درختان افتاده؛ تهدید اکوسیستم یا فرصتی برای احیا؟
بحثهای مداوم میان نهادهای علمی و طرفداران محیط زیست درباره میزان و نوع بهرهبرداری از درختان افتاده به چالشهای مدیریت پایدار جنگلها افزوده است.
اخبار سبز کشاورزی؛ مسئله درختان افتاده در جنگلها و دلسوزی بیش از حد در مورد حیات قارچها، ویروسها و باکتریهای موجود در خاک اخیراً به یک هیجان غیرقابلکنترل در جامعه محیطزیستی تبدیل شده است!
جنگلهای هیرکانی علیرغم تبلیغات گسترده مبنیبر قدمت ۴۰ میلیون ساله آنها، جنگلهای طبیعی بکر و دستنخورده نیستند بلکه منابعی هستند که سالیان متمادی به اشکال مختلف در آنها دخالت شده است. ازاینرو، متوسط حجم سرپای این جنگلها پایین و بهتبع رشد سالانه درختان آنها نیز بسیار کمتر از توان تولیدی این جنگلهاست.
علیرغم شرایط آبوهوایی مناسب و خاکهای غنی در شمال کشور، متأسفانه رویش سالانه این جنگلها ۲ تا ۲.۵ مترمکعب در هکتار برآورد شده؛ درحالیکه این رویش در جنگلهای مشابه در اروپا ۸ تا ۹ مترمکعب در سال و هکتار است.
تعدادی زیادی از درختان جنگلهای شمال دارای قطر زیاد یا دارای تنه توخالی است و یا قارچ زده و دارای دلقرمزی است. پوست، ریشه و تنه تعدادی از درختان در اثر رفتوآمد دامها و سنگخوردگیها زخمی و راه ورود عوامل مختلف بیماریزا در آنها فراهم است.
مدیریت علمی بر جنگلها علیرغم همه کاستیها در مجموع در راستای رفع تهدیدات و نابسامانیها و تلاش در راستای حفظ و پایداری جنگل برای تحویل به آیندگان بوده است، اما قانون موسوم به تنفس یا استراحت جنگل از سال ۱۳۹۶ موجب توقف این تلاشها و رها کردن جنگل به حال خود شده و سرنوشت و آینده آن را عمدتاً بهدست قاچاقچیان چوب سپرده است.
ضمن آنکه پس از اجرای این قانون، دامداران بیشتری برای چرای دام به جنگل روی آوردهاند و حاصل چند دهه کوشش در راستای ساماندهی چرای دام در جنگل در حال از بین رفتن است.
در این وضعیت اسفناک، جماعتی هم بهجای استفاده از دانش روز جنگلداری و احیا و پرورش این جنگلها، در راستای مغشوش کردن اذهان عمومی تلاش میکنند. آنها بهجای پرداختن به علل اصلی تخریب جنگلها مانند تصرف زمین جنگل، دپوی زباله، قاچاق چوب و … توجه جامعه را تنها معطوف به حفظ درختان شکسته و افتاده در جنگل میکنند. در این میان، حتی صحبت این افراد بر سر علل بیماری، شکستگی و افتادن درختان در جنگل هم نیست بلکه صحبت آنها بر سر زندهبهگور کردن درختانی است که در حال حاضر در جنگلهای شمال ریختهاند و بهصورت طبیعی وجود دارند.
امروزه تغییرات آبوهوایی حیات موجودات زنده را در مقابل خطرات بسیاری قرار داده و جنگلها تنها اکوسیستمهای زندهای هستند که میتوانند با رشد افزاینده خود مانع از افزایش روند تغییراقلیم شوند. اکوسیستمهای جنگلهای هیرکانی شامل گونههای مختلف گیاهی و جانوری زیادی است که برخورد به هرکدام از این گونهها با یکدیگر و رابطه آنها با محیط زندگی مستلزم دانش گسترده و تجربه فراوان است. دانشجویان در دانشکدههای منابع طبیعی و سپس بهعنوان جنگلبانان در جنگل میآموزند چگونه با تکتک عناصر جنگلی برخورد کنند که تعادل بین تولیدکنندگان، مصرفکنندگان و تغییردهندگان درهمریخته نشود و البته شاخصها و استانداردهایی حتی برای درختان شکسته افتاده هم وجود دارد.
یکی از راههای دخالت در جنگلها که استواری آن را در ابعاد گسترده با رعایت مضامین بومشناسی، اقتصادی و اجتماعی ضمانت میبخشد؛ جنگلشناسی اقتصادی همگام با طبیعت است. این دیدگاه و رویکرد علمی که براساس فلسفه کلنگری (Horistische Schule) بنا شده، اقدامات جنگلبانان در جنگلها را تنها محدود به بهرهبرداری چوب از جنگلها نمیکند؛ اما این اصل اساسی نیز در آن مستتر است که هرگونه دخالت در جنگل اعم از عملیات احیایی و پرورشی و غیره که منجر به سلامت و پایداری جنگلها میشود، عملاً و بدون استثنا با تولید چوب نیز همراه است.
اینکه موجودی سرپای جنگل و انبوهی آن در چه حدی باشد، چه اندازه از چوبهای حاصلشده از رشد سالانه درختان از جنگل خارج شود یا برای تقویت اکوسیستم در جنگل باقی بماند؛ امری است کاملاً تخصصی و منحصر به علوم جنگلداری، بالاخص تخصص جنگلشناسی. هر نگاه یکجانبه خارج از تخصص علم جنگلداری مطمئناً درهمریختگی جنگلها را باعث میشود که بهآسانی قابل از میان برداشتن نخواهد بود.
داوری در مورد چگونگی دخالت در جنگلهای کشور وظیفه متخصصان جنگل است. این مطلب در مورد گونه و حجم برداشت و یا باقی گذاردن درختان شکستهشده، ریشهکنشده و افتاده در جنگلها نیز که امری کاملاً تخصصی به شمار میرود، صادق است. جامعه باید کار را بهدست کاردان بسپرد و در مقابل از آن مسئولیت و پاسخگویی طلب کند.
باقی گذاردن حجم معینی از درختان شکسته، ریشهکنشده و افتاده در جنگل امری است که سالیان متمادی است که در جنگلهای اروپا به اجرا گذاشته میشود و مورد تأیید مراکز علمی و جنگلبانان نیز قرار گرفته است. بحث اصلی بر سر حجم و نوع این درختان باقیمانده در جنگل است. در دستورالعمل جنگلهای اقتصادی همگام با طبیعت، حجم این درختان باقیمانده در جنگل رقمی حدود ۱۰ درصد موجودی سرپا توصیه میشود.
در حال حاضر، بنابر آمار موجود حجم سرپای جنگلهای هیرکانی با قطر درختانی بیش از ۱۲ سانتیمتر رقمی حدود ۲۹۲ مترمکعب در هکتار و حجم درختان شکستهافتاده داخل جنگل حدود ۳۵ مترمکعب و بیش از ۱۲ درصد حجم موجودی سرپا است.
براساس نظر طرفداران جنگلهای اقتصادی همگام با طبیعت حدود ۶ مترمکعب در هکتار قابلبرداشت و خروج از جنگل است و این رقم در سطحی معادل ۱.۵ میلیون هکتار از جنگلهای هیرکانی به ۹ میلیون مترمکعب بالغ میشود! این رقم که سالانه هم مقداری به حجم آن اضافه میشود، خود نشاندهنده هشداری است که از نظر جنگلشناسی تهدیدآمیز تلقی میشود و لازم است تدابیری در جهت ممانعت از افتادن این حجم از درختان بهعمل آید.
از بعد اقتصادی نیز ۹ میلیون مترمکعب چوب قابل خروج از جنگل رقم قابلملاحظهای است که میتواند در این شرایط بحرانی تحولات چشمگیری را در اقتصاد کشور و حفاظت از جنگلها موجب شود. علاوهبراین، نباید فراموش شود که ارزش کیفی این گردهبینههای صنعتی با بیشتر ماندن در جنگل افزایش پیدا نمیکند بلکه بهتدریج از کیفیت آنها نیز کاسته خواهد شد و در آینده نزدیکی به چوبهای خارج از رده مبدل میشود که باید به چیپس تبدیل شود و با نازلترین قیمتها به مصرف صنایع سلولزی برسد. یادآور میشود که همه سروصداهای محیطزیستی اخیر بهخاطر برداشت ۷۰ هزار مترمکعب یعنی یکهزارم درختان شکستهافتاده و هفتهزارم درختان قابلبرداشت مجاز از نظر اصول علم جنگلشناسی است!
امید است مسئولان مربوطه با شهامت و طبق مفاد قوانین موجود که برداشت این درختان را مجاز میداند، به وظیفه خود عمل کنند و بدون توجه به بهانههای عجیب عدهای مانع از بین رفتن ثروت ملی کشور شوند.