خوانش نئومالتوسی تغییر اقلیم و شوکهای هیدرولوژیکی محرک بیثباتی
در اواخر دهه 1980، تئوریسینهای نئومالتوسی شروع به کاوش درمورد کمبودهای محیطی و روابط تضاد در زیستبومهای طبیعی نمودند، اکثر آنها معتقد بودند
در اواخر دهه 1980، تئوریسینهای نئومالتوسی شروع به کاوش درمورد کمبودهای محیطی و روابط تضاد در زیستبومهای طبیعی نمودند، اکثر آنها معتقد بودند کمبود منابع طبیعی، همراه با نابرابریهای اجتماعی بهطور مستقل و مستقیم احتمال درگیریها و تعارضات را افزایش میدهد.
اخبار سبز کشاورزی ، حسین شیرزاد، تحلیلگر و دکترای توسعه کشاورزی | طی سه دهه نئومالتوسیها بهطور مرتب "جنگهای آب" را پیشبینی کردهاند؛ در حالی که بسیاری استدلال مینمودند که بهطور ماهوی کمبود آب وجود ندارد و نهادگرایان لیبرال، "همکاری" را بهعنوان نتیجه محتملتر "رقابت" برای دستیابی به منابع آبی محدود در برابر درگیریهای خشونتآمیز ممکن میدانستند.
از منظر نئومالتوسیایی؛ امنیت محیطی، تعارض مرتبط با منابع (خشونتآمیز یا غیرخشونتآمیز) از کمبود فیزیکی یا اجتماعی منابع طبیعی ناشی میشود؛ بهعبارت دیگر تعارض مرتبط با منابع به بهترین وجه بهعنوان "عنصر تضادزا" بر سر منابع کمیاب در نظر گرفته میشود.
بیشتر بخوانید: ال نینو، تهدیدی برای کشاورزی جهانی
چنانکه با کاهش عرضه منابع طبیعی یا افزایش تقاضا برای آنها (بهعنوان مثال از طریق رشد جمعیت)، رقابت بر سر این منابع افزایش مییابد. حتی ممکن است مردم بهواسطه استیصال به مناطق جدید مهاجرت کنند. به هر حال تنش اجتماعی بالا رفته و چشمانداز فوران درگیریهای خشونتآمیز افزایش مییابد.
عدم تطابق بین عرضه و تقاضا
ادعای نئوماتوسیها آن است که بر اثر رشد جمعیت، تغییر سبک زندگی، توسعه اراضی کشاورزی و شیوههای سنتی کشاورزی جهان با افزایش تقاضای آب در طول 20 سال آینده و عدم تطابق بین عرضه و تقاضا (ناترازی) روبهرو خواهد شد.
مصرف جهانی آب احتمالاً تا سال 2050 بین 20 تا 50 درصد بالاتر از سطح فعلی افزایش مییابد و بخشهای صنعتی و خانگی با سریعترین سرعت ممکن رشد میکنند. کشاورزی بزرگترین مصرفکننده آب باقی خواهد ماند، اما افزایش نسبی آن تا سال 2050 احتمالاً کمتر از سایر بخشها خواهد بود.
همانطور که اقتصاد کشورها رشد میکند و مردم از پلههای درآمدی بالا میروند، سبک زندگی آنها اغلب "آببر" میشود. این روند عمدتاً از طریق روشهای غیرمستقیم مانند مصرف بیشتر غذاهای "پرمصرف آبی" مانند گوشت و همچنین از طریق افزایش تقاضا برای کالاهایی که برای تولید به مقادیر زیادی آب نیاز دارند مانند اتومبیل، لوازم الکترونیکی، پوشاک و خانههای بزرگتر رخ میدهد.
بیشتر بخوانید: ال نینو، پدیده ای دامنگیر با ابعادی تاثیرگذار بر جامعه کشاورزی
به احتمال زیاد، میانگین مصرف آب زیرزمینی به ازای هر نفر احتمالا طی 20 سال آینده افزایش خواهد یافت. به نظر آنها در بخشهای بزرگی از خاورمیانه، آمریکای لاتین و جنوب آسیا، مانند پکن و مکزیکوسیتی، آبهای زیرزمینی منبع اصلی آب هستند، اما سالها بهرهبرداری بیش از حد، آلودگی و استفاده زیاد از سفرههای فسیلی غیرقابل تجدید، سبب تخریب شده و ذخایر کاهش یافته است حتی در برخی موارد، آسیبهای وارده غیرقابل برگشت است.
در بسیاری از دیگر نقاط جهان هم، جمعیتها در حال حاضر با ناامنی آبی و معضل عدم دسترسی به کمیت و کیفیت قابل قبول آب برای سلامت، معیشت، اکوسیستم مواجه هستند.
درسال 2020، حدود 2.1 میلیارد نفر در سراسر جهان به آب آشامیدنی سالم یا خدمات آب قابل اعتماد دسترسی نداشتند
هر سال، حداقل چهار میلیارد نفر، تقریبا نیمی در چین و هند، حداقل برای یک ماه از سال با کمبود شدید آب مواجه می شوند و نزدیک به 500 میلیون نفر در طول سال در معرض کمبود آب هستند. درسال 2020، حدود 2.1 میلیارد نفر در سراسر جهان به آب آشامیدنی سالم یا خدمات آب قابل اعتماد دسترسی نداشتند.
بسیاری از شیوههای توسعه صنعتی و زیرساختی، ازجمله استفاده بیش از حد از آبهای زیرزمینی، انحراف آبهای سطحی، سدهای بزرگ، معادن و صنایع استخراجی غیرقانونی و توسعه شهری بدون بهداشت کافی، امنیت آب را با کاهش ظرفیت خاک برای ذخیرهسازی آب از بین میبرد و در نتیجه تغذیه آبهای زیرزمینی را کاهش و تبخیر، فرسایش و آلودگی را افزایش میدهد.
80 درصد فاضلابهای صنعتی و شهری بدون تصفیه تخلیه میشود
در سراسر جهان حدود 80 درصد از فاضلابهای صنعتی و شهری بدون تصفیه به آبراههایی که جوامع برای نوشیدن، حمام کردن و کشاورزی استفاده میکنند، تخلیه میشود.
آلودگی آبهای زیرزمینی وضعیت نگرانکنندهای است؛ زیرا آلایندهها کندتر از آبهای سطحی در آبهای زیرزمینی حرکت میکنند و گاهی اوقات سالها یا دههها بر کیفیت آب تأثیر میگذارند.
شیوههای بد کشاورزی علل اصلی ناترازی آبی
بسیاری معتقدند که شیوههای بد کشاورزی علل اصلی ناترازی آبی هستند. پیشبینی میشود تقاضای جهانی آب برای کشاورزی - بزرگترین مصرفکننده آب - تا سال 2050 نسبت به سطح فعلی 19 درصد افزایش یابد. انتظار میرود تا سال 2040، حدود 40 درصد از کل کشاورزی آبی با تنش آبی بسیار بالا مواجه شود.
در 93 کشور جهان شیوههای آبیاری و کاشت ناکارآمد و ناپایدار است
در حداقل 93 کشور جهان شیوههای آبیاری و کاشت اغلب ناکارآمد و ناپایدار هستند. در سطح جهان حدود نیمی از آبی که برای آبیاری برداشت میشود به محصولات مورد نظر نمیرسد یا از طریق روشهایی مانند آبیاری غرقابی بیش از حد تامین می شود و منجر به تولید محصول نمی شود. علاوه بر این، خاک ضعیف و یا سایر تکنیکهای کشاورزی مانند خاک ورزی، نفوذ آب به زمین را کاهش داده و تبخیر را افزایش می دهد. رواناب فاضلاب کشاورزی رایجترین چالش جهانی کیفیت آب است؛ چون تخلیه مقادیر زیادی نیتروژن و فسفر در آبراههها باعث افزایش شکوفههای جلبکی سمی و کاهش اکسیژن شده و باعث از بین رفتن ماهیها و سایر موجودات آبزی میشود.
در شهرهای بزرگی مانند داکا، کراچی و لاگوس، سکنتگاههای غیررسمی، اقدامات بهداشتی ضعیف و مدیریت پسماند بهطور فزایندهای باعث کاهش منابع آب در دو دهه آینده خواهد شد. بهعنوان مثال، لاگوس دارای 200 سکونتگاه غیررسمی است و 80 درصد ساکنان به چاههای آب خصوصی متکی هستند که خطر آلودگی فاضلاب یا منابع آب را افزایش میدهد.
طبق گزارشات موجود، حدود 3700 سد بزرگ برق آبی در سراسر جهان، عمدتاً در آفریقا و آسیا، برنامهریزی یا در دست ساخت هستند. این سازهها اغلب فاقد طراحی، تنظیم و مدیریت دقیق هستند که باعث مشکلات امنیتی طولانی مدت مانند تکه تکه شدن سیستمهای رودخانه، آسیب به شیلات و اکوسیستمهای آبی، افزایش فرسایش سواحل رودخانه و سواحل، اختلال و سیل جوامع محلی و کاهش کیفیت آب میشوند.
در بسیاری از کشورها، حکمرانی و سیاستهای ناکارآمد نمیتوانند ناهماهنگی بین تقاضا و عرضه آب را برطرف کنند و فساد و عدم اعتماد به نهادهای دولتی، اولویت کم به مسائل آب و حداقل هماهنگی میان نهادهای دولتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی، همگی در ایجاد این عدم تطابق نقش دارند. فساد دولتی در بخش آب اغلب مانع از اجرای کامل و عادلانه قوانین و مقررات می شود، بودجههای سالانه را از توسعه زیرساختهای آبی یا نگهداری پروژههای آب منحرف میکند و باعث نابرابری در توزیع آب و افزایش هزینهها میشود.
آسیب پذیری اقتصادهای در حال توسعه در برابر خطرات امنیت آب
اقتصادهای در حال توسعه و نوظهور با توجه به هیدروگرافی پیچیده، متغیر و خطرناک و کاستیهای حاکمیتی، در 20 سال آینده بیشترین آسیب را در برابر خطرات امنیت آب خواهند دید.
بر اساس گزارش بانک جهانی، اگر سیاستهای مدیریت ضعیف فعلی آب ادامه یابد، تا سال 2040 امنیت آب در بسیاری از مناطقی که طبیعتاً کمآب نیستند - مانند بخشهایی از آفریقای مرکزی، شرق و جنوب شرق آسیا و آمریکای لاتین - بخطر خواهد افتاد و در مناطقی که به طور طبیعی در خصوص منابع آب کمبود دارند- از جمله مناطق وسیعی از خاورمیانه، شمال آفریقا و ساحل، وضعیت بیشتر وخیم می شود.
افزایش رقابت بر سر مدیریت حوضههای مشترک رودخانهها و آبهای زیرزمینی
با افزایش تقاضای آب، آلودگی و تخریب محیط زیست، رقابت بر سر مدیریت حوضههای مشترک رودخانهها و آبهای زیرزمینی احتمالاً طی دو تا سه دهه آینده افزایش خواهد یافت. توافقات بر سر حوضههای آبی مشترک در گذشته خطر تضاد بین ذینفعان را کاهش داده است، با توجه به تشدید خطرات امنیت آب و چشم انداز ژئوپلیتیکی رقابتی تر، همکاری در ترکیب با حکمرانی و مدیریت خوب آب احتمالاً برای دستیابی به تواقف مشکل تر خواهد بود. علاوه بر این، در دوران پسا کرونا، بسیاری از دولتها با فشار قویتری از سوی جمعیت خود برای بهبود اقتصاد خود مواجه و به منابع آب کافی و پایدار نیاز دارند.
کشورهایی که یک منبع آبی مشترک دارند، احتمالاً فشار فزایندهای را برای به دست آوردن حقوق مالکانه در استفاده از آب از سوی همسایگان احساس میکنند. تقریباً 300 حوضه آبهای سطحی و 600 سفره آب مشترک از مرزهای بین المللی عبور می کنند، اما بسیاری از آنها فاقد مکانیسمهای مدیریتی مؤثر و هماهنگ یا موافقت نامههای بهره برداری پایدار از آب هستند.
حتی وجود توافقنامه بین کشورهایی که دارای منابع آبی مشترک هستند، مدیریت موثر یا پایدار منابع را تضمین نمی کند. در برخی موارد - از جمله حوضه رودخانه سند و نیل - این موافقتنامه به خودی خود ناکافی است چون اجازه مدیریت موثر آب را نمی دهد و در برخی موارد دولتها را محدود می کند یا تمایل آنها را برای اعمال شیوههای بالقوه مدیریت پایدارتر آب کاهش می دهد. بسیاری از مهم ترین حوضههای فرامرزی جهان در حال حاضر بیش از حد مورد بهره برداری قرار گرفته و به شدت تخریب شده اند.
بنظر می رسد که حوضه دریای آرال، رودخانه برهماپوترا، حوضه دریاچه چاد، حوضه فرات-دجله، حوضه رودخانه سند، حوضه رود اردن، حوضه رودخانه مکونگ و حوضه رودخانه نیل در معرض بیشترین خطر درگیری بالقوه در چند دهه آینده هستند. امروزه بیش از 31 کشور در سراسر جهان که حدود 8 درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دهند، با کمبود مزمن آب شیرین مواجه هستند (در نتیجه به مرحله کمبود می رسند) و این تعداد احتمالاً تا سال 2025 به 45 کشور افزایش خواهد یافت.
در گذشته مفهوم امنیت ملی به طور سنتی مترادف با حفاظت از تمامیت ارضی و حاکمیت سیاسی دولت در برابر تهاجم نظامی خارجی بود. اما، با پایان جنگ سرد، این برداشت سنتی از امنیت توسعه یافت و شامل منابع آبی، مسائل زیست محیطی و جمعیتی و به ویژه تهدیدهای به اصطلاح غیرمتعارف مانند کمبود منابع آب، تخریب خاک، از دست دادن تنوع زیستی و تخریب لایه لایه لایه ازن شد. ظهور دستور کار امنیت محیطی، محیط زیست را با مفاهیم آسیب پذیری پیوند داد.
آب در حال حاضر یک کالای کمیاب در سائوپائولو، صنعا، قاهره، مکزیکو سیتی، نایروبی، تهران و جاکارتا است
در دنیای متمدن امروزین؛ اکثر تضادها بر سر بهره برداری از نوعی از منابع است که به عنوان کمیاب تلقی می شوند، با کاهش تعارض ایدئولوژیک پس از پایان جنگ سرد، برخی از محققان،استدلال کرده اند که رقابت برای دسترسی به منابع "حیاتی" به طور فزاینده ای روابط بین المللی را هدایت می کند و خطر رقابت بین المللی برای منابع آب کافی "به ناچار" افزایش خواهد یافت تا سال 2050، افزایش تقاضا برای آب می تواند "رقابت شدیدی را برای این ماده ضروری در تمام مناطق سیاره به جز چند منطقه دارای آب بسنده و کافی ایجاد کند.
آب در حال حاضر یک کالای کمیاب در سائوپائولو، صنعا، قاهره، مکزیکو سیتی، نایروبی،تهران و جاکارتا است. ساکنان فقیر لاگوس، نیجریه ، به طور کامل به آب بی کیفیتی که توسط بازیگران جنایتکار محلی معروف به "پسران منطقه" ارائه می شود، وابسته هستند، در حالی که ساکنان ممتاز می توانند به سیستم آب شهری دسترسی داشته باشند. مافیای آب دهلی حداقل 20 درصد ازآب جمعیت شهر را تامین می کند. رشوهها و حمایتهای مقامات دولتی از این وضعیت حمایت میکند و بازیگران دولتی و غیردولتی را در شبکهای از روابط غیررسمی و رسمی درگیر میکند. با این حال، با افزایش جمعیت شهری و کمبود آب، این ترتیبات مورد مذاکره به اوج جدیدی خواهد رسید.
تانکرهای آب در کراچی، پاکستان، بخشی از یک تجارت خصوصی پررونق به ارزش حداقل نیم میلیارد دلار هستند. رشوهها چرخها را چرب میکنند و منافع مالی برای بازیگران دولتی و غیردولتی به همراه دارند. در افغانستان حتی طالبان هم از تجارت غیررسمی آب کوتاهی نکردند.
بیشتر بخوانید: تجربه چین در احداث و نوزایی شهرهای مولد ساحلی دریا پایه
تغییرات اقلیمی به مثابه یک مشکل «امنیتی»
تغییراتی که اکنون در سیستم آب و هوای زمین در حال انجام است در تاریخ تمدن بشری سابقه نداشته است. سرعت گرم شدن کره زمین نه تنها باعث ذوب شدن یخ و در نتیجه افزایش سطح دریا می شود، بلکه تبخیر و تعرق را نیز افزایش می دهد. با افزایش دما، ظرفیت اتمسفر برای نگهداری آب به صورت تصاعدی افزایش می یابد. این امر منجر به تبخیر و تعرق سریعتر آب و موجب از دست دادن آب در اتمسفر، توزیع مجدد آب از زمین به جو و افزایش فراوانی، مدت و شدت رویدادهای شدید آب و هوایی می شود در نتیجه،شیوع جهانی درگیریها و بحرانهای مرتبط با آب در حال حاضر کاملاً قابل حس است و پتانسیل رقابت بر سر منابع کمیاب را برجسته میکند.
امروزه تغییرات اقلیمی به طور فزاینده ای یک مشکل «امنیتی» نامیده می شود و گمانه زنیهایی وجود دارد که تغییرات آب و هوایی ممکن است خطر درگیریهای خشونت آمیز را افزایش دهد.
در سالهای اخیر، خشکسالی به عنوان محرکهای بالقوه درگیری خشونتآمیز و بیثباتی سیاسی مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است. برخی از محققان پیشنهاد کرده اند که کمبود آب و زمینهای قابل کشت ناشی از خشکسالی می تواند منجر به رقابت خشونت آمیز بین افرادی شود که برای امرار معاش خود به این منابع وابسته هستند. آفریقا اغلب در برابر بی ثباتی سیاسی به دنبال تغییرات آب و هوایی آسیب پذیر است، زیرا وابستگی به کشاورزی دیم و ظرفیت پایین نهادی برای مقابله، سازگاری را دشوارتر می کند. به عنوان مثال، درگیریها در دارفور، سودان، به عنوان شاهدی بر این روند ذکر شده است.
نمونه بارز خشونت گسترده بر سر آب در سال 2012 در کنیا مشاهده شد، جایی که بیش از صد نفر در شورشهای مربوط به کشاورزان و دامداران جان باختند. اختلافات بین المللی بر سر استفاده از آب نیل با ساخت سد "رنسانس بزرگ اتیوپی" بین اتیوپی، سودان و مصر در سال 2020 دوباره ظاهر شد.
درست قبل از اینکه سوریه در سال 2011 وارد درگیری شود، طی سال 2007 تا 2010 شاهد بدترین خشکسالی بود. تأثیر خشکسالی بر محیط فیزیکی تأثیرات مضری بر سیستمهای اکولوژیکی و انسانی ایجاد کرد که منجر به کاهش امنیت غذایی و افزایش مهاجرت اجباری شد. مدیریت ضعیف آب وضعیت را تشدید و چالشهای کوتاهمدت و تاریخی در سیاستهای آب، نارضایتی از حکومت را عمیقتر کرد.
درگیری در سوریه واضح ترین تصویر را از استفاده بازیگران محلی از سلاح آب نشان می دهد. داعش به طرق مختلف آب را به سلاح تبدیل کرد و مسئول 21 مورد از 44 حادثه ثبت شده آبی از 2012 تا 2015 شناخته شد. داعش با تصرف سد موصل در 7 آگوست 2014، آب را در سطح استراتژیک مسلح کرد. این گروه همچنین از آب به عنوان یک سلاح تاکتیکی علیه نیروهای عراقی استفاده کرد و چندین روستا را زیر آب گرفت.
بیشتر بخوانید: ژئوپلیتیک تجارت کشاورزی در اتحادیه اقتصادی اوراسیا
در هند، درگیریهای بین ایالتی متعددی بر سر رودخانهها در پنج دهه گذشته رخ داده است. درگیریهای خشونت آمیز بین دامداران و کشاورزان در نیجریه منجر به کشته شدن بیش از 1300 نفر در سال 2018 و آواره شدن هزاران نفر شد.
سومالی در سال 2011 نیز خشکسالی فاجعهباری را تجربه کرد. میلیونها نفر از کمبود آب و غذا و همچنین خشونتهای شورشیان از سوی گروه شبهنظامی الشباب فرار کردند. در سال 2013، اعتراضات علیه دولت سنگال در زمانی آغاز شد، که پایتخت به دلیل آسیب در خط لوله آب با کمبود آب روبرو شد و نقش مهمی در تشدید تنشهای موجود بازی نمود. دورههای طولانیتر بدون بارندگی، همراه با مدیریت بد آب و رشد سریع جمعیت، باعث افزایش مرگومیر ناشی از تشنگی و گرسنگی در یمن شد، زیرا حدود نیمی از جمعیت برای برآوردن نیازهای اولیه آب روزانه خود تلاش میکردند. افزایش نارضایتی و نابرابری به شروع جنگ داخلی کمک کرد.
آب به عنوان اهرم فشار در درگیریها
علاوه بر این، تنش آب به عنوان اهرم فشار در درگیریها هم استفاده می شود. در جریان جنگ داخلی سوریه، گروههای افراطی خشونتآمیز سدهای بزرگی را تصرف کردهاند تا فشار بر دولت را افزایش دهند و مردم محلی را وادار کنند. سازمانهای افراطی خشونت آمیز (VEOs) آب کمیاب را به سلاح نمایند. استفاده از سلاح آب توسط احرارالشام، جبهه النصره، طالبان، داعش و الشباب می تواند الهام بخش دیگر سازمانهای افراطی باشد که متاسفانه در خاورمیانه مداوما متاستاز می دهند و گسترش می یابند.
در بصره؛ سدسازی بالادست باعث کاهش سطح آب رودخانههای دجله و فرات شده ، این مسئله همراه با چندین دهه سوءمدیریت آب، امواج گرمای ناشی از آب و هوا، افزایش آلودگی و نفوذ آب دریا ، دسترسی به برق و آب تمیز برای آشامیدن و بهداشت را محدود کرده و منجر به ادامه نارضایتی مردم شد. تنشها در سال 2018 و پس از آن که 100000 نفر از آبهای آلوده بیمار شدند، با اعتراضات خشونتآمیز آغاز و در ژانویه 2020، تشدید بیابان زایی در این منطقه باعث شده تا کشاورزان معیشت خود را رها کنند و برخی برای زنده ماندن ناامیدانه به سمت دزدی روی آورند.
در سالهای اخیر، تشدید بیابانزایی با افزایش موارد جنایت مانند سرقت مسلحانه و قاچاق انسان در بصره ارتباط مثبتی داشته است. از سال 2020، جنوب عراق با دمای سوزان و بی سابقه مواجه شد که به بیش از 50 درجه سانتیگراد هم رسید، قطع برق باعث شد خانوادهها در سراسر کشور راههای کمی برای مبارزه با دمای غیرقابل تحمل داشته باشند.
این رخدادها دولت بغداد را به طور فزایندهای مشروعیتزدایی نمود و نشان داد که نادیده گرفتن تغییرات اقلیمی و اثرات آن، تلفات فزاینده ای بر زندگی و معیشت انسان، رونق اقتصادی، صلح و امنیت ملی خواهد داشت. بنابراین موضوع "امنیت غذایی" به طور مستقیم با "امنیت آب" مرتبط است و ناتوانی دولتها در ارائه خدمات آب، اقتدار و مشروعیت حکمرانی را از بین می برد و فضای را برای صعود افراط گرایان خشن ایجاد می کند. در اردن تنش آبی، بی ثباتی را تسریع کرده و منجر به درگیری به ضرر حاکمیت شده است و در یک چرخه باطل حلقه بازخورد، خشونت اعمال شده توسط افراط گرایان مانع از خدمات توسعه مدارانه حکومت می شود و به زیرساختهای آب آسیب می رساند، تنش آبی و بی ثباتی را تسریع می بخشد.
در این میان مهاجرت شاید نگرانکنندهترین روند است و افراد آواره نشان دهنده خطرات ژئوپلیتیکی متعددی هستند این مثالها نشاندهنده ارتباط علی بین کمبود آب و درگیری های اجتماعی و اثرات شوکهای اقلیمی بر درگیریهای خشونت آمیز هستند. طرفه اینکه این واقعیتها با "سناریوی نئومالتوسی" رقابت خشونت آمیز برای دسترسی به منابع محدود آب شیرین و تمایل به مبارزه بر سر منابع آبی مشترک بین کشورهای همسایه سازگار است.
بیشتر بخوانید: تراژدی کشاورزی در سوریه، بنبست اکولوژی و اقتصاد
بررسی علل بالقوه شوکهای آبی و درگیریهای اجتماعی در مقیاس کوچک، از جمله رقابت برای آب، به دلایل مختلفی مهم است. اول ، درگیریهای کوچک یک پدیده نسبتاً رایج است. مجموعه دادههای منتشره نشان میدهد که در طول دوره 1990-2011، آفریقای جنوب صحرا شاهد 1738 رویداد شورش آبی بود که میانگین آن 66 مرگ در هر رویداد است.
سرانجام شورشها جدا از هزینه جانی انسانها، از نظر اقتصادی نیز پرهزینه هستند.آنها فعالیتهای اقتصادی خصوصی و عملکردهای اساسی دولت را مختل می کنند و ممکن است مانعی جدی برای توسعه اقتصادی، به ویژه در مناطق فقیر باشد.
تشدید مداوم چرخه آب
تشدید چرخه آب منجر به تغییر در دسترسی به منابع آب، افزایش فراوانی و شدت طوفانهای استوایی، سیل و خشکسالی و افزایش گرمایش از طریق بازخورد بخار آب میشود. شواهد تجربی برای تشدید مداوم چرخه آب، پشتیبانی بیشتری برای چارچوب نظری فراهم می کند که تشدید را با گرم شدن پیوند میدهد روندهای تاریخی در متغیرهای هیدرولوژیکی، از جمله بارش، رواناب، بخار آب تروپوسفر، رطوبت خاک، تعادل جرم یخچال ، تبخیر، تبخیر و تعرق و طول فصل رشد، نشان دهنده تشدید مداوم چرخه آب است. بر اساس میانگین جهانی، بارش بر روی زمین در طول دوره (1998-1900) حدود 2 درصد افزایش یافته است.
البته تغییرات منطقه ای بسیار قابل توجه است. به عنوان مثال، میانگین بارندگی منطقه ای بین 30 درجه شمالی و 85 درجه شمالی بین 7 تا 12 درصد افزایش یافته است، این پدیده در مقایسه با افزایش 2 درصدی برای 0 درجه جنوبی تا 55 درجه جنوبی، و کاهش قابل توجه در برخی مناطق، سوای عدم قطعیت قابل توجه در مورد روند متغیرهای آب و هوایی، رخدادی قابل تامل است. بر اساس یک برآورد، مصرف جهانی آب برای آبیاری، مصارف خانگی، صنعتی و دامی تا سال 2050حدود 21 درصد افزایش خواهد یافت.
به تدریج هوای گرم و خشونت دست به دست هم می دهند. این واقعیت را می توان از منابع مختلف، از قرنها و از قارههای مختلف به دست آورد. البته همپوشانی ناامنی و درگیری آب و غذا تصادفی نیست. این روندها با یکدیگر تعامل دارند و به یکدیگر کمک می کنند. تأثیرات کمبود آب، استفاده بیش از حد از منابع آب، خشکسالی آبهای زیرزمینی و تغییرات رواناب و غذا میتواند بنیان معیشت را تضعیف و تنشهای اجتماعی را تشدید کند، که در صورت عدم رسیدگی یا همراه شدن با سایر نارضایتیهای اجتماعی یا سیاسی میتواند منجر به بیثباتی و درگیری شود.
پیامدهای این چالشهای متقاطع در سراسر جهان به دلیل عوامل متعددی مانند شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. زیرساختهای موجود؛ و تصمیمات سیاسی بسیار متفاوت است. به عنوان مثال، با محدود شدن منابع آب و غذا، در نتیجه رویدادهای شدید آب و هوایی ناشی از تغییرات اقلیمی، تنشهای اجتماعی بر سر دسترسی به منابع موجود می تواند تشدید و حتی به خشونت تبدیل شود. این امر به ویژه در کشورهای شکننده که سابقه درگیری دارند و در مناطقی که دسترسی به این منابع سیاسی شده، خیلی خطرناک است.
تغییرات اقلیمی تأثیر زیادی بر اقتصاد جهانی و سیاست جهانی دارد و خواهد داشت. سازمان ملل دریافته است که در حالی که مناقشات بر سر منابع طبیعی به ندرت تنها محرک درگیریهای خشونت آمیز است، مطمئناً می تواند عاملی مؤثر در حضور عوامل دیگر مانند فقر، قطبی شدن قومی و حکومت داری ضعیف باشد.
نمونههایی از این اختلافات را میتوان در سراسر جهان از جمله در سودان، سوریه، و یمن، و نمونههای بسیاری یافت.طرفه اینکه در یک اجماع کلی؛ میانگین دمای هوای سطحی جهانی در طول قرن بیستم افزایش یافته است و اگرچه عدم قطعیت زیادی در مورد میزان افزایشهای آینده وجود دارد، اکثر ارزیابیها نشان میدهند که گرم شدن آینده "بسیار محتمل" است. همچنین یک انتظار نظری وجود دارد که گرم شدن آب و هوا منجر به افزایش تبخیر و بارندگی شود که منجر به این فرضیه می شود که یکی از پیامدهای اصلی آن تشدید (یا تسریع) چرخه آب خواهد بود.
بیشتر بخوانید: برنامه هفتم توسعه و حل قضایای پارادوکسیکال در کشاورزی ایران
دمای جهانی به طور قابل توجهی در طول قرن بیستم به ویژه از دهه 1970،افزایش یافته است، افزایش گسترده تقاضا برای آب در بخش کشاورزی و صنعتی که از دهه 1950 شروع شد، همراه با رشد مداوم جمعیت، کمبود آب را در چندین بخش از جهان تشدید کرد. امروزه مصرف بیش از حد آب یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده کمبود آب است که به موازات تغییرات آب و هوایی و افزایش تقاضای آب، چرخه جهانی آب را تشدید می کند و توزیع آب در فضا و زمان را تغییر می دهد. انتظار می رود این امر منجر به مرطوب تر شدن مناطق مرطوب و خشک تر شدن مناطق خشک و به احتمال زیاد باعث ایجاد تعارضات جدید شود.
میزان تأثیر گرمایش جهانی در آینده بر الگوهای بارش و رواناب سالانه یخچالها و تأثیرگذاری بر سیاستهای توزیع آب توسط دولت تاثیرگذاراست زیرا میتواند پیامدهای مهمی برای تولید غذا و درآمد حاصل از کشاورزی داشته باشد. حتی اگر نوآوری و توسعه فناوری، بخش کشاورزی را در برابر استرس مستقیم اقلیمی کمتر آسیبپذیر کند، این پیچیدگی فرآیندهای اجتماعی و محیطی است که منجر به کمبود واقعی یا درک شده آب و ناامنی غذایی میشودو درک اینکه چگونه کاهش عملکرد محصول و ناامنی غذایی می تواند تأثیر مستقلی بر خشونت سیاسی داشته باشد به خودی خود مهم است.
امنیت انسانی و تغییرات اقلیمی
زمانی که در سال 2007، شورای امنیت سازمان ملل اولین مناظره خود را در مورد تأثیرات تغییرات آب و هوایی بر صلح و امنیت برگزار کرد. مسائل امنیت انسانی و درگیریها در رابطه با تغییرات آب و هوایی به چالشی در جریان اصلی گفتمان تغییرات اقلیمی تبدیل شده است و در حال حاضر یک مؤلفه شناخته شده و مهم در گفتگوی تغییرات آب و هوایی را تشکیل می دهد و در طیف متنوعی از مجامع از طریق جلسات، گزارشها و تغییرات در سیاست مورد بررسی قرار می گیرد.
تا سال 2022 حدود 73 درصد از کشورها تغییرات آب و هوایی را به عنوان یک تهدید امنیت ملی در برنامه ریزی خود گنجانده اند برای مثال، در سال 2008، کمیسیون اروپا مقالهای منتشر کرد که به جزئیات تهدیدات ناشی از تغییرات آب و هوایی مرتبط با مسائل امنیتی از جمله: درگیری بر سر کاهش منابع منابع، آسیب و خطر اقتصادی برای شهرهای ساحلی و زیرساختها، مانند تأسیسات بندری؛ از دست دادن اراضی زراعی و اختلافات مرزی؛ شکنندگی و رادیکالیزه شدن در کشورهای ضعیف ؛ تنش بر سر تامین انرژی؛ و فشار بر حاکمیت بین المللی، از جمله دامن زدن به «سیاست خشم» بین کسانی که بیشترین مسئولیت را در تغییرات آب و هوایی دارند و کسانی که بیشتر از آن متاثر شده اند، پرداخت.
شورای امنیت سازمان ملل نیز دو جلسه را به تهدید امنیتی ناشی از تغییرات آب و هوایی اختصاص داد. با این حال، برخی از کشورها این سوال را مطرح کردند که آیا شورای امنیت محل مناسبی برای بحث در مورد این موضوع است یا خیر؟ در آن زمان، بسیاری از کشورهای در حال توسعه، مانند هند و چین، گفتند که تغییرات آب و هوایی خارج از اختیارات شورای امنیت است و باید در مجامع دیگری مانند شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل (ECOSOC)، مجمع عمومی سازمان ملل (UNGA) با آن برخورد شود. متعاقب آن برای اولین بار گزارش ارزیابی هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی (IPCC) یک فصل کامل را به امنیت انسانی اختصاص داد.
(IPCC) در آخرین گزارش ارزیابی خود، برای اولین بار با گنجاندن یک بخش فرعی در مورد "امنیت انسانی" در کمک گروه کاری II (WGII) به گزارش ارزیابی پنجم (AR5) در مورد تأثیرات، آسیب پذیری و سازگاری، به امنیت و درگیری پرداخته و نتیجه میگیرد که پیشبینی میشود تغییر آب و هوا باعث افزایش جابجایی مردم به دلیل کمبود منابع و رویدادهای شدید آب و هوایی در هر دو مناطق روستایی و شهری، به ویژه در کشورهای در حال توسعه کم درآمد، شود و این پتانسیل را دارد که به طور غیرمستقیم خطر درگیریهای خشونت آمیز مانند جنگ داخلی و خشونت بین گروهی را با تشدید محرکهای درگیرمانند فقر و شوکهای اقتصادی، افزایش دهد.