رویکرد ریزوماتیک در بازمهندسی شبکه تعاونیهای روستایی ایران
در شرایط فعلی، شبکه تعاون روستایی کشور همگرایی حداقلی با نیاز بخشهای تخصصی و سیاستهای تولیدی- توزیعی بخش داشته است.

اخبار سبز کشاورزی: امروزه شبکه تعاونی های کشاورزی و روستایی ایران دارای تعداد هفت هزار و 332 اتحادیه، شرکت های تعاونی و تشکلهای کشاورزی با 13 اتحادیه سراسری و ملی و تعداد دو هزار و 775 شرکت تعاونی روستایی با 336 اتحادیه استانی و شهرستانی و 4.418.651 نفر؛ تعداد یک هزار و 902 شرکت تعاونی کشاورزی با 111 اتحادیه استانی و شهرستانی، تعداد 309 شرکت تعاونی زنان روستایی در سطح استانها و شهرستانها با 55. 368 نفر عضو، تعداد یک هزار و 359 شرکت تعاونی تولید با 67 اتحادیه استانی و شهرستانی و دارای 3.241.614 هکتار اراضی کشاورزی اعضاء و 4.052.046 هکتار اراضی کشاورزی تحت پوشش، تعداد 30 شرکت سهامی زراعی ثبت شده با 76 هزار هکتار اراضی تحت پوشش و هشت هزار و 105بهرهبردار، تعداد 445 نظام صنفی کشاورزی استانی و شهرستان با بیش از 727.307 عضو، بزرگترین شبکه روستایی کشور در بازارهای مالی، کار و سرمایه روستایی و کشاورزی محسوب نمود.
اما در شرایط فعلی، شبکه تعاون روستایی کشور همگرایی حداقلی با نیاز بخشهای تخصصی و سیاستهای تولیدی- توزیعی بخش داشته و بهواسطه فربهی ساختار در مسیر همافزایی با سایر انداموارههای موجود در نظام کشاورزی کشور نیست.
بنابراین دور از ذهن نیست که ساماندهی مجامع شبکه تعاون روستایی ایران، ادغام تعاونیهای کوچک، زیانده، ناکارآمد، فاقد سرمایه و ایجاد تعاونیهای کارآمد و بازنگری قوانین و مقررات در جهت اصلاح مؤلفههای مؤثر بر کارآمدی شبکه سازمان مرکزی تعاون روستایی در انجام مأموریتهای محوله از مهمترین ضروریات تاریخی در بازمهندسی ساختارهای فنی و حقوقی حاکمیت شرکتی شبکه تعاون روستایی ایران محسوب میشود.
تقویت منابع مالی، افزایش سرمایه، ارتقای توان تخصصی، با ارزش نمودن سهام، قابل خرید و فروش کردن سهام شرکتها، حرکت به سمت ایجاد نظام های بهرهبرداری کاراتر در زنجیره تامین و عرضه این واحدها به موازات کنترلهای درونی بیشتر، ضرورت حسابرسی دقیق و مدیریت بهینه مالی این واحدها و توقف هرگونه صور متنوع واسطهگری وجوه در واحدهای اعتباری تعاونیها، بستههای ضدفساد و تعارض منافع در ساختار 60 ساله شبکه تعاون روستایی به شمار میآیند.
ضرورت تقویت تعاملات شبکه ای بین اتحادیه ها
تقویت تعاملات شبکهای بین اتحادیه ها (ایجاد ارزش افزوده در تعاملات بین تعاونی ها) از طریق شبکه های افقی و عمودی، یعنی اتحادیههای تعاونی شهرستانی، استانی و سراسری؛ اتحادیه تعاونی کشاورزی برای انطباق با شرایط جدید ناشی از آزادسازی بازار و پیدایش سوپرمارکتها با تخفیف قابل توجه به ایجاد سوپرمارکتهایی بهمنظور فروش مستقیم محصولات به مصرفکنندگان اقدام کرده که نتیجه آن کاهش قیمتهای خردهفروشی و در همان حال کسب قیمتهای منصفانه برای کشاورزان، ضرورت امروزین تعاملات درون شبکه به شمار میآید. اما این شبکه با این وسعت و قدمت تاریخی نیاز مبرم به بازمهندسی دارد.
کشاورزی هوشمند و لزوم پذیرش تغییرات وسیع در تعاونی های روستایی
شبکه تعاونی روستایی کشور باید رفتارهای منطقی و عقلانیت تجاری از خود نشان داده و فرصتهای بازاری را بشناسد و درک کنند با چه سازوکاری به طور "فرصت مدار و سود محور" در خدمت بازار کشاورزی و تحولات آن قرار می گیرد. کشاورزی هوشمند در دهه آینده قطعا زنگهای تغییر را برای پی ریزی بنایی نو در سلسله نهادهای سنتی کشاورزی ایران فراهم خواهد نمود، بنابراین لازم است که از امروز در پی ایجاد ساختارهای نهادی و بسترهای قانونی لازم برای پذیرش تغییرات وسیع در تعاونیهای روستایی و بخش کشاورزی باشیم.
رفتار سازمانی در شبکه تعاونیهای روستایی و کشاورزی کشور باید از مدلهای سنتی تعدیل ریسک جهت تابآوری حداکثری عبور کرده و بر ایجاد سیستمهای تلفیق افقی، اتحادهای استراتژیک، خوشههای سینرژیک و کشاورزی قراردادی، کشت سفارشی، به موازات پایش هدفمند، پیشآگاهی، مقاومسازی و کاهش آسیبپذیری تمرکز کنند.
ریزوماتیک، راهی برای تقویت اکوسیستم شبکه تعاونی های روستایی کشور
به نظر میرسد رویکرد ریزوماتیک، راهی برای تقویت اکوسیستم شبکه تعاونیهای روستایی کشور با استفاده از ظرفیتهای ذاتی آنها در مواجه با پیدایی اکوسیستم های زراعی ناپایدار، آلودگی محیط زیست، کاهش کمی و کیفی محصول و کارایی انرژی، و برون رفت از سیر قهقرایی اکوسیستم های طبیعی و خشکی و خشکسالیهای سه دهه اخیر(مباحث تغییر اقلیم) در کشور باشد.
«ریزوم»، بهعنوان یک استعاره زیست شناختی، نمادی برای رشد چندگانه و نامحدود از طریق اتصالات ممتد است. در واقع، مفهومی که در مقابل درخت و رشد درختی است که بر خطی بودن و تسلسل هرمی حرکت شبکه تعاون روستایی تأکید دارد.
فضای ریزوماتیک با تأکید بر «شدن، نمادیسم، قلمروزدایی و بازقلمروسازی و تأکید بر اصولی همچون ارتباط و ناهمگنی، چندگانگی، تفکر واگرا، منطق سیستمهای پیچیده، گسست نا دلالتگر، طراحی و تجربهگرایی استعلایی، تمرکززدایی، نفی دوالیسم و سلسله مراتب، قدرت ابتکار (اختراع ، نوآوری و ارائه جوابهای غیر معمول و زیرکانه به مسائل) اصالت (ارائه راه حل های منحصر بفرد)»؛ ملهم از آرای «ژیل دلوز» فیلسوف پست مدرن و پساساختارگرای فرانسوی است که استعاره ریزوم و فضای ریزوماتیک خود را از زیست شناسی الهام گرفته است.
نگره ریزومی ضد تمرکز و نظم راکد معمول است و با محدودیت و سکون نمیسازد. بنابراین میتواند شبکه تعاون روستایی را از رکود و جمودی که بیش از 30سال با آن دست به گریبان است، خارج سازد.
از منظر «دلوز» دو گونه رویکرد وجود دارد. رویکرد ریزومی افقی و ارتباطی یا ریزوماتیک (rhizomatic)و رویکرد سلسله مراتبی عمودی و درختی، (arborescent) و این دو با هم در ذات خویش متفاوتند.
تفکر ریزومی، فضاها و ارتباطات افقی و چندگانه و همهجانبه را تداعی میکند؛ اما تفکر درختی با ارتباطات خطی و عمودی و گوش به فرمان سر و کار دارد. درخت، انتساب است؛ اما ریزوم ارتباط است. شبکه تعاون روستایی به ارتباط، پویایی، درهمتنیدگی فضاییمکانی، ایجاد اتصال و پیوستن به شبکههای ارتباطی هوشمند، غیرمتمرکز، سیال و مبتنیبر خلاقیت در فضای مجازی بازارها نیاز دارد.
بازمهندسی ساختاری با رویکرد ریزوماتیک به کمک طراحی الگوریتمهای کارآمد مدیریتی، شرایط و قابلیت پاسخگویی شبکه تعاونیها را نسبت به نیازهای متنوع امروزین جامعه کشاورزی و روستایی ارتقا میبخشد.
رویکرد ریزوماتیک با مجازیسازی و بیمکانی همراه است و جهانزیست امروزین بخش کشاورزی که با جهان ارتباطات در زنجیرههای ارزش(ملی- بینالمللی) و دنیای شبکهای عجین شده و جهان اینترنت که با فشرده کردن زمان و مکان تاریخی و کنار هم قرار دادن آگاهیهای گوناگون به کمک اقتصاد دانشبنیان، شبکهای درهم تنیده از اطلاعات ایجاد کردهاست، ترسیمکننده فضای پویا و سرزنده ریزومی است.
در گذشته، تدوین اساسنامه سازمان مرکزی با ساختار سلسله مراتبی درختی و فرض «نگره مارشالی صرفههای تجمیع» بر این بود که میتوان با همجواری جغرافیایی، دسترسی اتحادیه ها به یکدیگر، بازاریابی و برگزاری بازارهای مشترک، رسوخ در بازارهای هدف را تسهیل نموده و موقعیت جغرافیایی اتحادیه ها، سرعت انتشار دانش و اشتراک گذاری منابع موجب ارتقاء قابلیتهای هر یک از آنها خواهد بود.
تعاون روستایی در شهرستانها باید ارتباط بیشتری با تعاون روستایی استانی و منطقه ای داشته باشند
اما تجارب سالیان اخیر نشان داده اتحادیههای استانی به خودی خود از پتانسیل سینرژیک یا همافزایی در برابر پیشآمدهای غیرمنتظره یا کاهش هزینه های مبادله ای به واسطه مجاورت جغرافیایی برخوردار نیستند.
این بدان معنی است که محیط جغرافیایی، نتوانسته به واسطه «کارایی جمعی حاصل از عمل مشترک» اعتماد و سرمایه اجتماعی را تقویت نموده و با «تولید فضا» به کارآمدتر شدن ابزارهای دستیابی و اشتراک اطلاعات در حوزه سازمان، فضا و روابط قدرت، بازار و تغییرات تکنولوژی کمک کند. بنابراین شبکه تعاون روستایی در شهرستان ها باید با تحرک بیشتر در فضای بازارهای منطقه ای و ناحیهای از حالت رکود و رخوت خارج شده و ارتباط هم افزای بیشتری با شبکه تعاون روستایی استانی و منطقه ای داشته باشند.
شبکه های منطقه ای تعاونی ها باید با درک عمیق تر نسبت به مازاد تولیدهای فصلی (بیش بودها) و کمبودها، پیشاپیش به فکر خروج محصولات مازاد از حوزه تحت مدیریت خود به بازارهای منطقه ای بوده بدیهی است این رابطه درون شبکه ای «با ساختار سلسله مراتبی دهه چهل»، اگرچه در دهه 50 و 60 خورشیدی منشأ اثر بوده؛ لیکن با تکامل بازارها و پیچیده شدن محیط تولیدی و مناسبات تکنیکی و حقوقی در بخش کشاورزی کارآمدی خود را از دست داده است.
مدل ریزومی دلوز میتواند به عنوان یک مدل پربارور و ثمربخش برای نوآوری و خلاقیت در شبکه تعاون روستایی ایران استفاده شود؛ زیرا این مدل بر تمامی فعالیت های خلاقانه و نو اندیشانه که همواره حالت انعطاف پذیر و سیال دارند تأکید دارد و ضرورتاً از کنترل های هدفمند، متمرکز، سلسله مراتبی هیرارشی و ساختارگرا گریزان می باشد.
ایجاد اتحادیه های جدید تخصصی استانی
لذا زمان آن رسیده تا با اتخاذ تصمیمات ساختاری ـ نهادی جدید علاوه بر اتحادیه های موجود استانی شامل اتحادیههای تعاون روستایی، اتحادیه تعاونی تولید و اتحادیه نظارت کشاورزی، دو اتحادیه جدید به نام «اتحادیه اعتباری» و «اتحادیه بازاریابی» به منظور کمک در انجام فعالیتهای اعتباری و بازاریابی شرکتهای تعاونی تشکیل گردد.
به شکلی که با ایجاد اتحادیه های جدید تخصصی استانی، وظایف اعتباری و بازاریابی شبکه تعاونی ها، که در حال حاضر توسط برخی از اتحادیه ها به صورتی بسیار محدود انجام میشود، به اتحادیه های جدید مزبور واگذار شده و نقش اتحادیه استانی، منحصرا، ایجاد هماهنگی، نظارت و آموزش پرسنل و مدیران شرکتها گردد.
تغییر کارکرد اتحادیههای شهرستانی و استانی از حالت هرمی، سلسله مراتبی و انتزاعی حاضر به زنجیرهای و ریزوماتیک درچهارچوب قانون و رفع مغایرت های قانونی، با تاکید بر حذف لایه های غیرقانونی و غیرضروری نظیر اتحادیه های شهرستانی و اتحادیه های استانی و تعریف دو حوزه صف و ستاد در شبکه، یقیناً به اصلاح ساختار و چابکسازی شبکه و تعیین تکلیف تعاونی های غیرفعال و راکد (فعالسازی -ادغام -انحلال) خواهد انجامید.
وضع فعلی ساختار چهار سطحی شبکه شامل (اتحادیه ملی، اتحادی های استانی، اتحادیه های شهرستانی و تعاونی ها) که میراث تاریخی به ارث رسیده است با درک تحولات امروزین محیطی، نیازمند بازنگری ساختاری-کارکردی است. این ساختار با ساختار پیشبینی شده شبکه در قانون نیز در تعارض آشکار است.
این در حالی است که بر اساس قانون میبایستی به ساختار سه سطحی شبکه شامل شامل (اتحادیه های ملی، اتحادیه های منطقه ای و تعاونی های روستایی) می رسیدیم.
بنابراین باید بپذیریم که در اصلاح کارکردها و ساختار شبکه عقب افتادگی یا «تاخر فاز» داریم. در زمینه سایر ساختارها هم ایضا، مثلا نیمرخ نظام نظارتی تعاونی ها و اتحادیه ها در قانون عبارتست از سه سطح (اتحادیه ملی نظارت و هماهنگی، اتحادیه نظارت و هماهنگی منطقه ای و تعاونی های روستایی) که متاسفانه بصورت نیم بند در سطح اول متوقف شدهایم و در سطح دوم نیز تشکیلاتی بطور ناقص راه اندازی شده است.
در قانون پیشبینی شده، ضروری است تا در کنار اتحادیه ملی روستایی و کشاورزی کشور (بند 1 ماده 134)، اتحادیه های منطقه ای تعاونی های بازرگانی تشکیل شود که تاکنون این مهم انجام نشده است.
ضرورت امروزین دیگر، تشکیل اتحادیه های تخصصی است که روند تشکیل آنها به کندی پیش رفته است، مآلا باید گفت که ساختارهای ما در شبکه اشکالات ساختاری عدیده ای دارد. چنانکه در شرایط حاضر کشور دارای (307) اتحادیه تعاونی روستایی شهرستان، (31) اتحادیه تعاون روستایی استان، (117) اتحادیه کشاورزی استانی، (47) اتحادیه تعاونی تولید شهرستان، (25) اتحادیه تعاونی تولید استان و (10) اتحادیههای ملی است. چنین ساختاری در دنیا منحصربهفرد بوده و نشان از نوعی بی نظمی و آنارشی در بیش از 600 اتحادیه و کارکردهای پرهزینه این نهادها دارد.
پرداختن مداوم به سیاست استحاله و دگردیسی تدریجی اتحادیه های روستایی و کشاورزی، شهرستانی و استانی به اتحادیههای منطقهای و ادغام آنها در یکدیگر (مواد 60 و 61 قانون)، در راستای اتخاذ «راهبرد شبکه منطقهای ریزوم وار» که رشد و توسعه هماهنگ را از طریق روابط مکمل و پیوندهای سازمان یافته روستایی - شهری در سطح مناطق مختلف کشور توصیه می کند، نیاز به گرایش به سمت رویکر ریزوماتیک در گروی ارتقای تدریجی، بازمهندسی و پایداری شبکه تعاون روستایی کشور دارند.
امروزه در شبکه های تعاونی روستایی مدرن، از ریزوم بهمثابه یک استراتژی فضایی بهره میگیرند تا الگوهای تولیدی-توزیعی و هم افزایی جدیدی را در رابطه میان دانش و فضا به ذی نفعان شبکه معرفی کنند. بهرهگیری از سیستم فضایی ریزوماتیک در شبکه تعاون روستایی کشور میتواند بهمثابه محیطی برای خلق و آفرینش امکانات و ظرفیتهای فراوانی در رابطه با تغییر نهادی و ایجاد نهادهای جدید بواسطه طراحی ریزوماتیک فراهم آورد.
«شبکه تعاون روستایی ریزوم وار» برخلاف شبکه سلسله مراتبی درختی امروزین، بهطور نامحدود گسترش مییابد و قادر است فعل «بودن» را به چالش گرفته و «شدن» را به نمایش بگذارد. حتی این رویکرد را میتوان نمادی از «دسانترالیسم» در عصر شبکه های مجازی دانست و اینگونه آن را با کاربرد «فین تک ها، تفکر بلاکچینی، حضور استارتاپ ها و هوشمندسازی تجاری» در عرصه شبکه تعاون روستایی ایران قابل پیوند نمود.
دکتر حسین شیرزاد، دکترای توسعه کشاورزی