از خانهتکانی به رسم ایرانیها تا کلوخاندازی، حنابندان و رشتهبری
صدای پای ماه رمضان میآید
آیینهای پیشواز ماه رمضان در بسیاری از مناطق کشور برگزار میشوند و فقط در نام یا در جزئیات تفاوتهای اندکی دارند
اخبار سبز کشاورزی؛ صدای پای ماه رمضان که میآید، نوستالژی ربنای «محمدرضا شجریان» و اذان «موذنزاده» هم زنده میشود، نجوای چاووشیخوانیهای سحری، لقمههای نان و پنیر و سبزی، بوی آشرشته و سفرههای افطار و دورهمیهای بعد از روزه، دورهمیهای جمعخوانی قرآن و شبهای احیا.
ایرانیها اما برای هریک از اینها هم آیینی دارند که از گذشتههای دور به یادگار مانده، برخیشان گرد فراموشی گرفته و برخی هنوز در گوشهوکنار، زنده مانده است. برخی از این آیینها هم از جمله «سحریخوانی» با رسیدن تکنولوژیهایی از رادیو و تلویزیون و شبکههای مجازی کارکرد خود را از دست دادهاند.
رمضان برای ایرانیها گرچه به قدمت نوروز نمیرسد، اما آنقدر با آیینها گره خورده و تقدیس شده است که به پیشوازش خانهتکانی کنند و غبار آلودگی از خانه و زندگی و تن و روی بشویند. شاید بتوان خانهتکانی و غبارروبی را اولین و مهمترین آیین پیشوازی برای این ماه دانست.
آیینهای رمضان تشابه زیادی به آیینهای استقبال از نوروز دارند، از خانهتکانی و غبارروبی گرفته تا آماده کردن مایحتاج و شیرینی و خوراک ویژه و خرید. حالا هم که ماه رمضان چندروزی زودتر از نوروز پای خود را به خانه ایرانیان باز میکند، آیینها با همافزایی کارکرد بیشتری به خود گرفتهاند.
در این گزارش نگاهی به مهمترین آیینهای پیشوازی ماه رمضان داریم که در اغلب مناطق کشور مشترک هستند و فقط شاید نام متفاوتی به خود گرفته باشند.
کلوخاندازان، رسمی برای همه
یکی از آیینهای پیشواز که تقریباً میان همه شهرها مشترک است، «کلوخاندازان» است؛ رسمی که در هر شهر نامی به خود گرفته. یزدیها به آن کلوخاندازان میگویند و خراسانیها برغندان.
نام این آیین اما در هر منطقه هرچه باشد، روز آخر ماه شعبان را روز «کلوخاندازان» مینامند که طی آن، اعضای خانواده در خانه یا طبیعت دور هم جمع میشوند و به شادمانی میپردازند. خوراکیهای این روز بسیار متنوع است و سعی دارند هر آنچه را که میل دارند، تناول کنند.
در قدیم هنگام غروب روز کلوخاندازان، مردم از کوچک و بزرگ، کلوخی در دست میگرفتند و رو به قبله میایستادند و میگفتند: «خدایا گناهان و کارهای بد گذشته را شکستیم و خود را برای عبادت و روزه ماه رمضان آماده کردیم» آنگاه کلوخ را محکم به زمین میزدند تا خرد شود و عقیده داشتند با شکستن کلوخ تمام اعمال بد آنها شکسته و نابود میشود.
قمیها اما کلوخ را به نیت برآورده شدن حاجات در آب شفاف خندق میانداختند و معتقد بودند آب شفاف حاجت میدهد.
خانهتکانی و گلاندودن
گرچه نام خانهتکانی برای ما با نوروز عجین شده است، اما خانهتکانی خانه و مسجد و تکایا و مکانهای عمومی که در آن روزهداران گرد هم میآمدند، از گذشته تا امروز رسم بوده و امسال هم با هم گره خورده است.
بهغیر از غبارروبی، آیینی بهنام «گِلکارى» مساجد هم در برخی شهرها برگزار میشد که طی آن، خانهها و مساجد را پیراسته و با گل و گچ اندود میکردند. اعتقادی هم وجود داشت که اگر این کار توسط دختران دم بخت انجام شود، برکت رمضان، آنها را تا رمضان دیگر به خانه بخت میفرستد.
این رسم تقریباً در همه شهرها برگزار میشود و تفاوتهای اندکی میان رسوم هر شهر وجود دارد؛ مثلاً اهالی یکی از شهرهای سمنان یعنی «مجن» دوغاب گل قرمز به نمای دیوارهای کاهگلی میمالند یا در مناطق ترکمننشین رسم است که زنان و دختران ترکمن آخرین جمعه قبل از حلول ماه رمضان بهشکل دستهجمعی مسجد محل خود را نظافت میکنند و برخی از خانوادهها هم سجادههایی از جنس قالیچه و نمد را که به آن «نمازلیق» میگویند، به مسجد محل خود اهدا میکنند.
حنابندان
حنا در فرهنگ ایرانیها گیاهی مقدس است که از بهشت آمده و آنطورکه دانشنامه فرهنگ مردم ایران به آن اشاره کرده است، ایرانیان از گذشته تا امروز پیش از جشنهای بزرگ از نوروز و ماه رمضان گرفته تا ازدواج، حنا را برای آراستن و زیبایی به کار میبردند. زنان دامغانی هم روالشان این بود که پیش از ماه رمضان به سر، دست و پاهای خود حنا میبستند و این آیین را همراه با ذکر صلوات و نیایش برگزار میکردند.
زنان سمنانی، گرمساری و دامغانی در رسم دیگری، شب ۲۷ ماه رمضان که شب نزول قرآن دانسته میشود، برای شادی ناشی از کشته شدن قاتل ملعون امام علی (ع) به دست و پای خود حنا میبستند.
بلوچها هم این رسم را دارند، اما با کمی تفاوت در زمان انجام؛ زنان بلوچی در آخرین شب از رمضان با حنای محلی بر روی دستها نقشونگار زیبا میزنند و خود را برای عید فطر آماده میکنند. مردان بسیاری از مناطق هم حنا را روی ناخنهایشان میگذاشتند.
«حمام روزه»
بهغیر از نظافت خانه و مسجد و تکایا، نظافت تن هم آیینی است که اهالی اغلب شهرها به آن پایبند بودهاند؛ یعنى رفتن به حمام قبل از رمضان که با «حمام عید نوروز» برابر بوده است. رفتن به «حمام روزه»، البته دو وجه داشته است: نخست این عقیده که باید ظاهر و تن را نیز براى ورود و استفاده بهتر از ماه رمضان از پلیدىها تطهیر کرد و دوم بجا آوردن «غسل نیت» ماه رمضان.
میگویند تهرانیها همزمان با نظارت خانه و مسجد، آب کهنه خزینه حمامها را تعویض میکردند تا آب تازه و بدون آلودگی وارد آن شود و برای انجام حمام روزه حمامها شبانهروز باز بود.
چاووشیخوانی
چاووشیخوانی که معمولاً با خوانش آوازهای مذهبی همراه است، یکی از آیینهای ایرانیان محسوب میشود که در مراسمهای مختلف از نوروز گرفته تا محرم و صفر گرفته تا عزاداری برای عزیزان ازدسترفته یا جشنهای مذهبی به فراخور اجرا میشود. پیشواز ماه رمضان هم یکی از زمانهایی است که با چاووشیخوانی برگزار میشود و البته در طول ماه رمضان هم به وقت سحر و افطار و حتی در روزهای پایانی ماه رمضان برای وداع با روزهداری ادامه مییابد. ایرانیان بنابر یک رسم کهن عادت کرده بودند یک تا سه روز پیش از رؤیت هلال ماه رمضان به پیشواز این ماه بروند.
به این کار میگویند: «پیشخوانی رمضان!» آنوقت آنها که صدای پیشخوانی رمضان را میشنیدند، با صدای بلند بهمعنی همدلی صلوات میفرستادند. قدیمیها عادت داشتند بروند پشتبام خانه و دنبال هلال مهتاب بگردند، نقل و شیرینی هم میبردند که اگر صورت ماه را دیدند، با آوازی در «چهارگاه» همسایهها را هم با خبر کنند.
آشتیکنان
قدیمیها رسم بر این داشتند که پیش از رسیدن ماه مبارک رمضان و به قصد قبولی طاعات و عباداتشان مثل قبل از رسیدن سال نو یا رفتن به سفر زیارتی، حلالیت بطلبند.
براساس همین رسم هم رفع کدورت و آشتیکنان پیش از رسیدن ماه رمضان به یک آیین بدل شده بود. بزرگان هر منطقه به سراغ خانوادهها، زن و شوهرها و کسانى که با هم کدورتى داشتند، میرفتند و آنها را براى ورود به رمضان آشتى مىدادند و اعتقاد داشتند کسانى که با داشتن کدورت از یکدیگر به رمضان وارد شوند، طاعات مقبولى نخواهند داشت.
«آشتیکنان» هم رسمی مشترک بین همه شهرها بود، اما ترکمنها به آن «یاشاولی» میگفتند. «یاشاولی» درواقع آشتیدهنده و میزبان بود که در خانهاش سماور روشن و چایی دم میکرد و دو نفر را که نسبت به هم کدورتی دارند، بدون اطلاع دعوت میکرد و آشتیکنان راه میانداخت. در کنار آشتیکنان، عیادت از بیماران هم برای دلجویی از آنها انجام میشد.
رشتهبری
آشرشته از غذاهای آیینی ایرانیان است که علاوهبر مصرف غذایی، به مناسبتهای مختلف که ریشه در باورها و اعتقادات مردم دارد، پخته میشود و از رایجترین زمانهای پخت این آش، ماههای رمضان و صفر است. «رشتهبری» هم به رسم پخت آشرشته برای افطارهای رمضان، رسمی است که در همه مناطق اجرا میشده است. مردم خمیر رشته را آماده میکردند و بعد یا خودشان و یا فردی که در بریدن رشتهها تبحر داشت و به او «رشتهبر» میگفتند، رشته را میبرید و خانوادهها رشتههای آماده را تقسیم میکردند.
رشتهای که در این خوراک پرسابقه بهکار میرود، خمیر به درازا بریدهای از آرد گندم است و امروزه مردم رشته را بهصورت آماده از بازار میخرند، اما هنوز در برخی شهرستانها و روستاها، زنان خود بهصورت سنتی رشته تهیه میکنند.
بهعنوان مثال در ابیانه، آرد گندم را در ظرفی سفالی خمیر میکنند و پس از ورز دادن با دست، روی پارچهای پهن میکنند و آن را با پارچهای دیگر میپوشانند و با پا خمیر را صاف میکنند، سپس خمیر را بهشکل رشته میبرند و در معرض آفتاب قرار میدهند تا خشک شود. در خراسان سنت تهیه رشته که در مناطق اطراف مشهد، مانند ازغد به آن «رشته بینجیدن» میگویند، بسیار قدیمی و مورد توجه است و برای انجام آن، افراد یک خانواده گرد هم جمع میشوند.
روزهپیشوازی
گرفتن «روزه پیشوازى» از آیینهاى دیگرى بود که براى ایجاد آمادگى در افراد برای ورود به ماه رمضان مرسوم بود و امروز هم البته هنوز باقى است. اما یک تفاوت عمده آن با روز پیشوازى امروز این بود که افطار روزهدار در روزه پیشوازى، فقط آب و خرما بود و غذاى افطار یا افطارى براى او تدارک نمىشد و درواقع روزه او باید با غذاى سحرى روز اول رمضان گشوده مىشد.
درحقیقت، این روزه جز مقدارى آب و خرما تا سحر روز اول رمضان ادامه داشت. نوع دیگری از روزه پیشوازی را مردم بوشهر بجا میآوردند و به آن آیین «نیمه برات» (۱۵ شعبان) میگفتند. به این شکل، افرادی که در سالهای قبل روزههای نگرفته داشتند، در این ماه بهویژه در نیمه دوم ماه، روزه میگرفتند تا بهاصطلاح بدهکار نباشند./پیام ما