چای یا قهوه؟ کدامیک اقتصاد و اشتغال را تقویت میکند؟
قهوهخانهای که چایخانه شد
دربار پادشاهان و حاکمان ایران بهویژه از دوره حکمرانی صفویان در ایران، قسمتی به نام آبدارخانه داشتند که در آنجا انواع شربتها و نوشیدنیها برای اعضای دربار و مهمانان تهیه میشد.
اخبار سبز کشاورزی؛ یکی از این نوشیدنیها نیز قهوه بود. اما مصرف قهوه بهتدریج از آن شکل اختصاصی بودن برای دربارها خارج و وارد جامعه و بهصورت یک نوشیدنی پذیرفته شده در هر کوی و برزن درآمد و قهوهخانهها بهمانند یک میعادگاه، بخشی از تفریحات روزانه مردان و مراکز کاریابی و… نمود یافتند.
بدونشک قهوهخانهها در مدت حیات چندصد ساله خود نقش مهمی در شکلگیری روابط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی ایران داشتهاند.
قهوهخانههای آن روزگار نقش چندگانهای داشتند و چه بسیار تصمیمهای جدی که نطفه آنها در قهوهخانهها بسته میشد. اولین قهوهخانهها، در زمان شاهطهماسب صفوی در شهر قزوین و پس از آن در اصفهان رونق بیشتری گرفت.
چرا قهوه؟
قهوه قبل از چای در ایران شناخته شده بود و ایرانیانی که به عربستان آن روزگار مسافرت میکردند با قهوه آشنا و آن را با خود به ایران آوردند. قهوهنوشی در ابتدا ویژه افراد درباری و ردههای بالای جامعه بود، اما بهتدریج و با زیاد شدن تجارت قهوه، راه آن در سطح جامعه باز شد.
در دربار شاهان صفوی و پس از آن در سلسله قاجار، یک قهوهچیباشی با عدهای خدمتکار، قهوهخانه دربار را میگرداندند و با شکلگرفتن قهوهخانهها، مردان خانهنشین بهتدریج ساعتی از وقت خود را در این مکانها با نوشیدن چای و قهوه و پکزدن به چپق و قلیان میگذراندند و با گپوگفت با همکاران و هممسلکان و شرح خاطرات و کسب اخبار از گوشه و کنار، صرف وقت میکردند و گاه معاملاتی نیز رد و بدل میشد.
سالیانی بعد مراسم نقالی و شاهنامهخوانی یکی از آداب رسمی و دائمی قهوهخانهها شد که پیوندزدن داستانهای شاهنامه با روایات مذهبی، حکایاتی در مواردی بداههگونه برای اکثریت بیسوادی که پای این نقالیها مینشستند، میگفتند.
این داستانگوییهایی که معجونی از قصههای پهلوانی و روایات مذهبی بود، کار را به آنجا کشانید که اندک افرادی که ذوق هنری و نقاشی داشتند به تصویر تصورها و اندیشههای خود از این حکایات، روی آوردند و نقاشی قهوهخانهای پای بهعرصه وجود گذاشت؛ نوعی نقاشی خاص که تصویرگر چهرههای اسطورهای یا مذهبی بود.
قهوهخانهها، پاتوق روشنفکران
از همان آغاز شکلگیری قهوهخانهها این مکانها محل تجمع افراد فرهنگی نظیر ادبا، نویسندگان و شعرا نیز بود و به نوعی یک محفل ادبی را بهوجود میآورد، بهعنوان مثال قهوهخانه یوزباشی در پشت ساختمان شمسالعماره، محلی برای گردهمایی شعرا، نویسندگان و گاه موسیقیدانها بود که در آنجا ساز مینواختند و آواز میخواندند.
رسانه قهوهخانهای
قهوهچیها به دلیل آن که با اکثر مردم سر و کار داشتند، تقریبا بهعنوان یک منبع خبر قلمداد میشدند و بسیاری از آنها که بیشتر افرادی لوطی یا زورخانهای بودند، نزد مردم از احترام بالایی برخوردار بودند و گاه بسیاری از دعاوی و مشکلات با کدخدامنشی در همان قهوهخانهها حلوفصل میشد.
با وارد شدن چای به قهوهخانهها و تغییر ذائقة بسیاری از قهوهخانهروها، این مکانها مبدل به چایخانه و در این روزها نیز به شکل «کافیشاپ» درآمدند که دیگر اثری از آن رنگوبو و حالوهوای قهوهخانههای دوره قاجار در آنها دیده نمیشود. تغییرات، بهویژه در عرصههای شهری و ظاهر شدن وسایل ارتباطجمعی جدید، دیگر جایی برای شاهنامهخوانی، نقالی و تجمعات فرهنگی و هنری در این مکانها باقی نگذاشت و قهوهخانهها به چایخانه تبدیل شدند.