیف دو میلیون هکتار اراضی اختلافی بین منابع طبیعی و کشاورزان میگفت، سازمان برنامهوبودجه، نماینده ویژهای را برای رسیدگی به جنگلهای زاگرس منصوب کرد؛ یکبامودوهوایی که مشخص نیست چگونه ادعای رفع مشکلات منابع طبیعی را دارد.
وزیر جهاد کشاورزی در حالی در سخنان خود با پیشداوری حق را به زارعین داد و تلویحاً نتیجه این بررسی را بهنفع متصرفان اعلام کرد، که بخش وسیعی از اراضی اختلافی بین سازمان منابع طبیعی و مردم محلی در منطقه زاگرس قرار دارد. علاوهبر این اراضی، یک میلیون هکتار از زیرآشکوب این جنگلها نیز در حال زراعت است که در آینده منشأ اختلافات و پروندههای قضایی متعدد خواهد بود.
چنین استدلالی در مورد بهرسمیتشناختن زراعت در زیرآشکوب زاگرس، در سالیان گذشته نیز مطرح و با واکنش جامعه علمی و کنشگری مواجه شد.
با چراغ سبز وزیر تشکیل کمپینی برای مبنا قرارگرفتن سال ۱۳۸۰ برای تعیین تکلیف اراضی، نگرانی از تصرف عرصههای طبیعی بهنفع متصرفین و قربانیشدن بستر حیات کشور، بیش از گذشته است
حال با چراغ سبز وزیر تشکیل کمپینی برای مبنا قرارگرفتن سال ۱۳۸۰ برای تعیین تکلیف اراضی، نگرانی از تصرف عرصههای طبیعی بهنفع متصرفین و قربانیشدن بستر حیات کشور، بیش از گذشته است.
در چنین شرایطی که راه قانونی برای تخریب طبیعت باز میشود، نماینده ویژه سازمان برنامهوبودجه قرار است چگونه برای برونرفت زاگرس از زوال و نابودی برنامهریزی کند؟ متکیبودن توسعه استانهای زاگرسنشین بر کشاورزی و دامداری سنتی، از مهمترین دلایل تغییر کاربری و تخریب عرصههای جنگلی زاگرس و منشأ بسیاری از اختلافات اراضی بین ساکنین و سازمان منابع طبیعی است.
با سیگنال وزیر بهنفع زارعین، چگونه این مشکل حل خواهد شد؟ از سوی دیگر نماینده سازمان برنامهوبودجه قرار است چه اقدامی را در مورد زاگرس انجام دهد که سازمان عریض و طویل منابع طبیعی کنونی با قدمت چنددههای، در اجرای آن ناتوان بوده است؟ آیا قرار است از پتانسیل سازمان جنگلها استفاده کند؟ اگر چنین امیدی در کار است، این سازمان چگونه تاکنون موفق به نجات زاگرس نشده است؟ اگر هم امیدی به سازمان منابع طبیعی نیست و قرار بر ایجاد یک ساختار یا راهکار جدید است، چرا این اصلاحات در ساختار کنونی سازمان منابع طبیعی رخ نمیدهد؟ بدون شک، زاگرس آیینهای از ضعف و ناتوانی سازمان منابع طبیعی در مدیریت و برنامهریزی برای طبیعت کشور است.
تشکیلاتی که در دهههای گذشته، نهتنها قادر به ارائه یک الگوی مدیریت متناسب با زاگرس نبوده، بلکه توانایی مدیریت بحران آتشسوزی بهعنوان یکی از چالشهای چندگانه زاگرس را نیز نداشته است. مدیریت زاگرس از نکات عجیب و مبهم در سازمان منابع طبیعی است. در استراتژیکترین عرصه طبیعی کشور، هرازگاهی طرح و برنامهای سر بر میآورد و بعد از هیاهویی بسیار، در سکوت کنار گذاشته میشود.
از طرح صیانت تا بومسازگان و دیگر عناوین و تیترها برای زاگرس، نه عایدی برای جنگل ایجاد شد و نه برگه کاغذی برای رصد و پایش وجود دارد. حالا نماینده ویژه سازمان برنامهوبودجه هم قرار است کاغذهای دهههای مختلف را با تیتری جدید در یک زونکن بهعنوان برنامه جدید اعلام کند؟ یا قرار است اینبار یک همگرایی وسیع در بین متخصصین، کنشگران، بخش علمی و اجرایی صورت گیرد؟
با غلبه تفکر زراعی بر ساختار تشکیلات منابع طبیعی و بنگاه زمین انگاشتن طبیعت، با نماینده ویژه یا بدون آن، گرهای از مشکلات زاگرس باز نمیشود.
زاگرس نیازمند عزمی ملی، همکاری بین بخشهای علمی و اجرایی و توجه تمام ارکان دولت است؛ تنها با این شرایط میتوان شرایط توسعهای در زاگرس را بهبود داد، وابستگی معیشتی به جنگل را کم کرد و به یک الگوی مدیریت مناسب رسید. زاگرس با زونکنهای نو بر کاغذهای کهنه احیاء نمیشود./ پیام ما