خداحافظی با سردار باستانشناسی
منبع پیام ما
درباره زندگی و کارنامه «ژیلا کریمی» که سهشنبه پیش درگذشت
«فاطمه» یا «ژیلا»، فرقی نمیکند به کدام نام خوانده شود. او نخستین زن باستانشناس ایران بود که حالا در میان ما نیست. باستانشناسی که کاوش در قلعه باستانی بندر هرمز، دژ «حسن صباح» در الموت و گور تاریخی شهر ری با نامش عجین است و ۱۲ اردیبهشت پس از چهار سال مبارزه با سرطان، در هفتادوهشت سالگی دار فانی را وداع گفت. او در سال ۱۳۷۲ سرپرست هیأت کاوش جزیره هرمز شد و بعد از آن نیز در کاوشهای شهر حریره کیش و ربعرشیدی نقش ارزندهای داشت.
اخبار سبز کشاورزی ؛ آنقدرها که فکر کنیم، در فضای مجازی نام و نشانی از او نیست. خلاصه جستوجوهای اینترنتی میشوند خبرهای تکراری از درگذشت و دو قطعه عکس از دوران سالمندی. حتی باستانشناسان نسل جدیدتر هم او را نمیشناسند و تصورشان از «ژیلا کریمی» فقط یک سری فعالیت اداری در موزه ملی ایران است و فکر میکنند بعد از بازنشستگی کار نمیکرده. اما عکسهای قدیمی و مروری بر خاطرههای دوستان نشان میدهد کریمی آنقدرها در زندگی منزوی نبوده که به انزوای مجازی و ناشناختگیاش بینجامد.
فاطمه کریمی که بود؟
فاطمه کریمی، متولد ۱۳۲۴ در تهران است که خرداد ۱۳۴۷ از دانشگاه تهران و در رشته باستانشناسی و هنر فارغالتحصیل شد و از همان زمان تا شش سال بعد، موزهداری بخش اسلامی موزه ملی ایران را عهدهدار بود. او در سال ۱۳۷۴ سرپرستی هیأت کاوش در قلعه باستانی بندرهرمز را برعهده داشت و در سال ۱۳۷۸ سرپرست کاوش علمی در دژ حسن صباح، الموت، بود، اسفند ١٣٧٩، پس از دوسال سرپرستی گروه اسلامی پژوهشکده باستانشناسی سازمان میراث فرهنگی بازنشسته شد.
کریمی از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷، مدیر بخش هنر و معماری دایرةالمعارف بزرگ اسلامی بود و سپس باعنوان مشاور عالی این بخش فعالیت میکرد و از ۱۳۹۰ تا زمان مرگ، عضو شورای عالی علمی دايرةالمعارف بزرگ اسلامی بود.
«جعفر مهرکیان» باستانشناس درباره تحول مرکز باستانشناسی ایران اشارهای هم به کریمی داشته و او را از دانشجویانی اعلام کرده بود که برای تحصیل و آموزش تخصصهای موردنیاز به خارج از کشور اعزام شدند: «تا آنجایی که یادم میآید، زندهیاد امیرلو به ژاپن، دکتر صراف به آلمان، ژیلا کریمی به آمریکا، گنجوی به فرانسه و وطندوست به انگلیس اعزام شدند که این آدمها همه با تجارب ارزندهای به ایران بازگشتند و آموختههایشان را بهکار گرفتند.»
حمایت از جوانان
«حسن فاضلی نشلی» استاد باستانشناسی دانشگاه تهران کریمی را از نسل کلاسیک باستانشناسان معرفی میکند که کمتر دست به قلم بودند، ولی در دوره باستانشناسی اسلامی پژوهشهایی را انجام دادهاند. فاضلی همنسل کریمی نبود و بههمین دلیل چندان از او شناختی ندارد، اما شاید «حمیده چوبک» کریمی را بهتر از هر کسی بشناسد.
چوبک علاوهبر اینکه در دوره دانشجویی با او آشنا بوده، در زمان کاوشها هم با او همکاری میکرده است. او ژیلا کریمی را خواهر، استاد، رئیس، عزیز و حامی خود توصیف میکند و میگوید: «در بدترین شرایط و جایی که در تنگنای علمی قرار میگرفتم، ژیلا من را راهنمایی میکرد. شاید بهحق خواهر تنی من بود.»
چوبک که در مراسم تشییع پیکر کریمی هم درباره او صحبت کرد، توضیح میدهد که هر روز شاهد رفتنهای دردناک عزیزانمان هستیم. آنها میروند، اما یاد و جانشان همیشه در قلب ما هست: «بعضی افراد هیچوقت نابود نمیشوند و همیشه با آثار مهمی که در جامعه پیرامون بر جای میگذارند در یاد ما میمانند.»
کریمی از نگاه چوبک، پر از عشق به همه اطرافیان، خانواده، دوستان و همکاران، زنی جدی، مصمم، عالم دانشمند و فرهیخته و دلسوز بود که در طول خدمت همه جوانان را حمایت میکرد: «ایشان در سن جوانی وارد حوزه میراثفرهنگی شد، در زمان فعالیت در بخش اسلامی موزه ملی بهدلیل علم و آگاهی به ارتقای همکاران خود کمک میکردند و میتوان گفت یک نسل از همکاران ارزشمند را با حمایتهای خود تحویل جامعه میراثفرهنگی دادند که هر یک در زمینههای مختلف صاحبنظر و از دانشوران مطرح شدند. از این افراد میتوان به عبدالله قوچانی، سیمین لک و کردمهینی اشاره کرد.»
او این صحبتها را میگوید و ادامه میدهد: «او در کاوشهای جرجان به سرپرستی یوسف کیانی و شهرری به سرپرستی یحیی کوثری حضور داشت و پژوهشهای میدانی و کتابخانهای بر عهدهاش بود که نتیجهه آن کتاب «دوره سفال اسلام» است که هنوز یکی از منابع مهم ارزشمند در این حوزه محسوب میشود.»
نخستین بانوی باستانشناس؟
نام کریمی همیشه باعنوان نخستین بانوی باستانشناس ذکر میشود، درحالیکه این عنوان درست نیست. پیش از کریمی زنان بسیاری در حوزههای مختلف باستانشناسی از جمله حضور در هیأتهای کاوش، اساتید دانشگاه یا فعالان در موزه فعالیت میکردند.
چوبک این مورد را مطرح میکند که درستتر است بگوییم ژیلا کریمی اولین بانوی باستانشناسی بود که سرپرست هیأت کاوش شد: «او در سال ۱۳۷۲ سرپرست هیأت کاوش جزیره هرمز شد و بعد از آن هم در کاوشهای شهر حریره کیش و ربعرشیدی نقش ارزندهای داشت. بانوان باستانشناس زیادی داریم، اما بعضی سرآمد و سرمشق هستند که یکی از آنها کریمی بود. او فردی توانمند در عرصه باستانشناس بود و سرانجام توانست در این زمینه پیشگام باشد و سرپرستی کاوش هرمز را بر عهده بگیرد و با هیأتی از کارشناسان زن و مرد راهی قلعه پرتغالیهای هرمز شود. او باستانشناسی بود که برای نخستینبار مسجد حریره کیش را کشف و کاوش کرد.»
حمیده چوبک، باستانشناس و دوست دیرپای ژیلا کریمی، او را «سردار باستانشناسی ایران» میداند زیرا نه تنها جایگاه علمی بالایی داشت، بلکه بسیار مصمم، قوی و توانمند در مدیریت بود.
کاوشهای کریمی
کریمی همانطور که از مرور زندگیاش برمیآید، باستانشناس فعالی بود و در کاوشهای مهمی حضور داشت. یکی از مهمترین کاوشهای او را شاید بتوان کاوش در قلعه پرتغالیهای هرمز دانست؛ نقطهعطفی که او را با عنوان سرپرستی به الگویی برای زنان باستانشناس بدل کرد. قلعه هرمز یا همان قلعه پرتغالیهای هرمز در ضلع شمالی این جزیره و در ساحل دریا قرار گرفته است که یکی از مهمترین قلعههای باقیمانده از روزگار تسلط پرتغالی ها بر سواحل و جزایر خلیج فارس در استان هرمزگان است. حمیده چوبک در این کاوشها بهعنوان عضو و معاون هیأت در کنار کریمی بوده است.
کاوشهای ری نیز یکی دیگر از مهمترین پروندههای فعالیت کریمی است؛ پروژه باستانشناسی که در سالهای ۱۳۵۴ - ۱۳۵۳ کلید خورد و گروهی از باستانشناسان راهی ری شدند که شهریار عدل، سرپرست علمی این کاوش بود و یحیی کوثری، سرپرست اداری و سیاستگذار آن، ژیلا کریمی، فیروزه شیبانی، هلن کردمهینی و حسین بختیاری از اعضای اولیه این هیأت در سال ۱۳۵۳ بودند.
کریمی در پروژه کاوشهای جزیره حریره یا همان کیش نیز سرپرست هیأت کاوش بوده است. بنیان جزیره به دوره ایلخانی بازمیگردد و طی چند فصل حفاری آثاری شامل خانه اعیانی، بقایای حمام و مسجد جامع به دست آمد که این مسجد را کریمی کشف کرد. این مسجد ۱۲۰۰ مترمربع مساحت دارد و نشان از آبادانی شهر حریره میدهد. بیشتر بقایای این مسجد ایلخانی که از دل خاک بیرون آمده، قابل بازدید است.
سایرین چه گفتند؟
مهرداد ملکزاده، باستانشناس بر توانمندی ژیلا کریمی در ادبیات و پژوهشگری تأکید کرد و افسوس خورد که بهدلیل فاصله بین نسلی و نبود نشستها و برنامههای آموزشی و سخنرانی جوانان از محفل استادانی چنین گرانبها محروم ماندهاند.
جلیل گلشن، مدیر پيشین پژوهشگاه باستانشناسی خاطرهای از حضور ژیلا کریمی در شرایط دشوار کاوش، آن هم در گرمای طاقتفرسای محوطه کیش و تابآوری بالای او گفت.
علی دارابی، قائم مقام وزیر و معاون میراث فرهنگی گفت که این بانوی فرهیخته از پیشگامان و نخستین بانوی باستانشناس ایرانی بود که سرپرست میدانی پژوهشهای باستانشناسی را پس از انقلاب در چندین محوطه دوره اسلامی برعهده داشت.
کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی از علاقه دیرینه کریمی به تحقیق و تألیف در باب هنر ایران گفت و آثار دلپذیری که در این باب پدید آورده بود و علاقهمندان به هنر ایران از نوشتههای تحقیقی و حضور و درس و بحث او برخورداری یافته بودند.
آیین وداع با ژیلا کریمی
آیین وداع با پیکر مشاور عالی بخش هنر و معماری شورایعالی علمی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی روز پنجشنبه (۱۴ اردیبهشت) در موزه ملی ایران برگزار شد. روابطعمومی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی گزارش داده است که در این مراسم، «احمد مسجدجامعی» قائممقام مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی سخن گفت.
او کریمی را ستود که در روزهای بحرانی رشته باستانشناسی که گروههایی بهدنبال حذف آن و ادغامش در رشته تاریخ بودند و میگفتند آیا این رشته در دانشگاهها باشد، یا نباشد، یا اساساً به آن نیاز داریم، یا نه و بخشی از تاریخ ایران را انکار میکردند و تاریخ ایران را بههمپیوسته نمیدانستند، در کنار کسانی چون دکتر محمدحسن سمسار تمامقد ایستاد و از آن دفاع کرد.
او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: خانم کریمی فارغالتحصیل رشته باستانشناسی و هنر بود و بهتمامی هم باستانشناس بود و هم هنردان و به هر دو عرصه هویت داد.
مسجدجامعی در ادامه اظهار کرد: آثار این بانو، چشمانداز هنر گذشته و آینده را پیوند داد. او حق مضاعفی بر تاریخ و نگرش ما دارد و نام بلندش در تاریخ و فرهنگ ایران باقی خواهد ماند.
حمیده چوبک، جلیل گلشن، ناصر نوروززاده چگینی، مهرداد ملکزاده، جبرئیل نوکنده و علیرضا تابش از دیگر سخنان این مراسم بودند.
در این برنامه، عنایتالله مجیدی، علی بهرامیان، محسن موسوی بجنوردی، مریم همایونی افشار، فریبا افتخار، ایرانناز کاشیان، لیلا مرادی، صبا مدنی و حمیدرضا محمّدی از مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی حضور داشتند.
منبع پیام ما