مردم غرب مازندران از نمایندگان انتظار دارند
مازندران غربی منطقهای بسیار دیدنی برای گردشگری است، بهطوریکه اکثر مردم ایران در طول زندگی خود یک سفر و خاطره از مازندران غربی روستاها و جنگلها و شهرهای نوشهر، چالوس، تنکابن، رامسر، عباسآباد، چابکسر و... دارند؛ اما در این ناحیه آنچه دیده میشود تنها محرومیت است.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ اغلب امکانات دولتی این استان در شرق مازندران قرار دارد. کارخانهها، مجموعههای صنعتی و نیمه صنعتی، بیمارستانها، دانشگاههای دولتی، پایگاه های مدیریت استان و... همگی در شرق مازندران (گلوگاه، بهشهر، ساری، جویبار، بابل، آمل، محمودآباد، نور و...) تاسیس شدهاند. وقتی در مازندران این حجم امکانات دولتی در شرق استان دپو شده، خود به معنی این است که سهم غرب مازندران از بودجه، در شرق این استان هزینه شده است.
هجوم میلیونی مسافر
بهعبارتی زیرساختهای خدمات شهری در شهرستانهای غرب مازندران ازجمله مخابرات، بیمارستان، تاسیسات و تجهیزات، مدارس، آب، فاضلاب، برق، حمل و نقل و... برای جمعیتی در حدود صد هزار نفر از قدیم تعریف شده است، اما اکنون شهرهای مازندران غربی در بیشتر ایام سال مورد هجوم میلیونی مسافر قرار میگیرند و به نحوی که شاهد صفهای طولانی در نانواییها و مراکز درمانی و خدماتی هستیم؛ حتی برخی مواقع فشار آب شهری هم جوابگوی این حجم مسافر نیست و موبایل هم در دوران هجوم مسافر به سختی آنتن میدهد.
همچنین هجوم خوشنشینهای استانهای دیگر به مازندران غربی باعث خسارت و نابودی محیطزیست و تغییر بافت جمعیتی بومی منطقه و تغییر چهره طبیعی مازندران غربی شده است.
تلاش نمایندگان برای تشکیل مازندران غربی
اکنون نزدیک به سه دهه است که نمایندگان مختلف غرب استان مازندران برای تشکیل مازندران غربی تلاش میکنند تا برای جمعیت جدید و محرومیت امکانات این منطقه بودجه به جای اینکه به ساری رسیده و برای شهرهای اطراف آن هزینه شود، به مازندران غربی برسد و تقسیم شود.
این طرح در شرایطی مطرح میشود که براساس قانون، تشکیل استان جدید ازجمله اختیارات وزارت کشور و دولت تلقی شده است. در قوانین تقسیمات کشوری آمده است، «وزارت کشور بنا به ضرورت میتواند با تصویب هیات وزیران با ایجاد، انتزاع و الحاق روستاها، بخشها یا شهرستانهای مجاور، استانها را تعدیل یا تشکیل نماید.»
ماده ۹ قانون تقسیمات کشوری همچنین میگوید که استان جدید باید حداقل یک میلیون نفر جمعیت داشته باشد و مرکز استان یکی از شهرهای همان استان باشد که مناسبترین کانون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، طبیعی و اجتماعی آن استان شناخته میشود.
گفتنی است، طول ساحل مازندران ۴۷۰ کیلومتر و غرب استان از شمال شمیرانات تهران شروع و تا کوهستان، جلگه و دشت و دریا ادامه دارد خط شرقی، غربی 470 کیلومتری نیز از شهر گلوگاه شروع شده و تا آخرین خطه رامسر ادامه دارد و این منطقه اقلیم وسیع و صعب کوهستانی دارد که مردم با طی بیش از ۵ ساعت راه زمینی سنگین و پرمخاطره تا مرکز استان، به دلیل تعدد شهرها و روستاها، همواره تلفات جانی و مالی زیادی را متحمل میشوند که در این زمینه آمارها گویاست.
نام کهن و تاریخی مازندران
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت سال 1376در اجتماع مردم چالوس و با هدف پیشنهاد استان غرب مازندران به تاسی از هم آوایی استان گلستان، پیشنهاد کرده بود استان جدید بوستان نام بگیرد (اما بوستان ربطی به تاریخ و پیشینه استان شمالی ندارد زیرا این استان سراسر سبز است و همچنین با نام بستان که شهری است در خوزستان به اشتباه گرفته میشود.
نام کهن و تاریخی غرب مازندران (با کمی قبض و بسط جغرافیایی در ادوار مختلف تاریخ) رویان و دیلمان و بلوک تنکابن بوده است، اما به نظر می رسد بهتر از همه همان مازندران غربی باشد (در مقابل مازندران شرقی) تا سهماش از نام و هویت جغرافیایی و تاریخی مازندران بزرگ از میان نرود؛ همچنانکه در تقسیم آذربایجان، آذربایجان شرقی و غربی ایجاد شد و در خراسان هم، شمالی و جنوبی که متاسفانه خراسان مرکزی در این میان خراسان رضوی نام گرفت که محدود کردن یک خطه به نام یک نفر و حتی محروم کردن معتقدان به ایشان در خارج از این استان بود!
مرکزیت استان
در ارتباط با مرکزیت استان هم می توان به نوشهر اشاره داشت، نوشهر در زمان پهلوی به نوعی پایتخت دوم ایران بود و محمدرضاشاه ایام عید و تابستان خود را در نوشهر میگذراند و حتی دیدار رسمی و جلسات دولت هم در این ایام در نوشهر برگزار میشد. به واسطه همین موقعیت، توریستپذیری به مرور فرهنگ اجتماعی پایتخت (تهران) در این منطقه غالب شد.
راه حل کوتاه مدت، اما نه دائمی
این اتفاق در برخی از استانهای دیگر کشور نیز روی داده است. به عنوان نمونه در استان کرمان مردم جیرفت همیشه میخواستند استان کرمان جنوبی به مرکزیت جیرفت تشکیل شود. در استان مرکزی مردم ساوه میخواستند از زیر بار مرکزیت اراک جدا شوند. در استان سمنان مردم شاهرود میخواستند مرکزیت استان از سمنان به این شهر که بزرگتر و آبادتر از سمنان بوده و هست، انتقال یابد، در واقع همه این شهر معتقدند توجه، بودجه و امکانات عمدتا متوجه مرکز استان میشود.
در کشورهای توسعه یافته تمایلی برای تبدیل شهرها به پایتخت شدن یا مرکز ایالت شدن نیست؛ چراکه اینکار، آورلود (بار اضافی) و شلوغی و تراکم و ترافیک ایجاد میکند.
راهکار اصلی، آزادسازی ساحل دریا و زمینهای جلگه از ویلا و آپارتمان است که این مهم با کم کردن اختیار دهیاری و شورای روستا در دادن پروانه ساخت انجام میشود. در بافت مرکزی روستاها باید زمینهای کشاورزی بین روستاها آزاد شود و صاحبان ویلاهای در مجموعههای چند صد دستگاهی مرکز روستا اسکان داده شوند
پایگاههای مدیریت استان و امکانات و زیرساختها نیز باید متناسب با نیازهای مردم بومی و جمعیت مهاجر افزایش پیدا کند.