وقایع اتفاقیه روستایی و کشاورزی در ایران معاصر(5)
تنها سیاستمداران حرفهای نبودند که از اندیشه دولت متمرکز قوی به مسئله فلاحت در روستاها حمایت میکردند.
بخش پنجم: مطبوعات و توسعه فلاحت
در میان هواخواهان مشروطهطلب جامعه طی آن روزگار سخت، تنها سیاستمداران حرفهای نبودند که از اندیشه دولت متمرکز قوی و توجه به مسئله فلاحت در روستاها حمایت میکردند، بلکه ادیبانی چون ابوالقاسم لاهوتی، محمدتقی ملکالشعرای بهار، عارف قزوینی، میرزاده عشقی، محمد فرخی یزدی، سیداشرفالدین حسینی گیلانی ، احمد کسروی و… نویسندگان نشریات شفق سرخ، کاوه، مرد امروز، رستاخیز، میهن، زبان زنان، راه نجات، ایرانشهر، نامه فرنگستان نیز طرفدار فکر توسعه و پیشرفت در اقتصاد و امور فلاحت بودند.
اخبار سبز کشاورزی؛ دکتر حسین شیرزاد، تحلیلگر و کارشناس بخش کشاورزی؛ ماهنامه آینده در باب نوسازی اقتصادی با ذکر این مطلب که «رفع بحران اقتصادی ایران منوط به ترقی فلاحت است» راه رسیدن به اقتصاد قوی را توسعه کشاورزی ذکر میکند.
از جمله ابریشم را از منابع مهم ثروت و تخم نوغان را از مهمترین صادرات ایران دانسته، توضیح میدهد با توجه به هزینه و زمانی که صرف تولید آن میشود، تولید صادرات ابریشم از بهترین راه های بهبود اوضاع اقتصادی است. این نشریه البته شرط پیشرفت تولید در کشاورزی را استخدام متخصصین خارجی ذکر میکند.
نشریه بلدیه، ماهنامه فلاحت و تجارت، روزنامه ایران آزاد در خصوص سدسازی با مجله «آینده» هم عقیده بوده به همین دلیل «بلدیه» در راستای نوسازی کشاورزی و زراعت از دولت خواستار ساخت سدهای مختلف در کشور از جمله ساخت سد بر روی رودخانه جاجرود میشود.
در پی تعطیلی مجله فلاحت و تجارت در سال ۱۳۰۰ شمسی، مصطفی قلی بیات در سال ۱۳۰۱ شمسی نخستین شماره ماهنامهای با عنوان مجله فلاحت رهنمای دهقان را منتشر کرده است.
شماره دوم این مجله در اردیبهشت ۱۳۰۲ چاپ شده است.
محمد صادق اتابیگی در آبان ۱۳۱۱ نخستین شماره مجله باغ و بوستان را در ۴۰ صفحه در قطع رقعی منتشر کرده است، همه آن مجلات با عناوین متفاوت، گاه مشابه، مهم بودهاند.
"یحیی واعظ" در روزنامه نصیحت به مجلس پیشنهاد میکند که دولت همین میزان اعتبار را به قزوین اختصاص داده و یک ثلث آن را صرف تعمیر قنوات خراب شهر و دهات قزوین نموده، پس از تعمیر تمام آبها را به قیمت نازل به مشروبین فروخته و وجه آن را باز هر ساله صرف همان قنوات نمایند که در اثر این اقدام آب برای همیشه جهت زراعت کافی خواهد شد و دو قسمت دیگر اعتبار را هم تخصیص به بانک فلاحتی قزوین داده و با تهیه نظامنامه مخصوص به ملاکین جزء و رعایا قرض بدهند که بذر و گاو و ماشین زراعتی خریده و مشغول کار شوند.
بیشتر بخوانید:
مهمترین اولویت دولت در اقتصاد را ایجاد زیر بناهای نهادی معرفی میکند. در این دیدگاه، دولت باید چارچوبهای نهادی را بهگونهای بنا نهد که کارکرد بازارها و بخش خصوصی در محدوده آنها امکانپذیر باشد.
مجله فلاحت و تجارت؛ نیز شرط بهبود کشاورزی را که اصلیترین شغل در ایران خوانده اصلاح در امور آبیاری و جمع آبها میداند.
نویسنده عقیده دارد زمینهای زیادی در کشور وجود دارند که به علت کمبود آب، بیاستفاده ماندهاند، بنابراین دولت میتواند آنها را به قیمت بسیار اندک اجاره کرده، پس از آبادانی در اختیار کشاورزان قرار دهد. در صورت عملی شدن این پیشنهاد، کشاورزی ایران صنعتی شده، ترقی خواهد کرد.
نتیجه این اقدام، ثروتمند شدن و توسعه ایران خواهد بود . "تقی بهرامی" مؤسس و مدیر دو مجله با عناوین «فلاحت» و «آب و خاک» بوده که اولی را در سال 1312 و دومی را در سال 1321 منتشر کرده است.
وی در نخستین شماره مجله فلاحت در مرداد 1312 که در قطع وزیری با 44 صفحه منتشر شده است نخستین سرمقاله را با عنوان «فلاحت نو» به چاپ رسانده که در بردارنده شرحی در مزایای ایجاد تحول در کشاورزی ایران است و از جمله یادآور میشود که «فلاحت کهنه باید نوین گردد… این مسئله منظور و مرام اصلی مجله فلاحت است…».
در همین دوران است که به گفته خودش، به مدت هشت سال «تقریبا در همه نقاط مملکت» مطالعاتی انجام داد که حاصلاش، کتابی به نام «فلاحت» است که در دو جلد به ترتیب در سالهای ۱۳۱۳ و ۱۳۱۴ منتشر شده است.
جلد اول ناظر بر «تدبیر فلاحت، زراعت عمومی، زراعت خصوصی و باغبانی» است و جلد دوم به «تربیت و نگاهداری حیوانات اهلی» اختصاص دارد.
او بعدها در نشریه «آب و خاک» در پاسخ به مقالهای که «برای یکی از روزنامههای تهران فرستاده» شده و از او انتقاد کرده بود که «فلانی که خود پیوسته از کشاورزی و روستایی ساختن کشور دم میزند، خود چرا دو دستی میز اداری را گرفته و به ده نمیرود»، پاسخ داد، از این نظر که «اگر کسی بخواهد همه را روستایی کند و کشوری را در این راه بکشاند، باید خود هم سری به ده بزند و با آب و خاک آشنا باشد» با منتقد هم عقیده است، اما اتهام وارده را نپذیرفت؛ چراکه «پس از بازگشت به ایران، از طرف وزارت فواید عامه و دیگر وزارتخانههای مربوطه مانند اقتصاد، فلاحت و… برای مطالعات کشاورزی کشور تقریبا به همه نقاط مملکت» سفر کرده و طبق گفته خود، طی یکی از همین سفرها «در آذربایجان چنددهی اجاره کردم و مشغول عمل شدم به تهران آمدم تا از یکی از ملاکین آذربایجان که در حدود ۱۰پارچه ده داشت، دهاتاش را اجاره کنم»، اما "داور" خبر شد و مرا برای کمک به سازمان فلاحتی کشور دعوت کرد.
دکتر بهرامی اول دعوت او را نمیپذیرد، سپس با این استدلال داور که «تنها چند ده را آباد کردن هنر نیست، بیایید همفکری و همکاری برای کشور و میهن خود نماییم»، قانع شده و به وزارت دارایی نزد داور میرود.
در همین زمان است که بهرامی اولین تجربه مطبوعاتی خود را با انتشار مجله «فلاحت» که شماره اول آن مرداد ۱۳۱۳ منتشر شد، آغاز میکند و روی جلد آن مینویسد: «کمال مطلوب مجله، ایجاد فکر فلاحتی جدید در سراسر مملکت و تبدیل فلاحت نو به کهنه است».
این در حالی است که اداره کل فلاحت از فروردین ۱۳۱۱ مجلهای به همین نام به سردبیری "مرتضی گلسرخی" منتشر میکرد که مرامش این بود که «طبقات فلاحین» را راهنمایی کند و آنها را به «اصول علمی و عملی امروزه فلاحت دنیا و کاشت و برداشت محصول و آماده ساختن آن برای استفاده و فروش» آشنا سازد.
مجله فلاحت، علاوهبر درج مقالاتی ناظر بر فلاحت جدید و دستورالعملهای محاسباتی دقیق ناظر بر میزان بذر، کود و…، تمامی قوانین کشوری، مصوبات و دستورالعملهای دولتی را نیز برای «اطلاع فلاحان» چاپ میکرد و در بیش از 50 شهر و مرکز شهرستان نمایندگی فروش داشت.
تقی بهرامی مینویسد، «پس از داور»، یعنی پس از ۲۱ بهمن ۱۳۱۵ که داور جان خود را گرفت، از کار دولتی با همه مزایایش، از جمله حقوقش در وزارت دارایی «که بیش از حقوق وزرای وقت بود» چشم پوشید و به ده رفت.
پس از این واقعه، دکتر بهرامی به وزارت کشاورزی بازمیگردد، اما میگوید در این وزارتخانه هم پشت میز نمینشیند: «اصلا میز ندارم، اتاق هم ندارم، تنها در دانشکده کشاورزی کرج درس میدهم تا روزگار خوشتری برسد».
در فهرست مندرجات عناوین مقالات و نویسندگان، اکثر مقالات از دکتر بهرامی است با عناوین «فلاحت نو»، «اهمیت اقتصادی چغندرقند»، «زراعت نیشکر»، «دستور عملی زراعت پنبه»، «یادداشتهای مفیده»، «الفبای فلاحت» و «آنغوزه». دیگر عناوین مقالات و نویسنده هر یک عبارت است از: «دستور عملی زراعت توتون»، رحمتالله شیبانی؛ «خشکانیدن میوهجات»، ژاک پرالما؛ «چغندرکاری امساله»، لاوپرت؛ «باغ زیتون»، ژاک پرالما.
در ذیل عنوان «یادداشتهای مفیده»، نکات جالبی طی شش یادداشت با عناوین «آبیاری»؛ «نوغان»؛ «چایکاری»؛ «حمل تخممرغ»؛ «عطر نعناع»؛ «دفع شته» برمیخوریم.
تقی بهرامی بر این باور بود که «کشاورزان ما سرچشمه نیرو و ثروت ملی کشورند» و ادعا میکرد که «راه پیشرفت، آزادی و خوشبختی ایران و ایرانی را یافته» است.
«فکر بکرش» آن بود که «به هر راهی شده کشور را روستایی [نماید] و از دهداران و دهگانان طرفداری [کند] و پشتیبان و راهنمای آنان [باشد] و از جان و دل به کشاورزی خدمت» کند. از این رو بود که «دهداران، بازرگانان، ثروتمندان، ملت و هیات دولت» همه و همه را فرا میخواند تا «در این قیام ملی دست به دست یکدیگر» بدهند و عوامل کشاورزی را برای رعیت فراهم کنند.
میگفت «همه باید به ده بروند، دست در دست رعیت دهند، او را نوازش کنند، به مزرعه آب دهند، شخم بزنند… برای رعیت کار کنند»؛ زیرا «یاری به رعیت، یاری به خودتان است».
در این زمان، روزنامه ایران آزاد، نیز طی چند شماره، درخواست اهالی اصفهان از دولت مبنیبر الحاق آب کارون به رودخانه زایندهرود را مورد بررسی قرار داده، امیدوار است این درخواست توسط مجلس تصویب شود. نویسنده، این اقدام را گامی مهم در راستای بهبود اوضاع کشاورزان و در نهایت رونق اقتصادی کشور میداند.
روزنامه ایران نیز در مقاله اى به قلم «هانس شریکر «کارشناس مسایل کشاورزی از وضعیت زراعت در ایران اظهار تأسف کرده، شرط پیشرفت اقتصاد ایران را رونق کشاورزی می داند. وی اصلاح زراعت ایران را منوط به تقسیم آب ها، اهمیت قنوات، کاشت و آبیاری محصول، کود، حمل و نقل، آفت، حفظ تعادل قیمت، تاسیس مدارس انجمن ها، دایر کردن نمایشگاههای زراعتی، بانک کشاورزی و تشکیل وزارت کشاورزی میداند. روزنامه شفق سرخ نیز از اینکه اقتصاد کشاورزی در ایران از بین رفته، اظهار تاسف نموده، و نقد جامعی از دلایل مهاجرت روستاییان ارایه نموده است.
در سال 1313، نخستین مجله اقتصادی کشور به همت بانک ملی ایران انتشار یافت که اولین نشریه آماری، اقتصادی و مالی در ایران بود که شاخص عمده فروشی و تحلیل وقایع اقتصادی را تهیه میکرد. این نشریه به همت "لوتس گیلهامر آلمانی" اولین رئیس اداره بررسیهای اقتصادی و احصائیه بانک منتشر شد.
کلیه آمارهای ثبتی کشاورزی ایران و کارخانههای تبدیلی و فرآوری در این مجله بهصورت جامع و تفصیلی نوشته میشد و بهعنوان مرجع مورد بهرهبرداری دیگر مجلات اقتصادی قرار میگرفت.
روزنامه «ستاره » ایران رونق کشاورزی را با توجه به زراعتی بودن کشور، راهی مهم در شکوفایی اقتصاد دانسته، در این راستا از دولت خواستار تاسیس بانک کشاورزی میشود.
این نشریه ضمن انتقاد به دولت به دلیل عدم توجه به زمینهای کشاورزی، زراعت در ایران را بهدلیل فقدان قوانین در ر ابطه مالک و رعیت و تجهیزات مدرن کشاورزی «خجالتآور» خوانده، بر این باور است که زراعت در ایران هیچ گونه منافع مالی برای کشاورز ندارد.
به همین دلیل خواهان حمایت دولت و مجلس از کشاورزان بوده، از مجلس خواستار تصویب قوانینی در خصوص تحدید اربابان و حمایت از زارعین میشود.
این نشریه رونق کشاورزی را منوط به صنعتی کردن آن دانسته، پیشنهاد تشکیل یک شرکت در خصوص واردات ماشین های کشاورزی را میدهد.
همچنین خواستار تاسیس مدارس «فلاحتی» در راستای ارتقای سطح دانش کشاورز زادگان است «ستاره ایران»، دلیل عقب ماندگی زراعت در ایران را مهاجرت روستاییان به شهرها و دلگرم نبودن ایشان به زمین خود به دلیل نظام ارباب و رعیتی ذکر کرده است.
روزنامه طوفان، نیز که توجه خاصی به اصلاحات ارضی و بهبود کشاورزی ایران دارد، راه حل بحران اقتصادی در کشور را تشویق کشاورزان، تقسیم اراضی خالصه بین زارعین و احترام به زارعین میداند.
هفته نامه قرن بیستم، نیز با طوفان هم نظر بوده، در راستای نوسازی کشاورزی خواهان وضع قوانینی در خصوص روابط ارباب و رعیت، اصلاحات ارضی، تقسیم اراضی بین کشاورزان و جلوگیری از ظلم زمینداران است؛ زیرا وضع این قوانین را مترداف با پیشرفت و ترقی زراعت در ایران میداند.
نهضت شرق، نیز از دولت خواستار تقسیم «اراضی خالصجات» زمینهای دولتی و «اصلاحات ارضی» بوده، به خصوص بر لزوم اصلاحات ارضی پافشاری کرده، از دولت خواستار فروش این زمینهای دولتی به خردهمالکان، سرمایهداران کوچک یا بیکاران جویای کار است.
این نشریه وضع ولایات را با توجه به نظام ارباب و رعیتی «یأسآور و نگرانآمیز» توصیف کرده، با انتقاد از اوضاع خان خانی حاکم در ولایات و ستم بر مردمی که «اتباع ایران» هستند، مجلس را به دلیل عدم رسیدگی در این خصوص مورد انتقاد قرار داده، هر گونه اصلاح اقتصادی را منوط به حل این اوضاع ذکر میکند.
گویا توجه به پدیده اصلاحات زمینداری در ایران سالها قبل از دهه چهل توسط مطبوعات به نوعی در حال تبیین شدن است.
«پیکان» نیز خواستار تصویب قوانینی در خصوص روابط مالک و رعیت بوده، از مجلس به دلیل حضور اشراف و ملاکین انتقاد میکند. آنان را از جمله موانع اصلاحات اقتصادی، به خصوص تصویب قوانینی در خصوص تحدید مالکان میداند.
این نشریه همچنین خواستار صنعتی کردن کشاورزی است؛ مجله علوم مالیه و اقتصاد با بیان این نظر که رونق کشاورزی به بحران اقتصاد در ایران خاتمه میدهد به کشت تریاک اشاره کرده، این ماده را بهدلیل مصارف دارویی دارای بازار خوبی در اروپا میداند.
با اعلام این که بسیاری از کشاورزان برای دریافت مبلغ بیشتر مبادرت به قاچاق تریاک میکنند، اظهار تاسف کرده، از دولت خواستار نظارت بیشتر بر زارعین میشود.
روزنامه کوشش؛ با توجه به نقش زراعت در رونق اقتصاد ایران بر صنعتی نمودن کشاورزی تأکید کرده، بر این باور است که در صورت اقدام و عمل با توجه به شرایط ایران میتوان این کشور را در ردیف بزرگترین کشورهای صادرکننده محصولات کشاورزی درآورد؛ اما نشریه «حیات ایران» برخلاف نظریه «مجله کوشش» بر این باور است که کشاورزی ایران دچار آسیبهای فراوانی شده، قادر به صادرات نمیباشد.
البته نقش کشاورزی در ارتقاء ایران را در مقالهای به نام «توسعه فلاحت موجب رفع فلاکت است» توضیح میدهد و از دولت میخواهد ابتدا توسعه و رونق زراعت را مدنظر قرار داده، سپس به صادرات بیندیشد، اما توسعه اقتصاد فلاحت متضمن بهوجود آمدن امنیت در محیط تولید روستایی و اطمینان خاطر به زارعین و حمایت از بزرگ مالکان جهت تولید بیشتر بود.
این امر با وجود تاخت و تازهای عشایر و ایلات غیرممکن مینمود؛ از این روی با تبلیغات بسیار، سیاست عشایری شاه که به «تخته قاپو» شدن (یکجانشینی) ایلات و عشایر منجر شد، مورد حمایت کلیه گروههای بازار، طبقه متوسط سنتی، روشنفکران متجدد و تعدادی از روحانیون بود که با هدف تغییر زندگی آنان از دامداری به کشاورزی و انحلال تشکیلات ایلی به منظور تطبیق با سیاست تجددگرایی صورت میگرفت نشریات روشنفکری کشور نیز از این ایده حمایت میکردند.
روزنامه ناهید که از موافقان سیاست عشایری پهلوی اول بود. آن خط مشی را از آن جهت که برای ایلات و عشایر فرهنگ سازی میکرد، میستود و لذا هم خوانی کلیات خط مشی عشایری با ایدهآلهای آن روزنامه سبب شد که مداخله رضاشاه در امور عشایری را "حضور و مراقبت شاهانه در امور جزئی و کلی مملکت تلقی کند" و مسلح بودن ایلات و عشایر را آفتی فرض کند که سبب گرفتاری ایران شده و فرصت اصلاح را به خاطر "رفع فتنه تراشیهای ایلات و عشایر" میگیرد.
در یکی از مقالات آمده که کشاورزی غرب ایران زیر سیطره فرهنگ ایلیاتی و گلهداری سالها تاوان سنگینی پرداخته چون قدرت بلامعارض در غرب ایران ایلات و عشایر بودند و روستاییان و جمعیتهای کوچک کشاورزی همواره در معرض غارت شدن قرار داشتند.
تعارض و تصادم فرهنگ کشاورزی با فرهنگ ایلی و مداخله دولت در حمایت از کشاورزی اوضاعی را رقم زد که طی آن بسیاری کشاورزی را ترک گفتند.
حتی متولیان نشریه ناهید، مبارزه جویان عشایر را "مغرض و مفسدینی مینامید که با تحریکات خارجی به مخالفت با اصلاحات دولتی در ایلات و روستاها برآمدهاند. بدینسان روشنفکران بسیاری از "زشتکاریهای" سیاست گذاران و مجریان سیاست عشایری، را درخور دیده پوشی میدانستند.
حبل المتین، از نشریههای موسوم به روشنفکری در سال 1308 نیز از اندیشه یک دولت بزرگ در معنای دولت مربی و مسئول نظم و امنیت دفاع میکرد و معتقد بود باید دولت را به خاطر آن که "عشایر را بهطور کامل شهر نشین و تربیت نکرده " سرزنش نمود.
بنابراین مهار عشایر به تدریج به مثابه یک مطالبه ملی در حال شکل گیری بود. دولت، آزادی جامعه عشایری به خصوص "کوچ عشایری" را به شدت ممنوع و محدود کرد و به اسم اسکان اجحافات جدیدی مانند گرفتن حق التعلیف و مالیات سرگله بر آنان روا داشت و با هرگونه مخالفتی در قبال رویه سیاستگذاری برای جامعه عشایری برخورد نمود.
اصرار پهلوی اول به واگذاری زمین کشاورزی به ایلات و عشایر و تغییر معاش آنها از اقتصاد مبتنی بر دام به اقتصاد کشاورزی کاملا مشهود بود. با وجود نقش مؤثر تولید شبانی در اقتصاد کشور و امکانات مبادله فرآوردههای دامی عشایر، این شیوه دیرپای تولیدی، به دلیل ماهیت غیر متمرکز خویش هم با تولید کشاورزی و هم با اقتصاد شهری تعارضی بنیادین و تزاحمی اجتنابناپذیر داشته است.
به اعتقاد مطبوعات تخصصی و عامه، عشایر و بخصوص ایلات کوچنده مانعی جدی برای گسترش کشاورزی به مناطقی بودند که به نحوی از انحا بهعنوان مرتع یا چراگاه مورد استفاده آنان بود و از طرف دیگر هنگام وقوع خشکسالی، ایلات گلههای خود را برای چرا به زمینهای کشاورزی روستاهای نزدیک میبردند که به منازعات محلی فراوان میانجامید و در هر حال امنیت کشاورزی در مناطق نزدیک به گذر ایلات را از بین میبرد.
ایلات به دلیل شیوه زیست متناسب با تولید شبانی یعنی تحرک و سازمانپذیری و همچنین به دلیل بستگیهای قومی و نژادی از قابلیت و آمادگی رزمی قابل توجهی برخوردار بودند که از یک سو فعل و انفعالات و رشد نیروهای مولد را خنثی میکرد و از سوی دیگر «ایلخانات» با اتکا بر قابلیت رزمی ایل و نظام قدرت مبتنی بر پدرسالاری معمولاً مناطقی از کشور را تحت سیطره سیاسی خود داشتند و با وجود تقبل حاکمیت مرکزی و یا حاکمیت منطقهای، قلمرو خود را محفوظ و از پیوستگی آن با سایر مناطق به اشکال مختلف جلوگیری میکردند و این امر یکی از موانع اساسی افزایش تولیدات کشاورزی، یکپارچه شدن بازار داخلی و پیدایش و بسط مناسبات سرمایهداری در کشاورزی ایران بود.
بنابراین، پس از به سلطنت رسیدن رضاخان اقداماتی در جهت سرکوب خوانین یاغی و اسکان اجباری ایلات به عمل آمده، اما در عین حال در دوران سلطنت او قسمت بزرگی از مراتع که قبلاً در تصرف جمعی ایل بود، به مالکیت خوانین درآمد و بدین ترتیب تعدادی از آنها قانوناً بزرگ مالک شدند.
به نظر نویسندگان این دوره، از جمله اقدامات اولیه دستگاه قدرت جدید کوشش در زمینه ادغام مناطق نیمه مستقل عشایری در درون چارچوب جدید دولت بوروکراتیک ملی، تحدید قدرت خوانین و رؤسای عشایر، منحل کردن تشکیلات ایلی و عشایری، اسکان قبایل و ایلات و در نهایت تغییر شیوه تولید از شبانی به شیوه تولید کشاورزی بود.